این روزها که بازار شبکه های مجازی هر روز داغ تر از دیروز می شود، بدیهی است که عده‌ای سودجو در قالب بنگاه های ازدواج و همسریابی و تحت هر عنوان دیگری، به صحنه رقابت ها آمده و به قول معروف سر سفره ای می نشینند که برای همه پهن است و هرکس به اندازه سهم خود از آن بهره می برد.

صحبت از یک کانال تلگرامی به نام خواستاگرام است که متشکل از دو بخش مجزا است، بخشی به دختران اختصاص دارد و بخشی به پسران که هر دو گروه با انتشار عکس ها و مشخصات و ایده آل های خود از شریک مد نظرشان ،به تبلیغ خود و متعاقب آن یافتن فرد مورد نظر می پردازند.

ژورنال همسر یابی

وقتی که برای اولین بار وارد این کانال ها شدم درست به یاد ژورنال هایی افتادم که در زمان خرید لباس و یا هر کالای دیگری، فروشنده آن را مقابلم می گذارد تا از بین تنوع رنگ ها و مدل ها و حتی قیمت ها، کالای مطلوبم را انتخاب کرده و سفارش دهم.

حالا برگردان همین مثال دقیقا داخل گوشی های موبایل و کامپیوترهایی اتفاق می افتد که مجهز به برنامه تلگرام هستند و ازاین کانال استفاده می‌کنند. فرد مورد نظر را بر اساس ویترین تزئین شده و حالا معیارهای نام برده  انتخاب می کنیم(البته به شرطی که ما هم به تناسب خواسته های فرد مورد نظر باشیم) سپس با لمس چند دکمه با مدیر صفحه ارتباط برقرار کرده و فرد مورد نظر را سفارش می دهیم، البته بماند که باید حق الزحمه کانال  که مبلغ ۳۰ هزار تومان است را ابتدا پرداخت کنیم و سپس از او شماره تماس سفارشمان را تحویل بگیریم.

جالب است که حتی این افراد تحت نظر هیچ موسسه یا ارگان دولتی فعالیت نمی کنند و اصلا مشخص نیست که تمام عکس ها و مشخصات منتشر شده دارای صحت و سقم هستند یا خیر !

همسر رویاها سوار بر موشک تلگرام

مدتی پیش بود که به تعدادی عکس و مشخصات برخورد کردم، اولین موضوعی که به ذهنم خطور کرد این مسئله بود که باز هم عکس های شخصی افراد مختلف پخش ‌و دست به دست می چرخد، اما با خواندن متن های زیر هر عکس متوجه شدم که اطلاعات داده شده بوسیله خود صاحبان عکس است، به همین خاطر از فرستنده راجع به آنها سوال کردم و فهمیدم که صاحبان عکس ها تعدادی افراد هستند که برای یافتن نیمه خود به تلگرام آمده و با در اختیار گذاشتن عکس و مشخصات و خواسته هایشان بدنبال فرد مورد نظر می گردند. بوسیله یکی از عکس های فوروارد شده به کانال رفته و عضو شدم و یکی از افراد عضو شده و داوطلب را انتخاب کرده و به ادمین پیام دادم و خواستار تحویل سفارش خود شدم، بعد از پرداخت مبلغ و توضیحات ادمین مبنی بر این که اگر سوژه مورد نظر من را نپسندید، هیچ مسئولیتی در قبال من و آن فرد و مبلغ پرداخت شده ندارد و... شماره تلفن را گرفتم و بعد از ذخیره آن به تلگرام برگشتم تا به سوژه مورد نظر پیام بدهم.

مهتا، قد:۱۶۰، وزن:۶۰، وضعیت مالی: خوب

لیسانس تربیت بدنی، سطح اعتقادات معمولی و اعتقادات طرف مقابل اهمیت چندانی برایم ندارد، فقط نمی خواهم که زیاد از حد مذهبی باشد، دنبال مردی هستم که شغل و وضعیت مالی خوبی داشته باشد و از لحاظ تیپ و قیافه در سطح خودم باشد و حداقل ده سانت از خودم بلند قدتر باشد.

 اسم و مشخصاتش این ها را می گفت و بنابر این به ناچار خود را بعنوان پسری معرفی کردم که خواستار آشنایی با مهتا است و معیار های مورد نظر او را دارد و به این ترتیب از طریق چت توانستم با مهتا ارتباط برقرار کنم .

ابتدای گفت و گوی من و مهتا با تصور او از اینکه با کسی در حال گفت و گو است که می خواهد بداند همان نیمه ای است که او می خواهد یا خیر آغاز شد. این از سوال های مکرر او واضح‌ بود، پس از دقایقی خودم را معرفی کردم و به او اطمینان دادم که تحت هیچ شرایطی ممکن نیست که هویت او فاش شود و یا دردسرهایی را برایش در‌ پی داشته باشد.

پرسیدم: مهتا تمامی مشخصات داده شده صحت دارند؟

-بله همینطور است.

-از کدام شهر و منطقه هستی؟

-از مرکز تهران.

-خودت خواستی که داخل این کانال عضو شوی؟

-بله

- برایم جالب است که بدانم انگیزه ات چه بوده از این که داخل شبکه های مجازی به دنبال فرد دلخواهت بگردی ، مکث می کند، می فهمم که دارد برای چیدن افکار و کلمات فکر می کند،

-راستش من دیگر خسته شدم از اینکه دائم گشتم و کسی که می خواستم را پیدا نکردم و یا آن آدمی که من می خواستم از آب در نیامد، برای همین مدت هاست که تنها هستم و وقتی با آن کانال آشنا شدم تصمیم گرفتم که مثل بقیه و بدون تعارف، ایده آل های خودم را بیان کنم تا اگر قرار است کسی به سراغم بیاید به تمام خواسته ها و شرایطم واقف باشد.

-به نظرت می توانی آدمی را که در واقعیت پیدا نکردی در دنیای مجازی پیدا کنی؟سکوت می کند و من بازهم پرسیدم: نمی ترسی از اینکه نکند بقیه هم مثل من که هویت واقعی ام را نمی دانستی، بخواهند پشت یک سری عکس و مشخصات دروغین پنهان شوند و سو استفاده کنند؟ و باز هم سکوت می کند،

-خانواده ات می دانند داخل آن کانال هستی؟

-نه

-چرا؟

-چون اختلاف فکری زیادی داریم، آنها درک نمی کنند.

-میدانی که خیلی از آدم ها عکس هایت را می بینند و در گروه های مختلف تحت عنوان های مختلف پخش و از آنها استفاده می کنند؟ و باز هم سکوت ادامه دارد و من هم به سراغ شخص دیگری در این گروه می روم.

وحید پسری 27 ساله است که از طریق همین کانال او را یافتم و از او راجع به انگیزه حضور او در این کانال پرسیدم

-چرا وارد این کانال شدی؟

-برای اینکه می خواهم با یک نفر وارد رابطه شوم

-با انگیزه ی ازدواج ؟

-نه

-پس چرا وارد شدی ؟

-گفتم که برای این که تنها نباشم

-به دخترانی که با آنها آشنا می شوی هم این را می‌گویی؟

-گاهی اوقات

-می شود کمی بیشتر توضیح دهی؟

-بعضی از دخترها خودشان هم به دنبال رابطه های کوتاه مدت هستند و فقط بخاطر سرگرمی وارد می شوند، پس دیگر دلیلی ندارد راجع به ازدواج حرفی بزنم، اما اگر بخواهم صادق باشم، به بعضی از آنها می گویم برای ازدواج می خواهم وارد رابطه شوم تا راضیشان کنم.

-چرا ازدواج نمی کنی ؟

-با کدام پول و سرمایه؟ با این وضعیت اقتصادی مگر دیگر می‌شود ازدواج کرد؟ می دانید باید چند سال متمادی یک بند کار کنم و فقط پول هایم را پس انداز کنم تا تنها بتوانم فقط یک ماشین بخرم یا هزینه یک سالن ازدواج را بپردازم؟ دیگر هزینه های اجاره کردن خانه بماند!

وام ازدواج تاثیر گذار یا همچنان بازدارنده

اواخر سال گذشته اعطای وام ازدواج ده میلیون تومانی تصویب و مدتی است به مرحله اجرا در آمده است. سوال این است که این وام می تواند تاچه اندازه‌ای جوانان را ترغیب به ازدواج کند؟ جوانانی که بخاطر ترس از کابوس هزینه های گزاف ازدواج و مهریه از تن دادن به ازدواج ترس دارند و متعاقب این ترس گرایش به رابطه های متعدد و فسادهای اخلاقی در جامعه شده است.

از طرفی دیگر باید دید که این مقدار وام تا چه حد می تواند دستگیر هزینه های ازدواج باشد و در آینده ای نه چندان دور چقدر در ترغیب جوانان به ازدواج نقش موثر خواهد داشت.

نکته ی قابل تامل دیگر این است که آیا تنها بهانه جوانان برای گریز از ازدواج، تنها خرج و مخارج آن است؟!