چندي است اخباري در رسانهها منتشر ميشود مبني بر اينكه در منطقهای در نزدیکی شهر دامغان، تپههایی وجود دارد که به لحاظ رنگ و شکل و عوارض طبیعی، بسیار به تپههاي سیاره مریخ شبیه است. به گفته اين رسانهها، ساختار زمینشناختی خاص این منطقه باعث شده عوارض و پستی و بلندیهای این منطقه در پی بارندگیها و ديگر عوامل محیطی، دائما دستخوش تغییر شود و در یکی، دو سال با ایجاد تونلها و دالانها و پستی و بلندیهای جدید، چشماندازهای طبیعی تازهای در معرض دید تماشاگران قرار گيرد. اكنون برخي اهالي منطقه كه دوستدار نجوم هستند، با اين استدلال كه كشورهاي ديگر ميليونها دلار صرف عمليات شبيهسازي مريخ ميكنند، پيشنهاد كردند با توجه به وجود چنين چشماندازهايي در دامغان، كمپهاي شبيهسازي سفر به مريخ در اين منطقه نيز ايجاد شود. آنها مدعي هستند پيش از اين، دو نفر از فضانوردان روسی، به اين منطقه آمدهاند و از تپههای مریخی دامغان ديدار و مناسببودن آن براي ساخت كمپ را تأیيد كردهاند. به همين مناسبت با «سيروس برزو»، روزنامهنگار پيشكسوت كه در حوزه فناوريهاي فضايي فعال است، گفتوگو كرديم تا با چند و چون آن بيشتر آشنا شويم.
چندي است كه اخباري در رسانهها منتشر ميشود مبني بر اينكه در حوالي دامغان، منطقهاي وجود دارد كه تپهماهورهاي آن بسيار به مريخ شباهت دارد و خوب است از اين منطقه براي شبيهسازي سفر به مريخ استفاده شود. مگر ايران قصد دارد فضانورد به مريخ بفرستد كه حالا ما بخواهيم به فكر مكان شبيهسازي آن باشيم؟ ضمن اینکه براي شبيهسازي سفر مريخ، لزوما نبايد جايي رفت كه از لحاظ رنگ يا عوارض طبيعي شبيه مريخ باشد. اين شبيهسازی در هر جایی امکانپذیر است.
نیازی نیست الزاما ايران قصد داشته باشد فضانوردي به مريخ بفرستد. مگر انجام آزمایشهایی از این دست در کشورهای مختلف از جمله روسیه یا آمریکا به معنای داشتن طرح اعزام فضانوردانی به مریخ است؟ حتما در خبرها خواندهاید که چندی پیش گروهی از کارشناسان با همکاری و سازماندهی ناسا در دامنه کوهی در جزایر هاوایی، در محفظهای شبیهسازیشده مثل مریخ اقامتی چندماهه را آغاز کردند و ناسا بیش از یکمیلیون دلار هزینه صرف این برنامه کرده که «شبیهسازی تفحص فضایی هاوایی» نام دارد تا به مشکلات بالقوه اعزام افراد در گذراندن زمانی طولانی روی سیاره پی ببرد. معرفی اماکنی مانند تپههای مریخی در دامغان میتواند باعث جلب توجه مراکز پژوهشی در کشورهای مختلف شود و اینگونه میشود نظر آنان را برای انجام برنامههایی نظیر آنچه در نقاطی مثل هاوایی انجام دادهاند، جلب کرد. خداوند به سرزمین ما امکانات بسیار زیادی داده که نمونهای از آن همین تپههای مریخی دامغان است. مسئولان سیاسی و دانشگاهی این شهر به راحتی میتوانند با بهرهبرداری از این هدیه خدادادی، از چنین فرصتهایی، به نفع منطقه خود استفاده کنند. شما میدانید با توجه به کشف آب در مریخ، به این سیاره در ماههای اخیر بهشدت توجه شده است. حال در نظر بگیرید برگزاری یک نشست بینالمللی درباره مریخ توسط یک نهاد معتبر و توانمند در این محل تا چه اندازه میتواند دامغان را در سطح بینالمللی مطرح کند و همزمان با برگزاری این نشست چگونه میشود نظر مثبت جهانیان را چه به لحاظ علمی و چه تجاری و گردشگری به سوی ایران و این منطقه جلب کرد. بدون شک حضور جمعی از کارشناسان فضایی، فضانوردان، زمینشناسان و... در ایران در شرایط فعلی (که بسیاری از کشورهای منطقه و حتی جهان دچار بحرانهای مختلف هستند)، میتواند نشانگر موقعیت آرام کشورمان در سطح جهان باشد.
