دفاع اصلاح‌طلبانه از انقلاب | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۹
کد خبر: ۲۵۲۶۵۳
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۲ - ۲۷ بهمن ۱۳۹۵
توسلی،تاج‌زاده و شکوهی چرایی وقوع انقلاب ایران را بررسی کردند؛
نشست «چرا انقلاب شد؟» به همت انجمن اندیشه و قلم روز گذشته با حضور سید مصطفی تاج‌زاده، محمد توسلی و علی شکوهی همزمان با سی و هشت سالگی انقلاب اسلامی، در محل تالار مسجد الرحمن تهران برگزار شد.
 نشست «چرا انقلاب شد؟» به همت انجمن اندیشه و قلم روز گذشته با حضور سید مصطفی تاج‌زاده، محمد توسلی و علی شکوهی همزمان با سی و هشت سالگی انقلاب اسلامی، در محل تالار مسجد الرحمن تهران برگزار شد. در ابتدای این نشست محمد توسلی، با اشاره به اینکه این حق همه جوانان است که چنین سوالی داشته باشند و من هم خودم را برای پاسخ به این سؤال مسئول می دانم، گفت:« انقلاب شد چون استبداد سلطنت و سلطنت مطلق شاه، تمام مبانی قانون را زیر پا گذاشته بود. انقلاب شد چون شاه، زمینه سلطه بیگانگان بر کشور را فراهم کرده بود.» توسلی تأکید کرد:«انقلابی که در ادبیات مارکسیستی مشهور است و با خشونت و براندازی است، نه در سخنان رهبر فقید انقلاب مطرح بوده و نه کسانی که در مدیریت انقلاب بودند، هرگز به دنبال براندازی  توأم با خشونت نبودند. آنچه بعداً اتفاق افتاد، سلیقه‌های متفاوتی که در همان دی و بهمن بود که پیش آمد و نگذاشتند که فرآیند گذار  تدریجی برای انقلاب شکل بگیرد، خود به خود مقاومت‌هایی ایجاد کرد. بنابراین شرایطی را رژیم شاه فراهم کرد که  مردم ایران چاره‌ای به جز انقلاب  به معنای حاکمیت ارزش‌ها و مطالبات تاریخی ملت ایران، نداشتند.»

جنبش اجتماعی ایران به خوبی خود را بازسازی کرد

توسلی یادآوری کرد:« سال‌های 39که روحانیت وارد عرصه سیاسی شد و رخداد 15 خرداد پیش آمد و حضور آیت الله خمینی که فاز جدیدی از تحولات شرع شد، باعث شد که همه گروه‌ها به این جمع بندی برسند که با توجه به گفتمان جهانی که مبارزه قانونی امکان پذیر نیست.» او با اشاره به جمله مرحوم مصدق که گفته بود ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما سخن می گوییم، ادامه داد:«نسل جوان بعد از 15خرداد، مستقل از اینکه چه طور می‌اندیشیدند، همه متأثر از گفتمان جهانی به دنبال انقلاب بودند. این گفتمان عملاً در سال 54 با شکست مواجه شد. به دلایلی که همه می دانیم اما هم نهضت روحانیت و هم جنبش مسلحانه توانست نقش موثری در آگاهی بخشی جامعه ایفاد کند و چهره واقعی رژیم استبدادی شاه را در عرصه عمومی جامعه نشان دهد.» او افزود:« جنبش اجتماعی ایران به رغم ضربه سنگینی که در سال 54 خورد، آنقدر عمقش زیاد بود که توانست دوباره خود را بازسازی کند و راهش را ادامه دهد. به نظرم انقلابی که در 22 بهمن رخ داد، یکی از مردمی‌ترین و اصیل‌ترین انقلاب‌های تاریخ است. یکی از ویژگی‌های انقلاب اسلامی این بود که در مرحله سلبی همه متحد بودند. شما شعارهای مردم را در عاشورا ببینید، متوجه خواست مردم می‌شوید.» توسلی تأکید کرد:« مجموع شعارها محورش این است که ما شاه نمی‌خواهیم.   ۳۸ درصد از شعارهای مردم ضد استبدادی، ۱۶ درصد تاکید بر رهبری آیت الله خمینی، ۱۵ درصد از این شعارها مربوط به یادکرد مبارزان انقلابی همچون شریعتی، طالقانی و منتظری و گرامی‌داشت یاد شهدای راستین سازمان مجاهدین مانند حنیف‌نژاد و ... بود و هیچ شعاری مانند مرگ بر آمریکا در تظاهرات از سوی مردم سر داده نشد.»

آزادی بر استقلال مقدم بود

 او با اشاره به کتاب خاطرات دکتر یزدی، یادآور شد:« مردم به بحث سلطه بیگانگان توجه داشتند اما مقصر اصلی را در این موضوع استبداد شاه می‌دانستند و معتقد بودند دست بیگانگان از آستین شاه بیرون آمده است.» این عضو نهضت آزادی همچنین به مصاحبه امام (ره) هم اشاره کرد و گفت:« رهبر فقید انقلاب، در مصاحبه‌هایشان همواره کلمه آزادی را پیش از استقلال به کار می‌بردند و در شعارهای مردم نیز این موضوع وجود داشت اما امروزه برخی‌ها می‌خواهند جای این دو شعار را با هم عوض کنند اما آیت الله خمینی در کنار مسئله برکنار شدن شاه از حکومت، تأمین آزادی‌ها و برقراری دموکراسی و جمهوریت‌ را مورد توجه قرار می‌دادند کسانی که امروز کاسه داغ‌تر از آش هستند فکر می‌کنند که انقلاب درست نبوده است اما باید بدانند که بعد از مسیری که طی شد و شاه نتوانست به موقع به مطالبات تاریخی مردم در چارچوب قانون عمل کند، راه دیگری جز انقلاب نبود. .» او با اشاره به بخشی از توبه نامه شاه، ادامه داد:« شاهم هم در بخشی از توبه نامه‌اش می‌گوید که سوگند می‌خورم و متعهد می‌شوم که خطاهای گذشته و بی قانونی و ظلم دیگر تکرار نشود. بلکه خطاها جبران شود. متعهد می‌شوم که در برقراری نظم، یک دولت ملی برای آزادی‌های سیاسی و انجام انتخابات آزاد تشکیل شود تا قانون اساسی به صورت کامل اجرا شود.» توسلی همچنین به نقش دکتر شریعتی هم در تربیت کادرها برای انقلاب، هم اشاره کرد و یادآوری شد:«نقش روشنفکران دینی، روحانیت پیشرو و نهضت آزادی در انقلاب در داخل کشور در کنار روحانیون همواره وجود داشت کما اینکه شکل گیری شورای انقلاب نیز بنا بر ایده مهندس بازرگان عملی شد و موضوع پیشنویس قانون اساسی نیز ایده دکتر ابراهیم یزدی بود.»

تاجزاده: جایی که انقلاب می‌شود، اصلاحات ناممکن می‌شود

همچنین پس از پایان بیست دقیقه‌ای صحبت‌های محمد توسلی، سید مصطفی تاجزاده نیز در پاسخ به همین سؤال که چرا انقلاب شد، گفت:« وقتی از انقلاب دفاع می‌کنیم، نسل جوان به ما می‌گوید که اگر انقلاب اینقدر خوب و ضروری است، چرا نمی‌گذارید ما دیگر انقلاب کنیم؟ چرا شما باید آخرین انقلابیون ایران باشید؟ در اینجا منطق ما از نظر نظری کم می‌آورد. اما همان کسانی که چنین اعتراضی می‌کنند، به نوع دیگری دچارش هستند. می گویند که این انقلاب 40 سال ما را عقب انداخت. بعد ما می گوییم چرا شما می‌خواهید انقلاب کنید. بنابراین بیایید از تجربه ما درس بگیرید و اصلاح طلب شوید. یعنی این منطق به لحاظ نظری همان ضعفی را دارد که ما هم داریم.» تاجزاده ادامه داد:« واقعیتش این است که فقط با توجه به شرایط عینی است که می‌توانیم توضیح دهیم که چرا مردم اصلاح طلب هنوز از انقلاب دفاع می‌کنند و چرا به عنوان کسی که به اندازه خودم در انقلاب نقش داشتم، اصلاح طلب شدم؟ این را با توجه به تغییرات اجتماعی و سیاسی می‌توان توضیح داد  و نه صرفاً با بحث پیرامون دو مفهوم انقلاب و اصلاح.» این فعال اصلاح طلب تصریح کرد:« واقعیت این است که 2 سال آخر که نهضت شروع شد، فضای عمومی جامعه به سمت انقلاب سوق پیدا کرد و از اصلاحات فاصله گرفت. یعنی اگر کسی در آن زمان می‌خواست اصلاحات کند، به عنوان خیانتکار تلقی می‌شد. این فرهنگ مدتی بعد از انقلاب هم ادامه پیدا کرد. با وجود این من معتقدم که اگر شاه یکسال زودتر از انقلاب، انتخابات آزاد می‌گذاشت، انقلاب نمی‌شد.» او افزود:«اگر شاه اجازه می‌داد که قدرتش تقسیم شود، انقلاب نمی‌شد.البته این به شرایط عینی جامعه بازمی گشت. نه اینکه نسل ما بعد از داستان 50 و مبارزات چریکی به این دلیل که با اصلاحات بد بود، به این نتیجه می‌رسید چون فکر می‌کرد که اصلاحات بد بود و فایده‌ای ندارد و باید تغییرات بنیادی صورت بگیرد که به آرمان‌هایمان برسیم.»

