-بعد از اعلام نتیجه نهایی انتخابات مجلس و شکست سنگین اصولگرایان در تهران،فعالان این جریان و رسانه های نزدیک به اصولکرایان بجای پذیرش شکست و تغییر رفتار و منش خود علت شکست خود را به شهروندان تهرانی مرتبط کردند.اول بار جعفر شجونی از فعالان اصولگرا تهرانی ها را افرا ضد انقلاب دانست.
سایت رجانیوز هم که متمایل به جبهه پایداری است در تحلیلی، دلیل رای تهرانیها به اصلاح طلبان را نوع زندگی آنها دانست.
به نوشته این سایت، «اصولگرایان در تهران انتخابات را نه به خاطر لیست سیاسی یا شعارهای انتخاباتی، بلکه به خاطر غلبه پیدا کردن فرهنگ و سبک زندگی غربگرایانه، شبه مدرنیستی باختند. واقعیت این است که تهران به دلیل مرکزیت و پایتخت بودن، بیش از دیگر استانها هدف انواع برنامه های توسعه غربگرایانه فرهنگی، اقتصادی و ... در طول سالهای مختلف بوده و روند سکولاریزاسیون در تهران بیش از هر استان دیگری به بار نشسته، لذا علاوه بر طبقه مرفه و سرمایه دار در شمال تهران، طبقه متوسط شهری نیز که تمایلات آشکار غربگرایانه ای دارد در تهران به قشری تاثیرگذار تبدیل شده و به همین علت است که لیست اصلاحات و حامیان دولت در تهران با اقبال روبرو می شود و این مساله دقیقا ادامه برتری میرحسین موسوی بر محمود احمدی نژاد در انتخابات 88 در تهران است! زمانی که احمدی نژاد در کل کشور بیش از 11 میلیون از موسوی بیشتر رای آورد اما در تهران نتوانست حریف طبقه مرفه و متوسط جدید شود.»
رجانیوز در پایان نتیجه گیری کرد که «شکست اصولگرایان از اصلاحات در تهران، یک شکست کاملا اجتماعی- فرهنگی است. وقتی در تهران بنا بر آمارهای رسمی بیشترین میزان جرایم اجتماعی، روزه خواری، طلاق، اعتیاد و ... ثبت شده، بدین معناست که این شهر بیشترین فاصله از فرهنگ اصیل دینی و انقلابی را برای خود ثبت کرده و به همین میزان طبیعی است که در چنین شهری به جای افرادی که نخستین وجهه آنها در افکار عمومی شهرت آنها به دیانت و گفتمان انقلاب اسلامی است، چهره هایی وارد مجلس شوند که در افکار عمومی بیشترین فاصله را با این معیارها و مفاهیم دارند.»
در واکنش به اینگونه توهین های بی سابقه به شهروندان تهرانی ،امیر محبیان تئوریسین جریان اصولگرا
نسبت به رفتار اهانت آمیز برخی اصولگرایان هشدار داد و گفت: مقایسه مردم تهران با اهل کوفه با چه توجیه شرعی و عقلی سازگار است؟
به گفته محبیان واقعا چون تهرانی ها به لیست اصلاح طلبان رای دادند باید آنها را اهل کوفه و اصحاب یزید خواند؟ در دور بعد اگر به اصولگرایان یا آقای احمدی نژاد یا جناب مصباح رای دادند به لشکر امام حسین (ع) برگشته و حر می شوند؟ این گونه تحلیل با کدام منش و تحلیل امام و رهبری و عقل و منطق همخوان است؟
این روش که رقابت را بین لیست رهبری و لیست انگلستان نشان دهیم و بعد هم برنده را انگلیس؟!با کدام عقل همخوان است؟
این که یک شهر ١٢ میلیونی را چون به آقای فلان و فلان رای نداده اند؛ در زمره یزیدیان بدانند چه توجیه شرعی و عقلی دارد؟ من می گویم ؛ هیچ ....
جز آن که سیاست ما به حدی نزول کرده که ملاک و شاخص دین و ایمان این و آن کاندیدا می شوند.
آیا واقعا فکر می کنیم از طریق اهانت به مردم می توان رای گرفت؟ مگر آن که مردم خویش را جمعی مازوخیست بدانیم!
حمید ابوطالبی معاون سیاسی رئیس جمهور نیز در صفحه توییتر خود یادداشتی در نقد توهین های چند روز اخیر به آرای اصلاح طلبانه تهرانی ها به رشته تحریر در آورده است.
«اصولگرایان سرِناسزاگویی برداشته اند؛ اینکه می گویند:"رای بخشی ازمردم تهران عموماً قداست زدایی شده و عرفی و حامل ارزش های غربگرایانه است و تهران شهری است با انبوهی از جمعیت متعلق به طبقه متوسط جدید شهری، پیچیده در سبک زندگی شبه مدرن با مطالبات شبه روشنفکرانه از رقیب سیاسی در تهران شکست نخورده اند، بلکه این کنش سیاسی، تجلی یک سبک زندگی است.این شکست، فرهنگی وتمدنی است."
این سخنی سهمگین و باوری ناراست است که شکست خود را اینگونه توجیه و مردم صمیمی و دوست داشتنی و بزرگوار تهران را اینگونه مورد تهاجم قراردهید. به نظر من، مدرنیته در تهران مغایر با دینداری، اخلاق مداری و ارزش محوری نیست؛ اتفاقا تهرانی ها ارزش مدارتر، اخلاقی تر،صمیمی تر، بامحبت تر، عالم تر و...اند؛
مردم تهران به باورهای دینی، ارزش های اخلاقی و سبک زندگی خود احترام می گذارند؛ ولی ازخشونت، افراط، تندروی، تحمیل عقیده،تحمیل سبک زندگی بیزارند؛
باید تهرانی باشید و با تهرانی زندگی کرده باشید تا ابعاد عمیق حیات اجتماعی در تهران را درک کنید و آنگاه بتوانید نسبت به تهرانی ها ابراز نظر کنید؛
بایدتهرانی باشید تا ابعاد عمیق باورهای نوین و ارزش مدار آن را بشناسید؛ باید تهران سرفراز را از بلندای دماوند آن درک کنید نه در کنج خانه اندیشه هایتان.