تاكنون چه فضانوردان يا كارشناساني به اين منطقه رفتهاند و آن را از نزديك ديدهاند و مناسببودن آن براي شبيهسازي را تأييد كردهاند؟ و نظرشان چه بوده است؟
در سالهای گذشته با تلاش و برنامهریزیهای انجمن نجومی دامغان، دو فضانورد به نامهای «ویکتور گارباتکو» و «سالیجان شریپف» به دامغان سفر کردند. «گارباتکو» از کیهاننوردان قدیمی روسیه بود و «سالیجان» به نسل دوران بعد از شوروی تعلق دارد. برای آنها برنامههای مختلفی تدارک دیده بودند. وقتی «سالیجان شریپف» را به منطقه تپههای مریخی بردیم با دیدن آنجا شگفتزده شده بود و به شوخی میگفت کاش لباس فضاییم را آورده بودم و با آن چند عکس در اینجا میگرفتم و مدعی میشدم به مریخ سفر کردهام!
برنامههايتان براي بهسرانجامرسيدن چنين طرحي چيست؟
این امکان وجود دارد که با همکاری مسئولان دانشگاهی و حتی حضور یک فضانورد، کمپ مشابهی ساخته و برنامههایی تدارک دیده شود تا زمینه تبلیغاتی چشمگیر برای این شهر باستانی فراهم آید. من آمادهام اگر مسئولان سیاسی و دانشگاهی این شهر علاقهمند باشند، زمینه دعوت از یکی، دو کارشناس یا فضانورد به دامغان یا برعکس سفر کارشناسان دامغانی برای تبادلنظر با کارشناسان و اهل فن در روسیه را فراهم کنم. این کار میتواند نام دامغان را به رسانههای بینالمللی بکشاند و زمینه جذب توریست و سرمایه زیادی را در منطقه فراهم کند. مسئولان منطقه باید آستین بالا بزنند. آنطور که در خبرها خواندم، استاد «خوشنویسان»، مسئول انجمن نجومی دامغان، آمادگی این انجمن را برای برای انجام همه نوع همکاری اعلام کرده است. وي در گذشته نیز با علاقه خاصی پیگیر برنامهها بود و حضور دو فضانورد در دامغان با تلاش ایشان صورت گرفت اما چه وي و چه انجمن نجومی، توانایی مالی برای انجام چنین برنامههایی را ندارند و مسئولان شهر باید با حمایت مالی از این کار، زمینههای آن را با هدایت انجمن نجومی فراهم آورند. در آن صورت من هم آمادهام برنامههای مختلفی را پیشنهاد و اجرا كنم تا امکانات شهر دامغان در سطح جهان معرفی شود.
برخي گفتند، با توجه به شباهت اين منطقه به مريخ، خوب است كه كمپ شبيهسازي سفر به مريخ در اينجا ساخته شود. اما برخي از سايتها گفتند كه كمپ شبيهسازي در دامغان ساخته ميشود. بالاخره اين حرفها تا چه حدي صحت دارد؟
هنوز صحبتی درباره به اجرا گذاشتهشدن کمپ نشده است. به همین خاطر تصور نمیکنم گفتن عبارت «ساخته میشود» درست باشد.
اگر قرار باشد كمپ شبيهسازي سفر به مريخ ساخته شود، چه نهاد و سازماني بايد تصميم بگيرد و مجري شود؟ مراحل انجام كار به چه صورتي است؟
انجام چنین برنامهای مسلما نیاز به همکاری نهاد و سازمانهای مختلفی دارد. گرچه انجمن نجومی دامغان برای انجام این کار اعلام آمادگی کرده است و با توجه به آشنایی قبلی که با مسئول و اعضای آن دارم، میدانم که با تمام وجود و عشق و علاقه توان خود را بهکار خواهند گرفت اما برای انجام چنین کارهایی، تنها عشق کافی نیست و باید مسئولان سیاسی و دانشگاهی و حتی شرکتها و مؤسسات تجاری دست به دست هم دهند تا چنین کار مهمی عملی شود. مسلما شهرت بینالمللی دامغان (كه در اثر انجام چنين برنامههايی حاصل خواهد شد با انجام چنین برنامهای به نفع همه ساکنان منطقه و حتی ایران خواهد بود. در مورد مراحل کار، برنامه مدونی دارم. اگر قدم اول از سوی مسئولان دامغان برداشته شود و مطمئن شوم که کار عملیاتی خواهد شد، اين برنامه را اعلام خواهم کرد.