انقلاب کلاسیک ایران با همه انقلاب‌های کلاسیک جهان متفاوت است

او همچنین به بخشی از خاطرات و صحبت‌های مهندس بازرگان یادآور شد:« پیش بینی مهندس بازرگان درست بود که گفت اگر شما ما را تحمل نکنید، پس چه کسی را تحمل می‌کنید و ما آخرین گروهی هستیم که در چهارچوب قانون می‌خواهیم فعالیت کنیم. اگر شما اجازه ندهید معنایش این است که باید با زبان دیگری با رژیم سخن گفت. بعد هم دیدیم که گروه‌های چریکی با زبان دیگری با رژیم سخن گفتند. اما نکته مهم این است که آن روش در ایران پیروز نشد. زبان عوض شد اما آن زبان پیامدهای مثبت و منفی خودش را داشت.»تاجزاده ادامه داد:« از منظر سیاسی اگر به تثبیت رژیم شاه کمک نکرده باشد به سرنگونی‌اش هم منجر نشد.ما هم در آن زمان در آن چهارچوب فعالیت می‌کردیم و این نقد خودمان است. آنچه جایگزین مبارزات پارلمانتاریستی شد، مبارزات مردمی غیر خشونت آمیزی بود که به همین دلیل انقلاب اسلامی، تفاوت اساسی به انقلاب‌های کلاسیک جهان دارد. در واقع غیر خشونتی‌ترین انقلاب کلاسیک جهان است.» تاجزاده تأکید کرد:«انقلاب هر چه مردمی‌تر باشد، نیاز کمتری به اعمال خشونت دارد. همچنان که اگر مردمی‌تر باشد نسبتش با انتخابات آزاد بعد از پیروزی بیشتر است. » تاجزاده همچنین در ادامه این بحث با اشاره به اینکه مبارزات مردمی و غیر خشونت آمیز بود، خاطرنشان کرد:« انقلاب برای زمانی نیست که در جامعه ظلم، فساد، تبعیض و نابرابری زیاد می‌شود. چراکه الان بسیاری از کشورها را می‌بینیم که همه اینها را دارند اما از انقلاب خبری نیست.البته انقلاب در هیچ کشوری رخ نمی‌دهد، مگر اینکه از استبداد و مشکلات ساختاری عمیق رنج نبرد.» او ادامه داد:« هر جنبشی بخواهد پیروز شود، رهبر می‌خواهد. اما انقلاب در جایی ممکن می‌شود که اصلاحات ناممکن می‌شود. این پاسخ من به گذشته، امروز و آینده ایران است. چرا انقلاب شد؟ چون اصلاحات ناممکن شد. انقلاب جایی آغاز می‌شود که اصلاحات خاتمه می‌یابد.» تاجزاده با طرح  این پرسش که چرا اصلاحات ناممکن شد، تأکید کرد:« برای  اینکه شما در طول 37 سالی که از سال 1320 تا سال 57، متاسفانه روند خودکامگی درون دولت و روند بگیر و ببندها درون جامعه، روز به روز  افزایش پیدا کرد. شاه قبل از 32 کمتر دیکتاتور بود تا بعد از آن. گذشت زمان به جای اینکه او را متوجه کند که این اعتراضها جایی منفجر می‌شود و اگر اجازه ندهی این پتانسیل به جامعه بیاد و در قدرت مشاکرت کند و در جامعه فعالیت کند، ممکن است، انفجار بزرگتری در راه باشد. گذشت زمان و افزایش قدرت نفت، مقتدرش کرد.» او همچنین با اشاره به خاطرات احسان نراقی گفت:« شاه تنها مانده بود و علت اینکه به او چند بار وقت داد این بود که دیگر کسی دورش نبود و تمام افراد استخوان دار را حذف کرده بود و همه اطرافیانش زودتر از او به خارج گریختند.»