دوستان عزیز، مردم تهران سرنوشت شان را خودشان می نویسند؛ برای آینده شان خود تصمیم می گیرند و حیات اجتماعی و فردی خود را آگاهانه رقم می زنند؛
دوستان گرامی رای و نظر تهرانی ها عمیقا در ایران تاثیرگذار است؛ تک تک این مردم، ارزش آراء خود را وقتی تجمیع می شود،میدانند: از ریاست جمهوری تا مجلسین.
انتخابات تهران با بسیاری از نقاط دیگر تفاوت دارد؛ با تهرانی باید صمیمی بود، به او عشق ورزید؛تهران را دوست داشت؛ زیرا تهران تصویر کلان سیاست در کشور است.
تهران همیشه الگوی ایرانیان بوده است؛ در تمدن سازی، سیاست، فرهنگ، اجتماعیات و اقتصاد. اینکه شکست خود را فرهنگی و تمدنی خوانده اید،سخن هراس آلودی است.
نباید این بزرگواری ها، بزرگ منشی ها، ایران دوستی ها، ارزش مداری ها و اخلاق محوری ها را به سخره گرفت؛چون به کسی رای نداده اند؛ چراکه، رای تهران عمیقا سیاسی است؛ آنها می دانند برای رای دادن، شاید بهترین روش، برنگزیدن باشد؛ تا نخواستن خود را اعلام کنند. نبایدآن را کم پنداشت.
شهردوست داشتنی من، تهران؛ و تهرانی های دوست داشتنی؛ به شما افتخارمی کنیم. چون دماوندمان استوار باشید.»
سایت انتخاب نیز در مطلبی در نقد این رفتار اصولگرایان نوشت:«
با گستاخی و بیانصافی تمام، تهرانیها را غربی، دنیاطلب، اشرافی، بیدرد و بیدین میخوانند. بخاطر رای دادن به لیست از فیلتر شورای نگهبانگذشته، ساکنان تهران، بدترین هتاکیها را باید تحمل کنند، چون به چهرههایی که با آنها مخالف بودهاند رای ندادند. چون با طرز فکر و رفتار آنها مخالف بودند باید با عمروعاص مقایسه شوند و سپاه معاویه لقب بگیرند. از لحاظ فرهنگی فاسد خطاب شوند و ضدانقلاب معرفی گردند. چرا و به کدامین گناه؟ چون فکر شما را قبول ندارند باید این همه توهین را تحمل کنند؟
اولا در سایر شهرها تعداد پیروزشدگان اصلاحطلب کم نیست، دوما، با سادهلوحی چنان از آسیبهای فرهنگی تهران سخن میگویند که گویی در سایر شهرهای کشور همه مشغول ذکر و طاعت شبانهروزی هستند. تهران خوب دارد، بد هم دارد همانند سایر شهرها، اما این رسمش نیست که وقتی با چندصدهزار رای پیروز میشوید، مردم تهران را غیور و انقلابی بخوانید و وقتی با میلیونها رای، طرف مقابل شما پیروز شود، هر سخن نسنجیدهای را به زبان آورید.
تمام مردم تهران که پای صندوقهای رای آمدند، عاشق اسلام، انقلاب و کشورشان بودهاند، همینهایی که به اصلاحطلبان رای دادهاند بهترین تکیه و مسجد را برای دهه محرم آماده میکنند و به عشق امام حسین به خیابانها میریزند و چشم دنیا را خیره میکنند. همینها هستند که در برف و باران در اجتماعات عظیم انقلابی شرکت نموده و با همه نقد و گلایههایی که دارند، بر سیاهی جمعیت میافزایند و دوربینهای ما شور و شکوهشان را به رخ جهانیان میکشد. فرق آنها این است که امروز برخی تفکرات و برخی از شمایان را قبول ندارند، نه اسلام و نظام را! هر چه تا کنون تهمت وبیاخلاقی کردید بس نبود؟ بجای این آسمانریسمان بافیهای ناجوانمردانه، یکبار با خود اندیشیدهاید که شاید چوب این بی اخلاقیها و بیتقواییهای خود را میخورید؟ به این فکر نمیکنید که مردم ادعای اصولگرایی برخی از شما را نقابی بیش نمیدانند؟ تا کی تصور می کنید معادل اسلام و انقلاب شماها هستید؟ چرا از اخلاق حسنه رهبری پیروی نمیکنید و این حماسه مردمی را ارج نمینهید؟
پس از اتفاقات مربوط به تایید و رد صلاحیت ها، مردم برای انتخاب بین همین افراد باقیمانده و از فیلترگذشته، حماسهای دشمنشکن خلق نمودند. یکبار به کسانی که به صورت مدنی دارند به رقابت انتخاباتی مشروع، بین موافقان و مخالفان فکری خود میپردازند، تهمت زدید، حالا هم باز این اهانتها را نثارشان میکنید؟ رفتار سیاسی غیراخلاقی در پیش نگیرید و نقاب مالک و عمار نزنید. اسلام و اصولگرایی هر چه از ناحیه شما ضربه خورده است، کافی است. بازی جدید و غیراخلاقی خود را تمام کنید و برای پوشاندن زخم دلتان زخم به پیکر وحدت جامعه و نظام نزنید. دود آتش مشخص است، هر چند دور آن را بپوشانید.»