تا جايي كه ما ميدانيم ايجاد چنين كمپهايي به فناوري ساخت فضاپيما براي سفر به مريخ، ربطي ندارد، بلكه اين كمپها را ميسازند كه افرادي كه در آن اقامت دارند، از محيط بيرون ايزوله شوند و كارشناسان بتوانند روابط بين فردي را (كه در اثر سفرهاي طولانيمدت و همچنين ارتباط با افراد دچار تنش ميشود) بررسي كنند. طبعا به نظر ميرسد اين طرح حتي براي كشورهايي كه در مراحل مياني پيشرفت فضايي هستند، مناسب نباشد، چه رسد به ما. توجيه ساخت اين كمپ چيست؟
در پاسخ به پرسش شما باید عرض کنم، اولا هدف از انجام چنین برنامههایی صرفا به بررسی روابط بين افراد در اثر سفرهاي طولاني فضايي مربوط نيست و اینگونه طرحها، زاویههای مختلفي دارد بهطور مثال در زمینه بازیافت، یافتن راههایی برای جلوگیری از آلودگی محیطزیست و غیره. از سوی دیگر همانطور که قبلا پاسخ دادم این طرح با همکاری کشورهای دیگر و به صورت مشترک میتواند انجام شود. همچنین امکان دارد که نهادی، مثلا دانشگاه دامغان با انجام یک مطالعه اولیه، خود دست به انجام چنین برنامهای بزند و در پایان، حاصل تحقیقات را بفروشد. اما از نظر من مهمترین سود این کار، توجه مثبت جهانیان به ایران است. شما مطمئنا میدانید که رسانههای جهانی به گونهای مدیریت میشوند که حتيالامكان خبر مثبتي را از برخی کشورها و از جمله ایران، منتشر نکنند. انجام چنین برنامهای میتواند نظرهای مثبت را به طرف ایران جلب کند و ضمنا چنانچه مسئولان دامغان هوشیاری به خرج دهند، به لحاظ برگزاری کنفرانس و گردشگریهای علمی، امتیازهای بزرگی را در سطح جهان به دست میآورند. شما حتما میدانید که آسمان این منطقه به لحاظ ستارهشناسی ارزشمند است و چه بسا انجام برنامهای مثل کمپ مریخ میتواند مقدمهای شود برای گامهای بعدی مثل برگزاری کنفرانسهای بینالمللی اخترشناسی یا گردشگریهای علمی.
برخي از مسئولان انجمنهاي نجوم و ستارهشناسی از ايجاد دومین کمپ شبیهسازی مأموریتهای مریخی جهان در این منطقه خبر دادند. حالا گيریم كه همه چيز طبق خواست و ميل ما پيش برود؛ طبعا اين كمپ دومين نيست چون آمريكا و روسيه قبلش چنين كمپهايي را ساخته بودند، البته هر كدامشان چند تا.
در این مورد من نمیتوانم پاسخگو باشم و باید این سؤال را با خود آنها مطرح کنید. اما به نظر میرسد اینکه این دومین است یا مثلا چهارمین، مطلب چندان مهمی نباشد. مهم آن است که با انجام چنین طرحی، در کنار بهدستآوردن نتایج علمی و فنی ارزنده و ناب، دامغان خواهد توانست به شهرت جهانی برسد و برای ایران نیز تبلیغاتی مثبت در سطح جهان صورت خواهد گرفت.
شما قبلا چند فضانورد به ايران آورديد. باز هم ميخواهيد چنين كارهايي بكنيد؟ اصولا آوردن فضانورد به ايران چه بازدهي دارد؟
چنانچه نهادها یا انجمنهای دولتی یا غیردولتی علاقهمند باشند، من با کمال میل این کار را انجام خواهم داد. هماکنون مشغول مذاکراتی مقدماتی برای سفر یک فضانورد توسط یک مؤسسه آموزشی خصوصی در شهر مشهد هستم که اگر به نتیجه برسد، برای نخستینبار فضانوردی به این شهر سفر خواهد کرد. در مورد بازده حضور فضانورد میتوان بسیار سخن گفت اما یکی از واضحترین آنها ایجاد روحیه امید به آینده برای جوانان است. حضور فضانورد در جمع مردم عادی و دانشآموزان و دانشجویان باعث میشود آنان به چشم خود ببینند فضانورد هم فردی است مثل خود آنها که توانسته با تلاش و کوشش و کسب علم، به این جایگاه برسد.
در کنار این جو مثبت عمومی، فضانوردان با حضور در جمع استادان و کارشناسان میتوانند تجربههای علمی خود را با آنان درمیان بگذارند و به برخی سؤالات آنها پاسخ دهند.
فضانورداني كه به ايران آورديد، در كشور ما چه فعاليتهايي داشتند؟
همانطور که در پاسخ به سؤال قبل گفتم، این افراد در جلسههای مختلف از سطح مردم عادی و دانشآموزی در انجمنهای نجومی تا سطوح دانشگاهی شرکت کردند و ضمن بیان تجربیات خود از سفرهای فضایی، به سؤالات مختلف پاسخ دادند.
ايران در برنامههاي فضايي، سرمايهگذاري زيادي كرده است. ارزيابي شما از دستاوردهاي فضايي ايران چيست؟
دستاوردهای فضایی ایران چیزی نیست که من به عنوان یک روزنامهنگار علمی خواسته باشم از آن تعریف کنم. پیروزیهای دانشمندان جوان ما در شرایط بستهبودن درهای جذب و بهرهوری از تجارب و امکانات جهانی روی ما، باعث تحسین کارشناسان مختلف در سطح دنیا شده است. اما متأسفانه این فعالیتها به دلیل تغییر و تحولات ناشی از ثباتنداشتن مدیریت، مرتبا دچار افتوخیز است. باوجود داشتن دانشمندان جوان و پرتوان، به دلیل تغییرات موسمی در دستگاه مدیریت فضائی، عدم پایبندی ناشی از تفسیرهای چندگانه از برنامه راهبردی مصوب شورایعالی فضایی و شورایعالی انقلاب فرهنگی، فرازوفرود و تغییر سرعت بسیار دارد که درنهایت به نفع توسعه فناوری فضایی نخواهد شد. من سالها قبل گفتم و باز هم تکرار میکنم مدیریت برنامههای فضایی از طراحی تا اجرا، باید به تشکیلاتی سپرده شود که تغییرات در سطح قوه مجریه نتواند خللی در آن بهوجود آورد.
ايران تمايل دارد فناوري فضايي خود را ارتقا دهد. شما كه با فضانوردان روس آشنايي داريد، چه كمكي ميتوانيد به بهبود فناوري فضايي كنيد؟ آيا آشنايي شما با فضانوردان روس ميتواند مؤثر باشد؟
من قبلا هم در این زمینه قدم برداشتهام و در آینده نيز آمادهام گام بردارم. همانگونه که کارهای قبلی مؤثر بودهاند، مسلما اگر از من کاری بخواهند در آینده هم مفید خواهد بود.
برنامههاي آينده فضايي ايران را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
تا زمانی که تشتت و ناهماهنگی و تمرکزنداشتن در مدیریت فناوری وجود دارد، تصور نمیکنم شاهد پیشرفت چشمگيري باشیم. فناوری فضایی مقولهای راهبردی است که با مدیریت پراکنده و غیرمتمرکز نخواهد توانست سرعت لازم را پیدا کند.
ايران خيلي مايل به فعاليت در حوزه فضانوردي است. اما در برخي مواقع، ادعايي مطرح ميشود مثل اعزام فضانورد در آينده نزديك، ساخت تلسكوپي شبيه تلسكوپ هابل و... . اين ادعاها را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
از آنجایی که دراینباره قبلا مکرر نظرم را گفتهام و باز هم شاهد چنین ادعاهایی هستیم، بهطور خلاصه عرض میکنم: به عمل کار برآید به سخندانی نیست.
در خبرها بارها از قول مسئولان مختلف فناوری فضایی نقل شده هدف فعالیتهای زیستی ازجمله پرتاب میمونها، طراحی و ساخت فضاپیمای ایرانی، انجام پرواز غیرمداری است. شما به عنوان خبرنگاری که بیش از ٣٠ سال است پروازهای فضایی را پیگیری میکنید، دراینباره چه نظري داريد؟
من قبلا هم دراینباره نظرم را گفتهام و باز هم تکرار میکنم. هزینهکردن برای پرتابهای بالستیک به قول آقایان زیرمداری، دورریختن پول و هدردادن نیرو و زمان است. در طول تاریخ فضانوردی فقط دو پرواز غیرمداری با برنامهریزی قبلی انجام شده که ارزش علمی نداشتند و آمریکاییها صرفا برای ایجاد هو و جنجال در مقابله با سروصدای تبلیغاتی روسها، آن برنامه را انجام دادند. در آن زمان این پرتابها با عکسالعمل منفی جوامع علمی روبهرو شد. حتی اگر آنگونه که مدعی هستند (و هیچ پایه مستدل ندارد)، ما بتوانیم با صرف چند ده میلیارد تومان، یک سال دیگر فردی را با سفینهای پرتاب کرده و پرتاب شپارد و گریسام را بعد از ٥٥ سال تکرار کنیم، حتی در حد کار تبلیغاتی هم برای ایران سودی نخواهد داشت. به نظر من، مقامات مسئول بهجد باید جلو چنین طرحی را که میتواند فاجعهآفرین باشد، بگیرند.
