این روزها و در میانه هیاهوی هراس انگیز فیشهای حقوقی، برخی پروندههای تازه به نتیجه رسیده که فسادهای چند هزار میلیاردی را برملا میکند، ادامه «پروژه سرکاریهای تمام ناشدنی» بابک زنجانی و رسانهای شدن موج جدیدی از فسادهای کاملا طراحی شده، حسین فریدون زیر آماجی از حملات سرانههای هماهنگ و یکپارچهای که دولت را زیر سنگین ترین حملات انتقادی قرار داده اند؛ هر روز باید شاهد پرونده یا پروژهای
جدید باشد. بعد از برملا شدن فیشهای حقوقی یکی از چهرههای مورد حمله قرار گرفته حسین فریدون بود که تا مدت ها، هدف آشکاری بود برای حمله به دولت و اما از دو - سه روز قبل و به دنبال خبری که میکوشید ادامه تحصیل برادر رئیس جمهور در پردیس دانشگاه شهید بهشتی را سفارشی و برگرفته از نوعی رانت و فشار وزارت علوم بر بدنه مدیریتی این دانشگاه معرفی کند، رسانه نزدیک به دلواپسان در خبری با این مضمون که:«حسین فریدون در سال 93 یعنی یکسال پس از روی کارآمدن دولت برادر خود، طی نامهای از سوی سازمان سنجش آموزش کشور به دانشگاه شهید بهشتی معرفی و درخواست میشود که وی به عنوان دانشجوی دکترای روابط بینالملل! در این دانشگاه مهم کشور به تحصیل بپردازد. شورای گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی پس از معرفی حسین فریدون توسط سازمان سنجش، با اکثریت آرا به جد با این مسئله مخالفت و این موضوع را به سازمان سنجش اعلام میکند. امّا حسین فریدون دست از پیگیری برنداشته و به همین دلیل مجدداً بعد از مدتی سازمان سنجش نامهای به دانشگاه شهید بهشتی نوشته و میگوید حسین فریدون یک سال قبل در آزمون دانشگاه گیلان امتحان داده و قبول شده اما برای مصاحبه نرفته است، در صورتی که دانشگاه شهید بهشتی تمایل داشته باشد وی در این دانشگاه به تحصیل دکترا بپردازد. مسئولان دانشگاه شهید بهشتی نیز پس از پیگیریهای سازمان سنجش نهایتاً تصمیم میگیرند فریدون در "پردیس دانشگاه شهید بهشتی" به تحصیل بپردازد.»
«رحیمی»سازی به هر قیمت ممکن!
با دقت در متن خبر و دقت بر عبارت«در صورتی که دانشگاه شهید بهشتی تمایل داشته باشد...» به منافاتی واضح با تیتر خبر که آورده شده: «تحصیل توصیهای حسین فریدون در مقطع دکترای دانشگاه شهید بهشتی»! پی خواهیم برد و فارغ از مراجعه به جوابیه صادر شده از سوی سازمان سنجش که هرگونه سفارش و اعمال نظر در رابطه با ادامه تحصیل فریدون در دوره دکتری آن هم در دانشگاه شهید بهشتی را منتفی دانسته است باید بر این مسئله دقت کافی داشت که حضور در دورههای تحصیلات تکمیلی پردیس دانشگاهها به دلیل ظرفیت بالا و مراجعه کننده کم، از جمله منتهایی است که دانشجو بر سر دانشگاه باید داشته باشد و این دیگر نیاز به توصیه و اعمال نفوذ خارج از قاعده ندارد که همین مسئله نیز در بخشهایی از جوابیه سازمان سنجش عینا درج شده است:« باتوجه به موارد مذکور و
به منظور تنویر افکار عمومی اعلام میشود که نامبرده طی درخواستی به سازمان سنجش آموزش کشور درخواست معرفی برای شرکت در آزمون اختصاصی پردیس خودگردان در دانشگاه شهید بهشتی را باتوجه به معرفی اولیه و داشتن حدنصاب در دانشگاه گیلان میکند. سازمان سنجش نیز نسبت به اعلام دارا بودن حدنصاب معرفی دوره شبانه دانشگاه گیلان به دانشگاه شهید بهشتی اقدام میکند و هیچگونه معرفی رسمی درخصوص وی برای ثبت نام و ادامه تحصیل در پردیس دانشگاهی صورت نمیپذیرد. اعلام میشود با توجه به سهمیه ایثارگری و وضعیت علمی نامبرده آن دانشگاه میتواند از نتایج آزمون نیمه متمرکز استفاده کند و وی اگر حداقل شرایط و ضوابط آن دانشگاه را کسب کند و از مرحله مصاحبه و ارزیابی علمی قبول شود این سازمان با پذیرش نامبرده موافق است. ( این اجازه عمومیت داشته و همه دانشگاههای پذیرنده پردیس با توجه به کمی اقبال داوطلبان میتوانند جهت پذیرش از نتایج آزمون دکتری نیمه متمرکز استفاده کنند).» و حتما مورد تایید اهل نظر است که عمومیت داشتن این مجوز بدین معنا است که نمی توان منعی برای شخصی که شاید جایگاهی خاص داشته باشد، قائل شد.