نسل جوان در زمان انقلاب مخالف اصلاحات بود

 او همچنین یادآور شد:« علت اینکه اصلاحات نشد این نبود که ما مخالف بودیم. اگرچه ما به عنوان نسل جوان در آن زمان بودیم. اما نسل قدیمی‌تر به دنبال اصلاحات و انتخابات آزاد بودند. ما در سال 56 و 57 نبودیم اما  با وجود اینکه نبودیم اگر انتخابات آزاد برگزار می‌شد، در اقلیت بودیم نه طرف مقابل. به شرطی که سال 56 اتفاق می افتد و قبل از اینکه خون‌های زیادی ریخته شود و همه پل‌های ارتباطی مردم با رژیم قطع شود.» او افزود:« در تاریخ ایران از جمله وسعت ایران، تمام حکومت‌هایی که بودند، مستبدانه اداره شدند. اما اجمالاً ما حکومت دموکراتیک نداشتیم و نمی توانسیم هم که داشته باشیم. که دلیل به نظرم گستره ایران و شکاف‌های طلبقاتی بود. از این جهت نظام پهلوی تفاوتی با رژیم‌های دیگر نداشت. البته 2 تفاوت دیگر داشت.» او با اشاره به این 2 تفاوت گفت:« اول تفاوت مهمی که این حکومت با بقیه حکومت‌ها در تاریخ ایران داشت این بود که هیچ حکومتی در ایران، سیاست خودش را مبتنی بر مبارزه با دین اکثریت مردم قرار نداده بود. این همان چیزی است که به طور جدی با نسل خودشان، ارتباطشان را قطع کرد. به دلیل این گسستگی بین نظام سیاسی و دینی جامعه، توان برقراری رابطه را از دست داد. سال 57 رژیم کسی را نداشت که با روحانیت صحبت کند. رژیم شاه تنها مشکلش این نبود که با قشر سنتی در افتاد. بلکه در زمانی این کار را کرد که تمام اقشار مدرن را پا به پای اقشار سنتی علیه خودش برانگیخت.»

دانشگاه اگر بیشتر از حوزه نجنگید، کمتر هم نجنگید

 او در پایان گفت:« یعنی حوزه به تنهایی علیه رژیم نشورید. دانشگاه اگر بیشتر از حوزه نمی‌جنگید، کمتر نمی‌جنگید. همچنین این رژیم این رژیم بعد از انقلاب مشروطه به وجود آمد. ایران با مشروطه پا در تاریخ گذاشت. ما در انقلاب تا روزی که پیروز شد و کمی بعد از آن، استحاله‌ای  و دوگانگی که امروز ایجاد شده ، ایجاد نشده بود. استقلال و آزادی 2 روی یک سکه بود. بنابراین این استقلال و آزادی تصور می‌کنم که اگر هزار بار استقلال آمده 999 بار هم کنارش آزادی آمده است یا برعکس. امروز جدا شده است یا عده‌ای می‌خواهند جدایش کنند.» او همچنین در پایان این پرسش را مطرح کرد که چرا رضا شاه با اینکه بیشترین الگو را از آتاتورک داشت، در ترکیه انقلاب نشد اما در ایران شد؟ و در پاسخ به آن گفت:« همه کارهایی که رضا شاه از کمال پاشا الگو گرفت و برعکس، 2 تفاوت حکومت رضا شاه با کمال پاشا داشت. تفاوت اول این بود که کمال پاشا، جمهوریت تأسیس کرد ولی در اینجا سلطنت بود. تفاوت دوم این بود که کمال پاشا حزب تأسیس کرد و تأکید بر ارتش نکرد. اگرچه در شروع کار تک حزبی بود اما وقتی نهاد حزب را بپذیرید، تکیه‌تان از روی نیروهای نظامی برداشته می‌شود و دوم حزب این ظرفیت را ایجاد می‌کند که احزاب رقیب هم به رسمیت شناخته شوند. به همین دلیل در ترکیه احزاب قوی‌تری نسبت به ایران داریم.»