شما موزهاي داشتيد كه در مكان ثابتي مستقر نبود و جابهجا ميشد. سرانجام موزهتان چه شد؟
متأسفانه به دلیل حمایتنکردن نهادهای مسئول، من مجبور شدم بعد از تحمل زیانهای زیاد مادی، این موزه را تعطیل کنم. درحالحاضر، وسایل این موزه در یک انباری نگهداری میشود. البته برخی نهادهای دولتی به من پیشنهاد کردند این مجموعه نایاب را به آنها اهدا کنم تا در محلی بهطور دائم به نمایش بگذارند اما به دو دلیل نپذیرفتم؛ اول آنکه مدیریت و نوع نگاه مدیران دولتی ثابت نیست و با تعویض مدير یک نهاد، نوع نگاه هم معمولا عوض میشود و معلوم نیست این وسایل چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد. دوم آنکه درهرصورت به دلیل ضوابط آن نهاد، بازدیدکنندگان محدودیت پیدا میکنند. قبلا هم گفتهام و باز تکرار میکنم اگر نهاد یا شخصیتی حقیقی علاقهمند به ترویج علم مثل خیرین مدرسهساز، مکانی را بهطور قانونی و مستند به موزه فضایی اختصاص دهند و وقفنامه بنویسند، من هم با کمال میل، آنچه را كه حاصل حدود نیم قرن زحمت و تلاشم است، وقف چنین موزهای خواهم کرد. شاید برای بسیاری خندهدار باشد، من حتی اعلام کردم اگر نهادی اتوبوسی را در اختیار من بگذارد و آن را تغییر کاربری دهد، بهطوری که بتوانم این مجموعه و امکانات را شهربهشهر ببرم، آمادهام همراه با آن شهربهشهر سفر کنم و در مکانهای آموزشی نمایشگاه سیار و کارگاه آموزشی برای دانشآموزان و مردم بگذارم. متأسفانه ظاهرا هیچ دستگاهی مسئولیت ترویج فناوری فضایی را ندارد یا اگر دارد، برای این مجموعه نایاب ارزشی قائل نیست.
در پایان اگر صحبت خاصی دارید، بفرمایید.
من نزدیک به نیم قرن از عمرم را صرف آموختن و ترویج فضانوردی کردهام. شاید باور نکنید حتی در دوران خدمتم در دیواندره کردستان و در شرایطی که محل زندگی من و خانوادهام هفتهای چند بار مورد حمله گروهکها قرار میگرفت، مطالعه، ترجمه و تألیف مقالات را تعطیل نکردم. در سال ١٣٦٤ برای سفر کوتاه چندروزه از مشهد به تهران آمدم، درحالیکه تهران روزانه چندبار مورد اصابت موشکهای عراقی قرار میگرفت، مسئولان کیهان از من خواستند فصلی از کتاب سال کیهان (فکر میکنم تقریبا حدود ١٠٠ صفحه چاپ شده) را بنویسم. من با اقامت در یک مهمانخانه، با حداقل امکانات زیستی در میدان راهآهن این مطالب را آماده کردم و به صورت صدها صفحه دستنویس تحویل دادم. عشق من به فضانوردی با حکم اداری به من داده نشده، در بیش از سه دهه که من به تحقیق، ترجمه و نگارش مطالب فضایی برای نشریات مختلف مشغول بودهام، یا اصولا از فناوری فضایی در ایران صحبتی نبوده یا هر چند ماه و حداکثر چند سال یک نفر با دردستداشتن حکم از وزیر یا مدیری بر پشت میزی تکیه زده و بعد از مدتی جا را به دیگری داده که با حکم جدیدی جایگزین او شده است اما من حکم خدمت به ترویج فناوری فضاییام را خودم نوشتهام و تنها حضرت عزرائیل میتواند لغوش کند! درمورد رشد و تعالی فناوری فضایی حرفهایم را زدهام و علاقه به تکرار آن ندارم، در خانه اگر کس است، یک حرف بس است!