استقلال که در نقلوانتقالات زمستانی در جذب چند بازیکن مثل رحیم زهیوی، سجاد شهباززاده، پژمان منتظری و مجتبی جباری ناکام مانده، حالا موفق شده آندرانیک تیموریان را به قلعه آبی ملحق کند. آندو نیمفصل اول بسیار تلخی را در ماشینسازی تبریز پشت سر گذاشت. آمار نشان میدهد از دید گروه آنالیز برنامه نود، او سیزدهمین بازیکن ضعیف کل لیگ شانزدهم بوده؛ آنچه با حذف نام آندو از چند لیست اخیر تیم ملی هم رابطه منطقی دارد. احتمالا تیموریان بدش نمیآید با حضور دوباره در استقلال، یک مرتبه دیگر در کانون توجه قرار بگیرد و بخت خودش را برای بازگشت به تیم ملی بیازماید. چنین انتقالی البته برای استقلالیها هم خاصیتهای جانبی دارد؛ مدیریت باشگاه میتواند هواداران شاکی را کمی آرام کند و علیرضا منصوریان هم قادر خواهد بود با بازپسگیری بازوبند کاپیتانی از مهدی رحمتی، زهر خودش را به مخالف دانه درشتش در استقلال بریزد. این وسط ظاهرا تنها چیزی که اهمیت ندارد، مسایل فنی است!
منصوریان با یک خروار قول و قرار شیک و دهانپرکن به استقلال آمد که مرور زمان، توخالی بودن یکایک آنها را نشان داد. یکی از بزرگترین وعدههای علیمنصور، از قضا جوانگرایی و اعتماد به بازیکنان نسل جدید بود؛ مسالهای که جز در موارد معدود مثل بازی آخر دور رفت با سپاهان عملیاتی نشد. در شرایطی که خیلیها فکر میکردند بعد از تمجیدها از نمایش استقلال در بازی با سپاهان قرار است منصوریان رویهاش را عوض کند و بیشتر به جوانها روی خوش نشان بدهد، حالا مرور گزینههای او برای جذب در زمستان نشان میدهد این رویا، سرابی بیش نبوده است. گرفتن جباروف 35ساله، دورخیز برای بازگرداندن سجاد شهباززاده 27ساله و نیز تلاش برای استقلالی کردن آندو، به وضوح نشان میدهد همه آن جملات و ایدههای زیبا، فقط در میکسزون کاربرد دارد و سرمربی استقلال داخل میدان جور دیگری به ماجراها نگاه میکند.
قصه خود آندو هم قصه جالبی است؛ ستارهای که لیگ سیزدهم دو میلیارد و 350میلیون ناقابل از استقلال پول گرفت تا به پنجم شدن این تیم بین چهار مدعی کمک کند! آندو بین دو نیمفصل لیگ چهاردهم به خاطر درگیری با بوقچیهای استقلال از این تیم جدا شد و به تراکتورسازی پیوست. او در آن زمان ژست مبارزه با لمپنیزم گرفته بود و ادعاهای روشنفکرانه داشت. حالا اما در روزهای افول و همزمان با نزدیک شدن به ته خط، میتوان همه آن آرمانگراییها را از یاد برد و دوباره با یک قرارداد چرب دیگر به استقلال برگشت؛ به استقلالی که بوقچیهایش بیشتر از هر زمان دیگری قدرت گرفتهاند، در تمرینات املت میزنند، فلان مسوول باشگاه را به باد کتک میگیرند، در میهمانیهای رستوران آقای سرمربی نقش فعال دارند و البته برایشان جشن تولد ترتیب داده میشود!