تمایل بر نفی شرایط موجود موجب انقلاب می‌شود

همچنین علی شکوهی هم در بخشی از این نشست گفت:« انقلاب به یک شرایط عینی واقعی در جامعه برمی گردد. تا زمانی که تمایل بر نفی شرایط موجود به وجود نیاید، انقلاب صورت نمی‌گیرد. اما نقش نخبگان و تشکل‌ها در وقوع یک انقلاب مثل ایران را نباید دست کم گرفت.در جامعه‌ای که هنوز ساختارهای مدنی شکل نگرفته است و حاکمان به شکل دیکتاتوری نظام سیاسی را اداره می‌کنند، جریان‌های مقابلشان هم از ساختارهایی برخوردار نیستند که مبتنی بر آنها تغییرات مورد نظرشان را ایجاد کنند. بنابراین به اجبار گروهی از نخبگان که خود را آگاه‌تر می‌دانند، جلو می افتند و در جهت  آرمان‌هایشان توده‌ها را بسیج می‌کنند.نقش نخبگان در بسیج توده‌ها را باید جدی گرفت.» شکوهی همچنین به جریان‌های اندیشه ساز در داخل کشور هم اشاره کرد و به تفصیل درباره آنها توضیح داد.

همچنین در پایان برنامه مجری برنامه با مطرح کردن عواملی چون بیماری محمدرضا شاه، مرگ اسدالله علم، رئیس جمهور شدن کارتر، کنفرانس گوادلوپ و تغییر قیمت نفت و اصلاحات ارضی که به اعتقاد برخی از تاریخ نگاران در وقوع انقلاب نقش داشته‌اند، از سخنران این نشست درخواست کرد تا به این پرسش پاسخ دهد. توسلی نیز در پاسخ به این موارد اظهار کرد: طبیعی است که بیماری شاه و ضعف روحی او یکی از عوامل انقلاب است اما هیچگاه نمی‌توان آن‌را به عنوان عامل اصلی دانست. موضوع بالا رفتن قیمت نفت نیز روحیه تبختر شاه را افزایش داد تا حدی که او فکر می‌کرد می‌تواند تمام دنیا را مدیریت کند.

رئیس جمهور شدن کارتر هم از جمله عواملی بود که به شکل گیری جمعیت‌های مدنی و سیاسی در ایران منجر شد و فضا را برای تقویت جنبش اجتماعی فراهم کرد. بنابراین حقوق بشر کارتر که البته مخاطبش تنها ایران نبود، شرایطی را به وجود آورد که روشن فکران ما از این موضوع استفاده کنند و آن‌را به نفع جنبش به کار گیرند. طبیعی است که توسعه تسهیلات و افزایش شهرنشینی در ایران نیز که با اصلاحات ارضی و صنعتی‌تر شدن ایران انجام شد، انتظاراتی را ایجاد کرد که طی آن یک روستایی که به شهر می‌آمد دیگر نمی‌خواست رعیت باشد و وقتی حکومت حقوق شهروندی او را رعایت نمی‌کرد طبعاً اعتراضاتی نیز از جانب مردم مطرح می‌شد.

تاج‌زاده نیز در پاسخ به پرسش مجری نشست در زمینه میزان تاثیرگذاری این عوامل اظهار کرد: «طبق قانون مشروطه شاه هیچگونه مسئولیتی نداشت و بنابراین سلامتی یا بیماری او نباید تاثیری در اداره کشور می‌گذاشت اما اشکال این بود که شاه چنان قدرت را در دست گرفته و متمرکز کرده بود که گویی مملکت ملک شخصی اوست و با به وجود آوردن نهادهای موازی با یکدیگر در ساختار قدرت، اراده را از سایر اشخاص صاحب قدرت نیز گرفته بود و همه هیچکاره شده بودند.»

دخالت تاثیرگذاری کشورهای خارجی علت وقوع انقلاب نیست

تاج‌زاده با بیان اینکه دخالت تاثیرگذاری کشورهای خارجی علت وقوع انقلاب نیست، اظهار کرد:« فرض کنیم که تمام دنیا جمع شده بودند که حکومت ایران را ساقط کنند. هرچند که حکومت کارتر موضوع رعایت حقوق بشر را برای رژیم شوروی مطرح کرده بود اما اگر فرض بگیریم که تمامی موارد برای ایران مطرح شده بود، پرسش این است که چرا باید حکومت پس از مشروطه با تصمیم بیگانگان کنار برود؟»

