با ابقای دوباره کاظم جلالی در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی روند انتصاب اصولگرایان در پستهای کلیدی مجلس تکمیل شد. اصلاحطلبان تنها ریاست دو کمیسیون مجلس را به دست گرفتند. این درحالی است که لیست ارائه شده تهران در انتخابات مجلس به طور کامل وارد مجلس شد و عرصه را برای ورود حتی یک اصولگرا به مجلس بست. البته بهروز نعمتی و کاظم جلالی را نمیتوان در شمار اصلاحطلبان مجلس قرار داد. این دو نفر هرچند اصولگرا بودند، اما در فهرست اصولگرایان نیز قرار نگرفته بودند. شاید این هوشمندی سیاسی آنها بود که پیش از برگزاری انتخابات گرایش مردم به اصلاحطلبان را درک کردند وترجیح دادند برای اینکه بتوانند وارد مجلس شوند خود را در کنار اصلاحطلبان جای دهند.
تلفن لاریجانی اصولگرایان را رئیس کرد
اصلاحطلبان به جز کاظم جلالی و بهروز نعمتی، اصولگرایان زیادی را در فهرست خود قرار داده بودند. روند بررسی صلاحیتها مانع ورود بسیاری از اصلاحطلبان در انتخابات شده بود و اصلاحطلبانترجیح دادند از برخی اصولگرایان حمایت کنند تا جریان نزدیک به دولت گذشته که عمدتا با پایداری شناخته میشود، از ورود به مجلس بازماند. در نهایت افراد مورد حمایت اصلاحطلبان که به مجلس راه پیدا کردند به گفته آنها بیش از 160 نفر بودند که از این تعداد 120 نفر اصلاحطلب بودند. البته اعتقاد دیگری وجود دارد که باید تعداد خالص اصلاحطلبان را به اندازه آرای محمدرضا عارف در روز انتخاب ریاست موقت مجلس یعنی 103 نفر دانست. در هر صورت آرایش هیات رئیسه دائم آرایش سیاسی کلیت مجلس را نشان داد. از 12نفر هیات رئیسه 5 کرسی به اصلاحطلبان، 5 کرسی به اصولگرایان و دو کرسی به اصولگرایان میانهرو رسید. از اینرو انتظار میرفت تعداد روسای اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل کمیسیونها نمودی از آرایش سیاسی مجلس باشد. اما این قضیه شکل دیگری به خود گرفت، برخی از نمایندگان مجلس از ورود لاریجانی به مساله کمیسیونها در دقیقه 90 خبر دادند، مسالهای که خود در انتخاب ریاست کمیسیونها بیتاثیر نبوده است. اما «با وجود حداقل 103اصلاحطلب چگونه اکثریت ریاست کمیسیونها به دیگران میرسد؟ آیا اقدام رئیس مجلس که از سوی اصلاحطلبان حمایت میشود، از این جریان به استفاده ابزاری نکرده است؟ تاثیرگذاری روسای کمیسیونها در امور آینده مجلس بیشتر خواهد بود یا جمعیت چشمگیر اصلاحطلبان در مجلس؟» اینها سوالاتی است که بعد ازترکیب کمیسیونها به ذهن میرسد. علی تاجرنیا، نماینده سابق مجلس و مشاور رئیس دولت اصلاحات و محمود صادقی عضو هیات رئیسه فراکسیون امید به این پرسشهای «همدلی» پاسخ دادهاند.
تاجرنیا: مجلس دهم اصلاحطلب نیست
علی تاجرنیا میگوید: بخش عمدهای از اینکه اکثریت روسای کمیسیونها اصولگرا هستند به این برمیگردد که در گذشته احزاب قدرتمند اصلاحطلب امورات مجلس را هدایت میکردند. در این مجلس طبیعتا نبود این نیروها حس میشود و همین مساله باعث شده از انسجام کامل برخوردار نباشند. در بخش دیگر نیز باید به این واقعیت توجه داشت که تعداد اصلاحطلبان بیشتر از یک سوم مجلس نیست. چهرههایی هم که حضور دارند جدیدند و تجربه حضور در مجلس را ندارند. طبیعی است که نمایندگان مجربتر موفقتر باشند. تاجرنیا ادامه میدهد: هرچند لیست امید اکثریت مجلس را به دست آورده است، اما ما نباید فرآیند نظارت استصوابی را فراموش کنیم. این باعث شد که بسیاری از کسانی که در لیست امید قرار گرفتند اصولگرای معتدل یا مستقل باشند. بنابراین نمیشود همه افرادی را که در لیست امید بودند اصلاحطلب بدانیم. این نماینده سابق مجلس ادامه میدهد: اتفاقاتی که میافتد خیلی برای من غیرقابل پیشبینی نیست، چرا که این مجلس اصلا مجلس اصلاحطلب نیست. بلکه مجلسی اصولگراست با این تفاوت که نسبت به سه دوره گذشته خود تعدیل شده و اصلاحطلبان توانستهاند عدد مناسبی را در آن داشته باشند. مشاور رئیس دولت اصلاحات همچنین میگوید: اگر سازماندهی و هماهنگی رای جریان اصلاحطلب بیشتر بود اتفاق بهتری میافتاد. لذا مجموع این عوامل باعث شد که اصلاحطلبان ریاست تنها کمیسیون را به دست آورند.
صادقی: لابیگری ما ضعیفتر بود
همچنین «محمود صادقی» نماینده مجلس دهم در گفتوگو با همدلی معتقد است که نباید از لفظ واگذاری برای روسای کمیسیونها استفاده کرد. وی میافزاید: روندی که در کمیسیونها اتفاق میافتد محدود به روسای کمیسیونها نیست. اگر افراد فعال باشند میتوانند تاثیرگذار باشند. بنابراین اینکه بگوییم کمیسیونها را واگذار کردهایم اشتباه است. عضویت در کمیسیونها وهله دوم نمایندگی است. لذا باید این غلط را اصلاح کرد که اگر ما عهدهدار مسئولیتهای کمتری در مجلس شدهایم، به معنای باخت و واگذار کردن اختیارات است. اما اینکه چرا این اتفاق افتاد بحث دیگری است. ما اگر حداقل تعداد اصلاحطلبان مجلس را همان 103 نفری در نظر بگیریم که به آقای عارف رای دادهاند باید نیمی از ریاست کمیسیونها به ما میرسید. من فکر میکنم این موضوع نیاز به تحلیل همهجانبه دارد. بعضی از عوامل به نقاط ضعف درونی فراکسیون امید برمیگردد. عوامل دیگر هم به تحلیلهای خارج از فراکسیون که در فضای مجلس حاکم است برمیگردد. مجلس مناسبات خاص خود را دارد که با فضایی مثل دانشگاه متقاوت است. هرجریانی که قدرت لابیگری بیشتری داشته باشد کارش جلوتر میرود و برعکس. ما هم در مقایسه با رقبا قدرت لابیگری کمتری داشتیم. بخشی از لابیگری را مسائل اخلاقی تشکیل میدهند، اما در فضای مجلس مناسبات غیراخلاقی – نه ضد اخلاقی - غلبه بیشتری دارند.
تاجرنیا: ما به علم اصولگرایی لاریجانی، او را در لیست گذاشتیم
تاجرنیا درباره نقش لاریجانی در تغییر صورت گرفته درترکیب کمیسیونها نیز میگوید: آقای لاریجانی چهرهای اصولگراست که در حوزه برجام رفتاری معقولانه و در راستای منافع ملی از خود نشان داد. اما این که ما فکر کنیم صرف اینکه آقای لاریجانی در برجام با دولت همراهی کرد، در بقیه حوزهها هم ایشان باید همراه با اعتدالگرایان و اصلاحطلبان باشد درست نیست. آقای لاریجانی کارکرد خود را دارد. او یک چهره اصولگراست و طبیعتا همین مسیر را ادامه خواهد داد. اما فرق او با چهرههای تندتر این است که تحملش در بعضی زمینهها بالاتر است و با دولت همراهی میکند. این نماینده سابق مجلس در ادامه میگوید: ما با علم به این قضیه لاریجانی را در لیست خودمان گذاشتیم. این درباره افراد دیگر هم صدق میکند. من فکر نمیکنم آقای لاریجانی رفتار غیراخلاقی در حوزه سیاست از خودش نشان داده باشد.
این فعال سیاسی با اشاره به اینکه اصلاحطلبان اصولگرایان میانهرو را در لیست خود قرار دادند، میگوید: این درک در اصلاحطلبان وجود داشت که بین چهرههای میانهرو و افراطی افراد میانهرو را انتخاب کنند که اصل درستی است. فکر میکنم اگر با هر اصلاحطلب دیگری صحبت کنیم از این انتخاب پشیمان نیست. اما اینکه متناسب با این رویکرد مثبت پاسخ مناسبی از سوی مجموعه نزدیک به دولت گرفته نمیشود نیز حرف درستی است. البته من شخص آقای روحانی را از این بحثها مبرا میدانم و معتقدم ایشان خیلی جدی و با صلابت با این موارد برخورد کردهاند، اما بدنهای که اطراف ایشان هستند ترجیح میدهند با راستهای میانه تعامل داشته باشند تا اصلاحطلبان. به این خاطر که این رفتار برای آنها کمهزینهتر است و به نوعی برای آنها اهمیت بیشتری دارد. همچنین باید بدانیم حلقه اول آقای روحانی حلقهای هستند که نزدیک به جبهه اصولگرایی است. لذا فکر میکنم همه چیز را در عالم سیاست نباید به بحثهای سیاسی سپرد. به هرحال مسائل اخلاقی مسائل مهمی هستند. البته این باعث نمیشود اصلاحطلبان در آینده از آقای روحانی رویگردان شوند.
صادقی: نمیخواهیم همدیگر را خنثی کنیم
صادقی نیز در پاسخ به این سوال که روسای کمیسیونها میتوانند در مجلس تاثیرگذارتر باشند یا فراکسیون 100نفره اصلاحطلبان، میگوید: همه نمایندگان میتوانند به سهم خود در مجلس تاثیرگذار باشند. به عنوان مثال در کمیسیون آموزش من شخصا معتقدم ترکیب کمیسیون راضی کننده است. اگرچه آقای زاهدی ریاست کمیسیون را برعهده دارند، اما نایب رئیس اول و دوم، دبیر و سخنگوی این کمیسیون از فراکسیون امید است. لذا 80درصد هیات رئیسه این کمیسیون به امید رسیده است. بنابراین ما میتوانیم در کمیسیون و یا شورای عالی انقلاب فرهنگی که رئیس کمیسیون عضو آنجا خواهد بود، تاثیرگذار باشیم. چرا که آقای زاهدی به عنوان شحص زاهدی آنجا حضور نخواهند داشت، بلکه نماینده کمیسیون در این شورا هستند. لذا تاثیرگذاری اعضای فراکسیون امید به میزان بروز توانمندی ما در هرجایی که قرار میگیریم برمیگردد. در واقع ما میتوانیم شرایط را در هرجایی تغییر دهیم. همچنین این نکته را باید در نظر بگیریم که ما نمیخواهیم در کمیسیونها به تقابل و مبارزه رو بیاوریم و همدیگر را خنثی کنیم، بلکه باید با دیگر اعضا همافزایی و تعامل داشته باشیم که روند تاثیر و تاثر وجود داشته باشد.
تاجرنیا: اثرگذاری به ریاست کمیسیون نیست
تاجرنیا درباره بحث تاثیرگذاری در مجلس میگوید: من فکر میکنم بحث اثرگذاری به ریاست کمیسیون نیست. من فکر میکنم مشکل بزرگ فراکسیون امید نیروهایی هستند که در وهله اول باید پرسید چقدر به رفتارهای تشکیلاتی وفادار هستند، در وهله دیگر نیز نبود نیروهای پشت صحنه است که بتواند این افراد را در مباحث کارشناسی تقویت کند. اگر این مسائل لحاظ شود یک جمع صد تا 120 نفره جمع موثری در مجلس خواهند بود و بدون شک چیزی در مجلس بدون اراده این افراد تصویب نخواهد شد. منتها چون نمایندگان ما هنوز از رفتارهای تشکیلاتی به نحو شایسته اطلاع ندارند، با وجود عوامل دیگر باعث میشود که نتیجه دلخواه حاصل نشود.