توافق هستهای موضوعی است که خودبهخود مولد و موجب تحولاتی در درون ایران، در منطقه و در جهان خواهد بود. کشوری که استراتژیک و دارای پتانسیل بسیار غنی و قادر به انجام کارهای شگرف است، وقتی از زمین برخیزد، قطعا همان کارهایی را که از او انتظار میرود انجام خواهد داد. حدود ٦٠ سال پیش کتابی باعنوان «روزی که اژدهای زرد برخیزد» نوشته شد که منظورش این بود؛ «زمانی که چین بهپا خیزد، این اژدهای زرد جهان را میگیرد».
این کتاب روزی نوشته شد که چین هیچ محلی از اعراب در جهان نداشت. اما آیا این به این معناست که اژدهای ایران هر طور برخیزد، میتواند کارهای شگرف را بکند؟ پاسخ منفی است. زمانی که چینیها خودشان را آماده کردند تا تبدیل به قدرت جهانی شوند، تمام تلاش خود را برای آمادهکردن جهان بهمنظور این پرواز انجام دادند و از نظر داخلی و منطقهای و جهانی محاسبات زیادی انجام دادند. در درس علوم سیاسی و روابط بینالملل میخوانیم که اگر یک قدرت منطقهای یا جهانی جدید متولد شود، یک تلاطم در منطقه یا جهان ایجاد میشود که خیلیها را دربر میگیرد و مانند یک سونامی از روی سروکله خیلیها رد میشود. چین این را میدانست پس با تدبیر و مدیریت سعی کرد موقعی و طوری وارد جهان شود که این سونامی ایجاد نشود یا اگر میشود در حداقل ممکن باشد. پس همین درس برای کشور ما هم جاری است. یعنی اگر میخواهیم وارد منطقه شویم -که داریم میشویم- باید حساب همه جوانب را بکنیم. چرا منطقه خاورمیانه ظرف یکسالونیم اخیر به هم ریخته است؟
دلایلی دراینباره وجود دارد اما دلیل اصلی آن ورود یک بازیگر منطقهای پرقدرت به اسم ایران است که خلاف جریان دیگران حرکت میکند؛ پس خواهناخواه آن سونامی را ایجاد کرده است. امیدوار هستم با تدبیر و درایت بتوانیم آثار و تبعات این سونامی را بهدرستی مهار کنیم. اگر تحولات ناشی از سیاستهای عربستان، رژیم اسرائیل و ترکیه و هر تحول عمده دیگری در خاورمیانه را بهخوبی دنبال کنیم، درمییابیم که ناشی از این سونامی است.
چهره ایران بهعنوان یک قدرت قوی منطقهای در حال بهظهوررسیدن است. از یکسال قبل از بهوقوعپیوستن توافق هستهای، این سونامی در حال شکلگیری بود تا بتواند اقیانوس ما را دربر بگیرد و هرچه به زمان حاضر نزدیک شدیم، شدت و حدت این تلاطم بیشتر شد. خیلیها سعی کردند و میکنند که مقابل ما بایستند همانطور که خیلیها مقابل چین در جهان ایستادند و دراینمیان آمریکا نفر اول بود و قدرت را دودستی تقدیم چین نکرد؛ همانطور که قدرتهای منطقهای هم قدرت را دودستی تقدیم ایران نمیکنند.
برخی کشورها ٣٧ سال عادت کرده بودند که نان عدم رابطه دیپلماتیک و خصومت ایران و آمریکا را بخورند. عربستان در پرتوی خصومت ایران و آمریکا، عربستان امروزی شد، شورای همکاری خلیجفارس را تشکیل داد و در خلیجفارس ابرقدرتی کرد و در یمن و سوریه، طالبان و القاعده و داعش را به وجود آورد و جهان اینها را بهخوبی میداند.
اگر روزی قرار باشد در، روی پاشنهای دیگر بچرخد، عربستان به جرم «جنایت علیه بشریت» محاکمه خواهد شد. شخصیت حقیقی مسئولان عربستان در دادگاه بینالمللی جنایی قابلتعقیب است که جنایت انجام دادهاند و این ساطور حتما بالای سر عربستان هست.
اما در قضیه سفارت عربستان با اشتباهی که انجام گرفت، سپر بلای عربستان شدیم تا بهخاطر اعدام ٤٧ نفر، تقاص پس ندهد که در جهان مظهری از «ژنوساید» است. عربستان در یمن و بحرین و با حمایت از گروههای تروریستی در سوریه، جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت انجام داده است.
اگر در قضیه شیخ نمر باقرالنمر، روشی درست اتخاذ کرده بودیم، قطعا میتوانستیم به خونبهای شیخ نمر کارهای زیادی در جهان انجام دهیم و حتی میتوانستیم به واقعه منا و هرچیز دیگری آن را گره بزنیم. آمریکاییها سالها قبل به این نتیجه رسیدند که ایران بهترین پتانسیل را دارد که بتواند در منطقه خاورمیانه نظم را سامان دهد به شرط آنکه در لباس «برادر بزرگتر» فرو رود.
از سوی دیگر، از ١٠ سال پیش هم آمریکاییها تصمیم گرفتند که از خاورمیانه به خاور دور بروند اما از چین و روسیه تا اسرائیل، عربستان و ترکیه سعی کردند با اقدامات متعدد خود، آمریکا را از این تصمیم پشیمان کنند. تنها کشوری که در این قضیه نفع میبرد یا خروج آمریکا از خاورمیانه مطابق سیاستهای آن است، ایران است. البته فرانسه و بریتانیا مترصد هستند که در صورت خروج آمریکا، جای آن را بگیرند ولی آمریکا و پتانسیلهایش کجا و فرانسه کجا؟
پس ما باید با درک شرایط منطقه و خودمان، سیاستهای خاورمیانهای را گزینش و انتخاب و شرایط را فراهم کنیم. اگر چین این شرایط را فراهم میکند که در آسیا، فقطوفقط چین باشد، خودش هست که شرایط را فراهم میکند و نه دیگران. جمهوری اسلامی ایران باید شرایط سیاسی را برای بروز و ظهور قدرتمندانه خود فراهم کند. ایران باید هم با شرق و هم با غرب همزمان روابط داشته باشد نه فقط با روسیه و چین، تا بتوانیم از بهترینهای روسیه، چین، اروپا و آمریکا بهرهمند شویم.
قدرت منطقهای باید بتواند خودش را با تارهایی متصل به همه قدرتهای جهانی، همچون یک بندباز ماهر در هوا معلق و متعادل نگه دارد. پس باید همه این اهرمها را فراهم کنیم و اگر در اختیار داریم باید درست بسنجیم و از شتابزدگی پرهیز کنیم. یادمان نرود همه قدرتهای منطقهای خاورمیانه و بسیاری از قدرتهای جهانی مایلند «ایران آکروباتیست» سقوط کند ولی این کاملا بستگی به ما دارد و سیاستهای داخلی و خارجی ما در اینباره قطعا تعیینکننده خواهند بود.