سالهاست با عنوان خودسر در صحنه حضور دارند. مدعی بودند فرمان نمیپذیرند و از کسی خط نمیگیرند. میآمدند و برنامهها را به هم میریختند و گاهی میزدند و میشکستند و میرفتند. تهدید میکردند و خطونشانی هم جز خودسری از آنها بر جای نمیماند. فرقی نمیکرد دانشگاه باشد یا مکانهای دینی و مذهبی مثل حرم و مسجد؛ مقاصد سیاسی که پیش میآمد، آنها پا روی همهچیز میگذاشتند. اوایل تنها به کنسرتها و فیلمها حمله میکردند، بعد حمله به نیروهای اصلاحطلب و تحولخواه در دستور قرار گفت، اما هرچه زمان میگذشت دایره حملات گستردهتر میشد و به نیروهای به زعم خودشان ارزشی هم میرسید. اگر زمانی حمله به سیدمحمد خاتمی را به هزار دلیل و بهانه، بهعنوان دفاع از ارزشها، موجه نشان میدادند، کمکم دایره اقدامات خودسرانه خط افراطیگریشان را عیانتر کرد: علیاکبر ناطقنوری، سیدحسن خمینی نوه امام، علی مطهری نماینده مردم تهران و فرزند شهید مطهری، اکبر هاشمیرفسنجانی رئیس مجمع تشخیصمصلحت نظام و چندین چهره سیاسی و دینی دیگر که سخنرانیهایشان از حملات خودسرها مصون نماند، ازجمله افرادی بودند که در حلقه اول نزدیکان و بزرگان انقلاب به شمار میرفتند. این حملات در طول سالها و بهمناسبتهای مختلف، همواره تکرار میشد و دستگاههای رسیدگیکننده به آن، یا با اغماض از عاملان این حملات عبور میکردند یا دستهای پشتپرده مانع از برخورد جدی با آنها میشد؛ بااینحال دیوار توجیهات برای برخوردنشدن بلند بود: وابستگی آنها به افراد یا جریانهای خاص هیچگاه علنی مطرح نمیشد و امکان پیگیری و رهگیری آنها سختتر بهنظر میرسید، چراکه تنها به یک نام اکتفا میکردند: «خودسرها»اما حالا شرایط بهگونهای است که سران «خودسرها» مجبور میشوند خودشان را نشان بدهند. آنها دیگر خودسر نیست. سرانشان دیگر تاب پشت پردهماندن ندارند. دست رد مردم به سینه آنها در 24 خرداد، حالا صندلیهای آنها در بهارستان را نشان رفته است تا پس از بازگشت عقلانیت به پاستور، کرسیهای نمایندگی مجلس نیز بنا بر خواست مردم چیده شود. افراطیها میدانند که هرجا مردم پر شور حاضر شوند، جایی برای آنها نخواهد بود و حالا که در آستانه انتخابات هفتم اسفند، زمزمههای حضور مردم پررنگتر میشود، آخرین تیرهای خود را نثار برنامههای قانونی نیروهای تحولخواه میکنند. اینبار ماجرا در قرچک اتفاق افتاد؛ جایی که همایش اصلاحطلبان ورامین، منتظر سخنرانی عبدالواحد موسویلاری وزیر کشور دولت خاتمی و مرتضی الویری رئیس کمیته صیانت از آرای مهدی کروبی در انتخابات سال 88 بود. همایشی که با مجوز قانونی از استانداری تهران برگزار میشد؛ اما «خودسرها» واقعه دیگری را آفریدند. اینبار تجمعکنندگان با رهبری نماینده جبهه پایداری در مجلس اداره میشد. سید حسین نقوی حسینی نماینده ورامین در مجلس در تجمع «خودسرها!» حضور داشت تا به برگزاری برنامهای قانونی اعتراض کنند. اما کار بههمینجا ختم نشد.
موسویلاری برای ورود به سالن همایش، با حمله این نیروها مواجه شد و مورد حمله قرار گرفت، تا جایی که عمامه از سرش افتاد تا مانعی بر حضور او در سالن سخنرانی باشد. وزیر کشور دولت اصلاحات اما پس از ورود به سالن و در سخنرانیاش گفت: تفکری که بگوید فقط باید از من پیروی کنی، تفکری داعشی است. راهی را نرویم که چهره جمهوریاسلامی را همچون داعش جلوه دهیم. مرتضی الویری هم دراین همایش با اشاره بهاین حملات گفت: «ما انتظار داریم جریانهای قانونشکن خللی ایجاد نکنند. در راه که میآمدیم به من گفتند که بازگردیم. آقای لاری به من زنگ زدند و گفتند شهر را بستهاند.» حملات خودسرها با حضور نقوی حسینی در سال همدلی ملت و دولت و در آستانه انتخابات مجلس، بهگونهای رقم خورد تا صحبت الویری بیشتر معنا پیدا کند. خودسرها که در دولت سیدمحمد خاتمی پروژه هر 9 روز یک بحران را دنبال میکردند، در روزهای پس از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم نیز تداوم همان اقدامات را در دستور قرار دادند با این تفاوت که این روزها، دستهای پشتپرده خودسرها نیز هویدا شده است. حملاتی که نمونه آن در شیراز به هادی غفاری و علی مطهری نیز اتفاق افتاد. پس از هجوم به برنامه قانونی اصلاحطلبان در ورامین و حمله به موسویلاری، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در پیامی به استاندار تهران دستور بررسی حادثه ورامین و شناسایی و معرفی متخلفان به مراجع قضایی را صادر کرد. وزیر کشور دراین پیام، این واقعه را نقض حقوق شهروندی و مغایر با فضای آرام همراه با همدلی و همبستگی ملی برای برگزاری انتخاباتی باشکوه و حماسی خواند. حسینعلی امیری سخنگو و قائم مقام وزارت کشور هم در ارتباط با حملات به تجمع اصلاحطلبان تاکید کرده است: با هرکسی که بخواهد خلاف قانون عمل کند حتما برخورد میشود.