توازن قوا مفهومی آشنا در روابط بین الملل است . کشور هایی که با یکدیگر در رقابت منطقهای یا جهانی هستند، اگر قدرت آنها به نسبت در توازن با یکدیگر باشد ، صلح و ثبات برقرار می شود . اما به موازات اینکه یک کشور قدرت خود را نسبت به دیگران به طور چشمگیری افزایش دهد ، جنگ در عرصه بین الملل بروز میکند . چرا که کشور قدرتمند یا خود به رقبا حمله میکند، یا رقبا برای مهار آن وارد عمل می شوند . چنین وضعیتی، تا حدودي برای جناح های سیاسی در کشور هم صادق است . وقتی یک جناح بیش از اندازه نهادهای قدرت را تصاحب میکند ، جناح رقیب، بقای خود در سازوکار قدرت سیاسی را دستخوش تزلزل می بیند . از سوي دیگر جناح مسلط، می کوشد از قدرت فائقه خود برای حذف همیشگی رقیب استفاده کند . در همينراستا ، جنگ جناح ها بر سر قدرت بروز کرده و جامعه را به التهاب و زوال می کشاند . در حالی که دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب میکوشند تا بازی سیاسی در جریان را «برد – باخت» جلوه دهند ولي میتوان برد و باخت های متناوب هر دو جناح در نهادهای مهم را در مسیر حفظ توازن قوا و احیای سلامت سیاسی قلمداد كرد .
تلخي پيروزي
اصلاح طلبان ( مجموعه طیف دولت ، کارگزاران و اصلاح طلبان سنتی ) بعد از پيروزشدن در انتخابات ریاست جمهوری و پیشبرد سیاست خارجی مد نظرشان در موضوع برجام ، با برد قاطع و تاریخی دیگری در انتخابات مجلس شورای اسلامی نيز مواجه شدند . جزییات دراماتیک این پيروزي، مانند انتشار پیام جنجالی در شبکه های مجازی و رای آوردن بیسابقه سی نفره لیست امید در تهران و حذف شخصیت های محوری اصولگرایان ، به تسریع روند رو به رشد قدرتگیری جناح مذکور انجامید . در عین حال جناح اصلاحات ، به حوزه سنتی اقتدار اصولگرایان یعنی مجلس خبرگان رهبری نیز ورود کردند و در همين راستا مانور قدرت آیت ا... هاشمی رفسنجانی در کنار شکست شخصیتهای سمبلیک جریانهای رقیب در این مجلس ، خط قرمز اصولگرایان را خدشه دار كرد . چنین وضعیتی در صورت تدوام ، توازن قوای سیاسی را در بین جناح ها به هم می زد .در این صورت اصولگرایان ، نهادهای مهم قدرت را در تسخیر جناح رقیب میدیدند و به ناچار در تنگنای سیاسی موجود ، ممكن بود دست به واکنش های احساسی بزنند .در عین حال اصلاح طلبان رفته رفته در سایه قدرت تجمیع شده نهادی خود و غرور کاذب ناشی از این وضعیت، بنا را بر تکرویهای سیاسی حساسیتبرانگیز میگذاشتند! به تبع اوجگرفتن کشمش در طیفهاي بالا دست سیاسی ، سطوح پایینی جامعه نیز دستخوش تنش های مبتنی بر دو قطبی شدن قرار میگرفت و ثبات سیاسی از میان می رفت . در چنین شرایطی ، جمهوری اسلامی نشان داد که مانند چهار دهه گذشته خود ، راز پایداری اش در پویایی آن است . به عبارت دیگر برخلاف سیستم های متصلب که تصلب را به انعطاف ترجیح ميدهند و تا آخر خط پیش می روند ، نظام سیاسی پیچیده ایران ، به طور خودکار به ترمیم و بازتولید خود مبادرت ميكند.
چرايي رياست جنتي و لاريجاني!
در پارلمان ، با وجود استقبال فراوان از ریاست عارف ،رایزنی ها و تبادل نظرها، آرا را به سمت علی لاریجانی تغییر جهت داد . این گام مهم برای نیل به توازن قوا برداشته شد که هر چند حواشی زیادی را در پی داشت ، اما در تحلیل نهایی از بروز تنشهای بعدی ممانعت کرد. در حقیقت جریان اصلاحات در این قضیه، از حیثیت و وجهه خود به نفع احیا تعادل از میان رفته کوتاه آمد .
همچنين ، انتخاب آیت ا... جنتی به عنوان رئیس خبرگان رهبری ، نقطه آرامش دیگری برای اصولگرایانی به حساب می آمد که در شرایط شوک پس انتخابات قرار گرفته بودند و دو اتفاق مذکور، توازن قوای زایل شده را تا حد زیادی بازگردانید.
لزوم درسگرفتن از گذشته
بايد توجه داشت كه هنوز از تحولات دوران اصلاحات اول ، به میزانی نگذشته که حافظه ما تجربیات آن ایام را فراموش کند .پیامد پیروزی های قاطع آن جناح در ریاست جمهوری ، مجلس و شوراهای اسلامی شهر ، برخی از نخبگان اصلاحات را چنان به تکروی كشاند که حتی عامل انشعاب درونی شدند؛ از اين نوع اقدامات ميتوان به بيان پروژه های رادیکالیزهای مانند «عبور از رئيسدولت اصلاحات » و «تغییر قانون اساسی » اشارهكرد . بر هم زدن توازن قوا در آن روزگار ، به وقوع تحولات فاجعه بار سیاسی در سالهای بعد انجامید .
پختگي و توسعه سياسي
اما در این روزها، نشانه هایی از بلوغ و پختگی سیاسی در میان جناح ها و در سپهر سیاست مشاهده میشود که در صورت تداوم ، مهمترین دستاورد در راستای توسعه سیاسی ایران خواهد بود، دستاوردی که بعضی افراد آن را به غلط ، در هم کوبیدن حریف تلقی می کنند!