با بررسی این خبر و خوانش دوباره متن، اظهارات فردی با عنوان استاد یا مقام مسئول(که بالاخره مشخص نشد!) و جوابیه سازمان سنجش به این مهم پی خواهیم برد که بزرگنمایی مسئلهای کماهمیت به نام تحصیل در پردیسهای خودگردان که چندان اقبالی بدانها نمی شود و همواره با تعدادی اندک در حال برگزاری است بر این مهم تاکید دارد که جناح شکست خورده در دو انتخابات مهم خرداد 92 و اسفند 94(و تحمل شکست تکمیلی در اردیبهشت95) در همه زمانها و موقعیتهای مثلا ایجاد شده کوشیده است
با دنبال کردن...
پروژه «مشایی» تراشی و«رحیمی»سازی به هر قیمت ممکن!
بخش هایی از آلام و اندوه آن دوران را اندکی کاهش دهد غافل از این که مجموعه جنجال آفرینی هایی که بوی پنهان کاری می دهد نمی تواند در نهایت نافی فسادهای سازمان یافته و هدر دادن صدها میلیارد از درآمدهایی باشد که می توانست در این روزهای سخت کشور را از انواع فشارها و تهدیدها رهایی بخشد. چنین به نظر می رسد که این پروژه یعنی جنجال آفرینی هایی که بوی پنهان کاری می دهد ادامه ماجراهایی باشد که در نهایت می کوشد با تطهیر احمدی نژاد زمینه حضور دوباره وی را در عرصه های سیاسی کشور فراهم سازد غافل از آن که«بخت سیاه شده» رئیس دولتین نهم و دهم توسط امثال رحیمیها و مشاییها با این قبیل «جنجال آفرینی هایی که بوی پنهان کاری می دهد» را با هیچ آبی نیز سپید نتوان کرد!
داستان مدرک دکترای رحیمی
اما داستان مدرک تحصیلی رحیمی از این قرار بود که زاکانی در جریان جلسه استیضاح کردان و در واکنش به شکایت رحیمی از رسانههایی که درباره مدرک کردان خبر منتشر کرده بودند، مدرک رحیمی را قُلِ دوم مدرک کردان توصیف کرده بود! در شهریور ۱۳۸۸ پس از درخواست الیاس نادران، دیگر نماینده اصولگرای مجلس هشتم، برای بررسی مدرک دکترای رحیمی، این درخواست مورد موافقت هیات رئیسه مجلس قرار گرفت. توکلی رئیس وقت مرکز پژوهشهای مجلس، مدرک رحیمی را قطعاً مدرکی قلابی و مشابه مدرک کردان میدانست. او همچنین از کتمان رحیمی در جریان مدرک کردان انتقاد کرده و از احمدینژاد هم به دلیل انتخاب کسی که به گفته او «سوابق سوءاستفاده از قدرت و سوءاستفاده از مدرک جعلی دارد» انتقاد کرده بود. این داستان تا بدان جا پیش رفت که خود رحیمی یکبار در پاسخ به خبرنگاران در مورد مدرک دکترایش گفته بود: «مگر در مملکت هیچ مشکلی وجود ندارد که نمایندهها به دنبال اثبات جعلی بودن مدرک دکترای او هستند.»!؟
ادامه ماجرا اما جالب تر نیز شده بود زیرا در مورد مدارک قبلی او نیز، اگرچه مدرک لیسانس حقوق وی از دانشگاه تهران مورد تایید همه قرار گرفته بود اما برخی نمایندگان مجلس در مورد مدرک کارشناسی ارشد او هم تردید نمودند. به روایت هفتهنامه اصولگرای پنجره؛ بر اساس
سند موجود در سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، رحیمی مدرک فوق لیسانس خود را در رشته جامعهشناسی در سال ۱۳۷۹ از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز دریافت کرده است؛ «بازتاب ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران در گلستان و بوستان سعدی» عنوان پایاننامه اوست و غلامعباس توسلی از چهرههای برجسته جریان ملی - مذهبی استاد راهنمای وی بودهاست. این در حالی بود که رحیمی در زمان حضور در دانشگاه آزاد نامههای اداری را با عنوان دکتر امضا مینمودهاست! در آن زمان برخی خبرگزاریها مدعی شدند که دکتر توسلی او را دانشجوی خوبی خوانده و مدرک دکترای او را بیاشکال اعلام کرده ولیکن دکتر غلامعباس توسلی ضمن تکذیب این مطلب تنها تایید کرد که هزاران
دانشجو طی نیمقرن پایاننامههایشان را به راهنمایی وی به پایان رساندهاند و رحیمی نیز یکی از آنان بودهاست و این پایان ماجرایی بود که نشان داد مدرک دکتری رحیمی هیچگاه تایید نشد!