تاج‌زاده با بیان اینکه از دیدگاه امام حق تعیین سرنوشت به عنوان یک حق اولیه که مقدم بر سایر حقوق مردم است شناخته می‌شود، اظهار کرد: «ما باید به تاسی از همین جمله امام هرکاری را که می‌خواهیم انجام دهیم، عملی کنیم.   اگر این ملت بخواهد آینده خود را رقم بزند، خودش باید این کار را انجام دهد. در تاریخ ما نیز از مشروطه، همواره تجربیات مستبدین به حکومت‌های بعدی منتقل شده اما هیچ حکومتی از تجربیات آزادی‌خواهان استفاده نکرده است و ما نیز اگر می‌خواهیم برای فردای ایران برنامه ریزی کنیم، باید همین تجربیات را در نظر بگیریم.»

برابر توهین کنندگان به آزادی ملت باید ایستاد

این فعال سیاسی اصلاح طلب ادامه داد: «ما باید در مقابل کسانی بایستیم که به شعور، حقوق، آزادی و آینده این ملت توهین می‌کند. اگر این ملت آزادی خود را از دست دهد دیگر فرقی نمی‌کند چه کسی حاکم باشد و این یک نقطه برای بازگشت به گذشته است. ما باید قدر فضای فعلی را بدانیم و به این پرسش پاسخ دهیم که در طول انقلاب چه کارهایی را کرده‌ایم که اشتباه بوده و چه کارهایی را نکرده‌ایم.»

او همچنین در این نشست به نقش مهندس بازرگان در تغییر پیش نویس قانون اساسی هم اشاره کرد و گفت که ضمن احترامی که به مرحوم بازرگان و خدمات او برای انقلاب می‌گذارم و حتی او را در دوره‌ای رئیس جمهور موفقی برای انقلاب می‌دانستم، می گویم اگر دکتر ابراهیم یزدی نخست وزیر شده بود مسیر انقلاب عوض می‌شد. مردم، رهبری انقلاب را دوست می‌داشتند و از او تبعیت می‌کردند و این انقلاب نیز با رهبری او و تاکتیک و استراتژی او پیروز شده بود اما خود امام میلی به حکومت کردن نداشتن و نشانه‌اش نیز همان بود که وقتی به ایران آمد به جای آنکه به تهران برود، قم را انتخاب کرد و حتی وقتی پیشنویس قانون اساسی تهیه شد که در آن اصل ولایت فقیه هم وجود نداشت، با آن موافقت کردند که به رفراندوم گذاشته شود و اگر مردم پذیرفتند بعداً به قانون اساسی کشور گردد اما جدی‌ترین مخالف با این رویه مهندس بازرگان بود که تاکید بر تشکیل مجلس موسسان داشت و حتی مخالفت‌های آیت‌الله هاشمی با وی نیز که در آن مطرح کرده بود اگر این قانون اساسی به دست روحانیت بیافتد اتفاق دیگری رقم خواهد خورد هم تاثیری در ماجرا نداشت.

دکتر یزدی می‌گفت که انقلاب را امام نجات داد

تاج‌زاده همچنین با نقل خاطره‌ای از مرحوم سحابی یادآور شد:« مرحوم عزت الله سحابی نقل می‌کرد علت اینکه دولت موقت به دنبال تشکیل مجلس موسسان بود، این بود که فکر می‌کردیم کاندیداهای ما در انتخابات پیروز می‌شوند و در نتیجه قانون اساسی را مترقی‌تر و پیشرفته‌تر تنظیم می‌کنیم اما این اتفاق نیفتاد و من هم الان می‌گویم که بهتر است این قانون اساسی فعلی عوض نشود چرا که اگر در این شرایط به دنبال تغییر قانون اساسی باشیم، جنبه‌های دموکراتیک آن تضعیف و جنبه‌های غیردموکراتیکش تقویت می‌شود.»

او در پایان اظهار کرد: «واقعیت این است که مهندس بازرگان اگر نقش خود را بیش‌تر از امام نمی‌دانست کمتر از ایشان هم تلقی نمی‌کرد اما دکتر یزدی اینگونه نبود و می‌دانست که این انقلاب را امام انجام داده است و در نتیجه رفتار دیگری را در پیش می‌گرفت. ضمن این که اشتباه دیگر مهندس بازرگان این بود که فرصت کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری را از دست داد که البته در این موضوع مخالفت اعضای نهضت آزادی با کاندیداتوری او نیز تأثیر گذار بود.»
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز