وقتی دست بیگانگان از نفت ایران کوتاه شد | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰
کد خبر: ۱۸۹۳۴۵
تاریخ انتشار: ۱۹:۵۰ - ۲۹ اسفند ۱۳۹۴
آیت الله کاشانی در مجلس ششم شورای ملی نطقی را به مصدق داد که بخواند. سرانجام پس از بحث و بررسی های مختلف در کمیسیون نفت آن مجلس، ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در روز 24 اسفند سال 1329 توسط نمایندگان مجلس شورای ملی مطرح شد تا بالأخره 5 روز بعد یعنی 29 اسفند مجلس بر ملی شدن صنعت نفت صحه بگذارد.
به گزارش  جماران، پس از کشمکش های فراوانی که بعد از پایان جنگ جهانی دوم بر سر نفت ایران بین دولت وقت و کشورهای خارجی از جمله شوروی و انگلیس به وجود آمد و قراردادهای مختلفی که در این زمینه به امضای مقامات دولتی رسید، بر اساس قرارداد گس – گلشاییان سلطه انگلیس بر منابع نفتی ایران تا سال 1361 شمسی تضمین می شد. اما گفت و گوهای مقدماتی و پیرامونی آن به مردم ایران آگاهی بخشید و مبارزه برای دفاع از حقوق اساسی ایران را از حالت پارلمانی به یک جهاد ملی تبدیل کرد.
آیت الله کاشانی تلاش کرد تا مبارزه را هدفدارتر نماید. وی اعلامیه شدید اللحنی علیه شرکت نفت صادر کرد و در آن خواهان لغو امتیاز شد. طرح لغو امتیاز نفت در بین مردم، برای انگلیس و رژیم بسیار گران بود و برای خود آیت الله کاشانی هم تبعید به لبنان را در پی داشت. اما پس از روی کار آمدن علی منصور آیت الله کاشانی به تهران آورده شد. آیت الله کاشانی یک هفته پس از ورود، در 28 خرداد ماه پیامی به مجلس شورای ملی فرستاد که توسط دکتر مصدق در صحن مجلس قرائت گردید.
نمایندگان در کمیسیون نفت در خلال بحث‌های خود، از ملی شدن صنعت نفت سخن به میان می‌آوردند. هنگام تصویب گزارش کمیسیون نفت طرحی با امضای یازده نفر، مبنی بر ملی شدن صنعت نفت به مجلس تقدیم شد، اما چون امضای کافی نداشت، مطرح نشد. از سوی دیگر رزم آرا که آن زمان نخست وزیر ایران بود سعی می کرد با تمام توان از ملی شدن صنعت نفت جلوگیری کند. وی پس از مصوبه 26 آذر ماه مجلس، در سوم دی ماه، در جلسه خصوصی مجلس شرکت کرد و به شدت علیه ملی شدن نفت، سخن راند و در پایان با صراحت تمام گفت: " ملی کردن صنعت نفت بزرگترین خیانت است."  دو روز بعد، وزیر دارایی، غلامحسین فروهر به مجلس آمد و ضمن مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، لایحه قرارداد گس- گلشاییان را مسترد کرد.
پس از کارشکنی‌های مداوم و شگردهای توطئه‌آمیز رزم‌ آرا، رهبران نهضت ملی شدن نفت به این نتیجه رسیدند که در این برهه ، مانع اصلی، شخص رزم آرا است. در آن زمان نهضت مردمی به رهبری آیت الله کاشانی، جبهه ملی به رهبری دکتر مصدق به همراه برخی از نمایندگان مجلس و فدائیان اسلام به رهبری شهید نواب صفوی برای ملی شدن نفت تلاش می کردند. نواب صفوی و فداییان اسلام تصمیم گرفتند تا با یک اقدام انقلابی، سد راه نهضت ملی، یعنی رزم‌ آرا را از میان بردارند.
پس از رزم آرا دیگر هیچ یک از نمایندگان وابسته به انگلیس را یارای مقابله با نهضت ملی شدن  نفت نبود؛ از این رو کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور را پذیرفت و طرح زیر را به مجلس تقدیم کرد. "نظر به اینکه ضمن پیشنهادهای واصله به کمیسیون نفت مبنی بر ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجایی که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید می نماید. بنابر این ماده واحده ذیل را با قیود دو فوریت برای تصویب، تقدیم مجلس شورای ملی می نماید. ماده واحده: مجلس شورای ملی تصمیم مورخ 17/12/29 کمیسیون مخصوص نفت را تأیید و با تمدید مدت موافقت می نماید.  تبصره 1) کمیسیون نفت مجاز است از کارشناسان داخلی و خارجی در صورت لزوم دعوت نماید و مورد استفاده قرار دهد. تبصره 2) آقایان نمایندگان حق دارند تا پانزده روز بعد از تشکیل کمیسیون حق حضور داشته باشند."
سرانجام ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در روز 24 اسفند در مجلس شورای ملی مطرح شد و به اتفاق آرا به تصویب رسید. بالاخره در 29 اسفند 1329 مجلس بر ملی شدن صنعت نفت صحه گذاشت و گزارش پیشنهادی کمیسیون نفت را به شرح زیر تصویب نمود:
«به نام سعادت ملت ایران و به منظور تأمین صلح جهان، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی شود، یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره‌برداری، در دست دولت قرار گیرد.»
پس از به نخست وزیری رسیدن مصدق در اردیبهشت 1330 و اصلاح جزئی در گزارش 9 ماده ای کمیسیون نفت، اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در سرلوحه برنامه دولت قرار گرفت.
با ملی شدن نفت هیئت خلع ید به جنوب عزیمت نموده و تابلوی "ریاست شرکت" از سر در دفتر مرکزی خرمشهر کنده شد و به جای آن "هیئت مدیره موقت" نصب گردید. از آن پس کلیه تأسیسات و ادارات شرکت زیر نظر هیئت مدیره جدید بود؛ کارکنان خارجی که از این رویداد ناراضی بودند، در تاریخ دهم مهرماه 1330 همگی ایران را ترک نمودند.
اما پس از آن نیز خارجیان کنسرسیومی تشکیل داده و با وظایف و اختیارات محدودتر از گذشته کماکان در ایران حضور داشتند. اما نفت، صنعت مادر و اصلی ترین شریان اقتصادی کشور بیش از این نمی توانست نظاره گر حضور بیگانه و تحمل تحقیر دیرپایی باشد که از ابتدای قرارداد دارسی بر نیروهای بومی روا داشته می شد. سرانجام در آبان ماه 57 نخستین جرقه اعتصابات در مناطق نفت خیز جنوب زده شد و در یک اقدام نسبتا هماهنگ، گروه های کارگری دست از کار کشیدند.  به تدریج دامنه اعتصابات به شرکت خاص خدمات نفت ایران (OSCO) نیز که در اختیار خارجی ها بوده و عملیات تولید را راهبری می کرد، کشیده شد. گروه های منسجم کارگری و کارمندی چند نقطه از منطقه شرکتی نیوسایت از جمله ساختمان مرکزی شرکت نفت در اهواز موسوم به "دو طبقه" را محل تجمع خود قرار داده و ظهرها به نماز جماعت می ایستادند تا بر نگرانی روز افزون چشم آبی ها که از پس پنجره های نیمه باز دفاتر خود، به این تجمعات روز افزون می نگریستند، بیافزایند.
به سرعت دامنه اعتصابات گسترده شد، آبادان که مثل همیشه پیشگام بود و گچساران و خارک و مارون و آغاجاری و مسجد سلیمان و هفتکل ؛ هفت اقلیم نفت ایران تصمیم تاریخی خود را گرفته بودند. کارکنان پالایشگاه تهران نیز که در مرکز حوادث انقلاب بودند. در جنوب اما کار به همین سادگی ها نبود؛ کارکنان ایرانی که در طول سال های بعد از ملی شدن نفت به تدریج بر تعدادشان افزوده شده و به جز راهبری عملیات و مدیریت میدان های نفتی، تقریبا بر تمام امور راه اندازی و نگهداشت تأسیسات اشراف داشتند، در ششم دی ماه 57 درست در زمانی که سران کشورهای غربی و آمریکا در گوادلوپ گرد هم آمده، اجلاس فشرده ای را در باب اوضاع ایران پی می‌گرفتند، انتشار یک خبر تکان دهنده در رسانه ها، سران دنیای صنعتی را شگفت زده کرد: "امروز صادرات نفت ایران به کلی قطع شد!"
سرانجام اختیار امور تاسیسات نفتی به دست کارکنان ایرانی افتاد و خارجی ها برای دومین بار در تاریخ صنعت نفت مهیای رفتن شدند. در مناطق خارجی نشین اهواز، آبادان و سایر مناطق، کارشناسان آمریکایی و اروپایی با شتاب هرچه تمام  بخشی از اموال، اثاثیه شخصی و اتومبیل های خود را به حراج گذاشته و خانه و باغ ها را رها نموده و مناطق نفت خیز را ترک می کردند. اما آنها با توجه به وضعیت اداره و راهبری صنعت نفت ایران که به نظر می رسید بدون حضور خارجیان سامان نخواهد یافت، تصور می کردند این اتفاق نیز چیزی شبیه جریان خلع ید و خروج یکباره انگلیسی ها است که به تدریج  فروکش نموده و آنان به زودی بازخواهند گشت  فرودگاه اهواز که زمانی ورود به موقع  کارشناسان خارجی را تسهیل می کرد، اکنون در آخرین روزهای مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، با پروازهای پی در پی، خروج ناگهانی آنان را سرعت می بخشید.
برچسب ها: بیگانگان ، نفت ایران
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز