از پیروزی تقریبا مسجل روحانی نگران هستند و این یعنی همه واکنشها میتواند تابعی از این تفکر ویران کننده و آزاردهنده باشد. حملات به روحانی از دو ناحیه سیاست داخلی و سیاست خارجه خیلی زود، حتی زودتر از اعلام نتایج قطعی انتخابات خرداد 92 آغاز شد! که اگر خواسته باشیم برای نقطه اتصال زمانی واحد در نظر بگیریم باید تاریخ دقیق تولد«دلواپسی» و«دلواپسان» را بدانیم یعنی حوالی 13 آبان.
**از کج فهمی«رحم اجاره ای» تا حمله به«پوششی» و«ضربه گیر»!
سالها قبل، ابراهیم اصغرزاده در پاسخ به این سوال که: «ادعا میشود اصلاحطلبان چون میدانستند در انتخابات 92، آقای عارف نمیتواند رای بیاورد، او را کنار میگذارند و از روحانی حمایت میکنند. این در شرایطی انجام شده است که سیاستهای روحانی مورد پسند اصلاحطلبان هم نبود. آیا این ادعا صحت دارد؟» گفته بود: «تصور میکنم حرف مهمی است و چندان هم غلط نیست. چند وقت پیش به دوستانی به شوخی[!] گفتم این رحم اجارهای برای پرورش یک نطفه است. وقتی به شما اجازه نمیدهند احزاب جریان سیاسیات فعالیت داشته باشد، مجبور به ائتلاف میشوید. همان طور که میدانید مهمترین احزاب جریان اصلاحطلب ممنوعالفعالیت بودند. البته قرار بر این بود که آدمهای قوی را به انتخابات بیاوریم، اما آنقدر عقبنشینی کردیم که فرد اصلی ما شد هاشمی، هاشمی شد روحانی. آقای روحانی همان طور که گفتم، متعلق به جناح محافظهکار بود...»
از همان روز بدون توجه به اصل موضوع و با حذف مقدمه و موخره این نقل قول، حملات به دولت روحانی با عبارتی بی معنا تحت عنوان«رحم اجاره ای» در دستور کار قرار گرفت و اما این نخستین
قدم از سوی اصولگرایان بود که حرکت از«خود» به«خویشتن» را البته با«فرافکنی» برداشتند اما در میانه به سمت و سوی خویشتن نگری گام برنداشتند که تمام فعالیتها به فرافکنی و تخریب نفر مقابل منتهی شد. از مدتها قبل سخن از حضور نامزدی در کنار روحانی که با اوصافی همچون «پوششی»، «ضربه گیر»، «مکمل» و غیره در فضای رسانه ای و سیاسی ـ اجتماعی کشور قوت گرفت و وقتی در آخرین گام«اسحاق جهانگیری» شناسنامه به دست راهی میدان فاطمی شد، تب و لرزی شدید همه اصولگرایان را فراگرفت بدانسان که بخشهای مهمی از یادداشتهای تحلیلی رسانههای اصولگرا در روزی که همگان منتظر پوشش گسترده دو نامه ابراهیم رئیسی بودند به این مسئله
اختصاص یافت.
**حضور جهانگیری مکمل روحانی
محمدباقر نوبخت درنشست خبری خود با خبرنگاران در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه برخی منتقدین میگویند جهانگیری ثبتنام کرده چون روحانی نمیتواند از عملکرد دولتش دفاع کند و عملکرد دولت قابل دفاع نیست، پاسخ می دهد: «الان مهمترین اقدام این است که عملکرد دولت به درستی تبیین شود. ما از این کار در برابر تعداد کاندیداها استقبال میکنیم چرا که همه میگویند رقیبمان یک نفر است پس باید این اقدامات توضیح داده شود. اینکه از دولت کسی برود و دستاوردها را توضیح بدهد، سنجیده است. وقتی دستاوردی نباشد اگر 200 نفر هم بروند و توضیح بدهند، فرقی نمیکند. اما حضور آقای جهانگیری مکمل آقای روحانی است و باعث میشود واقعیتها بهتر گفته شود. به این ترتیب انتخابات سالمتری برگزار
خواهد شد و مردم میتوانند براساس واقعبینی تصمیم بگیرند.
**کیهان و استراتژی«هوو»سازی!
کیهان در روزی که همگان منتظر بازتاب گسترده دو نامه رئیسی به روسای قوه مجریه و رسانه ملی از سوی این روزنامه بودند، در ستون اخبار ویژه، پروژه یا استراتژی«هوو»سازی را کلید زده و در پیشانی نوشت این یادداشت می نویسد:
«آیا عضو مرکزیت کارگزاران، تبدیل به هووی تحمیلی برای روحانی میشود؟ در صورت عقبافتادن روحانی از جهانگیری در نظرسنجیها، کدام اتفاق رخ میدهد؟ آیا اصلاحطلبان، روحانی را وادار به کنارهگیری به نفع جهانگیری میکنند؟این پرسشها از چند جهت جدی شده است. اولاً به این خاطر که اصلاحطلبان صریحاً میگویند روحانی اصلاحطلب نیست و باید نامزد اصلاحطلب مستقل در انتخابات داشته باشیم. ثانیاً آنها تصریح کردهاند دولت یازدهم را صرفاً در حد اجارهای میبینند و ثالثاً خبرها حاکی است که روحانی تا صبح آخرین روز ثبتنام، مخالف نامزدی جهانگیری بوده اما اصلاحطلبان وی را مجاب کردهاند نامزدی جهانگیری را بپذیرد.» یادداشت کیهان به نتیجه در هم تنیده و درخشان! منتهی می شود:«سوال مهم این است که آیا شوخی تبدیل به جدی شده و نامزد کمکی- تحمیلی- اصلاحطلبان به هوو تبدیل میشود؟ روحانی چند روز پیش گفت «هووهایی که قصد کشتن برجام را داشته باشند نمیتوانند سرپرست خوبی باشند.» اما هوو از میان اصلاحطلبان چه، که با اکراه توسط روحانی پذیرفته شد؟ اگر در نظرسنجیها، روحانی از جهانگیری عقب افتاد چه؟ آیا باز هم به روحانی وفادار میمانند یا او را وادار به کنارهگیری به نفع نامزد جدید خود میکنند؟ در چنین احتمالی روحانی ولو ناراحت شود، چه قدر میتواند مقاومت کند یا تمکین میکند؟ فراموش نکنیم پیش از این اصلاحطلبانی چون اصغرزاده و ناصری گفتند دولت روحانی، رحم اجارهای ماست. اکنون به نظر میرسد شوخی روحانی درباره هوو، تبدیل به یک بازی جدی از سوی اصلاحطلبان شده است.»
**وطن امروز و کنایه ای به شکل«داربست»!
وطن امروز در یادداشتی با عنوان:«داربست» مینویسد: «اصلاحطلبان و بخشی از حامیان دولت میگویند وضعیت دولت روحانی عادی نیست و با همین استدلال، کاندیدا شدن اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی را توجیه میکنند. آنها میگویند جهانگیری آمده است تا در انتخابات روحانی را پوشش دهد.» این روزنامه که یک روز قبل درباره ارزیابی اصلاحطلبان از کاندیداتوری جهانگیری، گزارشی را با عنوان «وضعیت اضطراری» منتشر کرده بود، در ادامه می نویسد: «اما واکنش اصولگرایان به کاندیداتوری جهانگیری صریحتر بوده است. اصولگرایان میگویند کاندیداتوری جهانگیری نشاندهنده آن است که جایگاه روحانی متزلزل شده است و این موضوع وضعیت روحانی را در افکار عمومی تضعیف میکند. تعبیر سید عزتالله ضرغامی، یکی از چهرههای سرشناس اصولگرایان از کاندیداتوری جهانگیری هم قابل توجه بود. ضرغامی میگوید کاندیداتوری جهانگیری مانند یک داربست عمل میکند و تلاش میکند ساختمان دولت روحانی فرو نریزد.»
**پاشنه آشیلی به نام مناظره ها!
آن چه از این تعابیر و تفاسیر به دست می آید آن است که اصولگرایان با اصل نامزد پوششی، مکمل یا هر چیز دیگری که نامیده شود، مشکلی ندارند! اصل مشکل به این دلیل است که فرد مورد نظر«جهانگیری»است، چهره ای که همگان او را به صراحت بیان و گستردگی اطلاعات و اشراف کامل به همه گلوگاه های دردسرسازی که جناح راست از آن رویگردان است، می شناسند. با بازگشتی به عقب؛ به مناظرههایی میرسیم که رئیس دولت سابق با زیر پاگذاشتن بدیهی ترین اصول اخلاقی، از آن هوشمندانهترین بهرهبرداریها را به عمل آورد. جناح مقابل اصلاحات که این گونه برخورد در مناظره به کامش مزه داده بود برای سال 92 نیز اقدام به استفاده از روشی مشابه کرد اما هیچ وقت پیشبینی نمیکرد که رقیب یعنی حسن روحانی با همان ترفند پشتشان را به خاک برساند خاصه آن که دعوای اصلی بین خودی با خودی بود نه خودی با غیر خودی! اصولگرایان که از دو مسئله به طور کلی ناامید شده بودند؛ یعنی مناظره و ائتلاف، این بار و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، ساز و کاری به نام جمنا را برگزیدند تا از آن دو پاشنه آشیل، دو نقطه قوت برای خود آماده کنند غافل از این موضوع مهم که کوچک انگاشتن و ضعیف پنداشتن رقیب، عین شکست است. این روزها و با مداقه در بالا و پایین پریدنهای جناح راست که جهانگیری پوششی
است، مکمل است یا ضربه گیر، از آن بابت
«تب ـ لرزه» تمام وجودشان را گرفته که این بار نیز فضای مناظرهها را از هم اکنون از دست رفته می دانند و
چون واقف به قدرت مناظرهای روحانی ـ جهانگیری هستند، به قاعده «تفرقه بینداز و حکومت کن» متوسل شده اند تا شاید در این میانه کلاهی از نمد اختلاف برای خود به دست آورند! تلاش برای ایجاد اختلاف بین اصلاح طلبان و اعتدالگرایان، کوشش بی حد برای رقیب نشان دادن جهانگیری و نه مکمل بودن وی، عاجزانه به در و دیوار کوبیدن برای ایجاد شک و دو دلی در نهان و عیان دولت حسن روحانی و همه سختکوشیها که منتهی به نیامدن جهانگیری شود دال بر یک موضوع است و آن این که بار دیگر حرکت اصولگرایان از نقطه «خود» به مقصد «خویشتن» که قرار بود بدون «فرافکنی» صورت پذیرد به پرتگاه انحراف فرو غلتیده و به دره فرافکنی و تخریب رقیب سقوط کرده است. این که چرا آمدن جهانگیری تا این اندازه اصولگرایان را دچار سردرگمی، ناامیدی و درخودماندگی کرده به این
باز می گردد که از ابتدا انتهای انتخابات را دیده اند و مطمئن هستند ترکیب دونفره جهانگیری ـ روحانی شکست ناپذیر است!