بيكاري امروز ديگر تنها مختص شهرها نيست و روستاها را نيز نشانه گرفته است. هزاران جوان تحصيلكرده و جوياي شغل كشور امروز ساكن روستاها هستند، ولي بخش قابل توجهي از جوانان روستايي كشور پس از فراغت از تحصيل، در جستوجوي كار راهي شهرها ميشوند. با اينكه در گذشته اشتغال و زندگي در روستاها تفاوتهاي فراواني با شهرها داشته، اما امروز گسترش فرهنگ شهرنشيني و ارتباطات آسان روستاها و شهرها، همچنين رفتوآمد دائمي مردم روستاها به شهرها و تحصيل فرزندان باعث تغيير نوع زندگي در روستاهاي كشور شده است. جوانان امروز روستا ديگر آن نگاه سنتي و گذشته را كه بايد در روستا بمانند و كار كنند، ندارند. آنها خيلي زود پس از اتمام تحصيلاتشان بار سفر ميبندند و راهي شهرها ميشوند. ديگر بسياري از روستاها آن رونق گذشته را ندارد و بسياري از مشاغل كشاورزي نابود يا محدود شده است. بنابراين با تغيير نوع نگاه به شغل و زندگي در روستاها، مسائل بازار كار از شهرها به روستاها نيز كشيده شده و تقريبا ميتوان گفت همان مسائلي كه جوانان شهري در دوران بيكاري دارند، براي جوانان روستايي نيز وجود دارد. امروز ديگر جوانان تحصيلكرده آماده به كار نه تنها در شهرها، بلكه در روستاها نيز منتظر ورود به بازار كار هستند.
انتقال بحران بيكاري و غيرفعالي از شهرها به روستاها
جديدترين گزارش وزارت كار از وضعيت اشتغال و بازار كار در روستاهاي كشور نشان ميدهد كه از مجموع ۱۷ ميليون و ۱۸۴ هزار جمعيت روستايي كشور، ۶ ميليون و ۳۴۰ هزار نفر شاغل و ۴۷۸ هزار نفر جوياي شغل هستند. نكته حائز اهميت در اين بخش اينكه، ۱۰ ميليون و ۳۶۵ هزار نفر از جمعيت روستايي كشور از نظر اقتصادي غيرفعال و در واقع دچار بيكاري هستند و ۹۰۰ هزار نفر نيز داراي درآمد بدون كار هستند. براساس اعلام وزارت كار، هنوز نرخ مشاركت اقتصادي از شهرها اندكي بيشتر است و در استانهاي اردبيل، آذربايجان غربي و شرقي بهترين وضعيت فعاليت اقتصادي روستانشينان وجود دارد و كمترين نرخ مشاركت روستايي كشور در استانهاي سيستان و بلوچستان، كهگيلويه و بويراحمد و هرمزگان مشاهده ميشود كه به معناي اين است كه در اين مناطق جمعيت روستايي داراي فعاليت اقتصادي پايينتري هستند. با وجود افت شديد اشتغالزايي بخش كشاورزي در كل كشور، 1/50 درصد اشتغال روستايي كشور در حال حاضر از طريق روستاها تامين ميشود و مابقي اشتغال نيز در قالب خدمات و صنعت صورت ميگيرد. در اردبيل، كرمان و كردستان كشاورزي تا 7/68 درصد كل اشتغال را تشكيل ميدهد و در نقطه مقابل در تهران، يزد و هرمزگان كشاورزي تنها 7/10 تا 5/33درصد اشتغال موجود را به خود اختصاص ميدهد. از مجموع ۱۰ ميليون و ۳۶۵ هزار روستايي غيرفعال كشور، بيش از ۲ ميليون نفر زير ۲۰ سال سن دارند، همچنين يك ميليون و ۱۵۸ هزار جوان روستايي تا ۲۴ ساله هنوز تكليف آينده خود را نميدانند و جزو جمعيت غيرفعال اقتصادي بوده و صرفا مصرفكننده هستند.
3/5 ميليون جوان زير ۳۰ سال روستايي كار نميكنند
با وجود اينكه جوانان در سنين ۲۵ تا ۲۹ ساله بايد وارد بازار كار شده باشند يا در تلاش براي ورود به كار هستند، اما ۹۹۴ هزارنفر از اين گروه جوانان روستايي كشور ترجيح دادهاند هيچگونه فعاليت اقتصادي نداشته باشند؛ هرچند نبود زمينههاي اشتغال و سختي در ورود به بازار كار نيز ميتواند در افزايش تعداد غيرفعالان اقتصادي تاثيرگذار باشد. به بيان ساده، وقتي افراد ميبينند امكان ورود به بازار كار تقريبا وجود ندارد، احتمالا عطاي كار را به لقاي آن ميبخشند و امروز اين وضعيت براي حدود يك ميليون جوان روستايي كشور اتفاق افتاده است. اين وضعيت درباره جوانان سنين ۳۰ تا ۳۴ ساله نيز مشاهده ميشود و در اين گروه سني نيز ۸۳۴ هزار نفر هيچگونه فعاليت اقتصادي ندارند. براي جمعيت ۳۵ تا ۳۹ ساله نيز ۶۸۳ هزارنفر غيرفعال روستايي وجود دارد و در سنين ۴۰ تا ۵۴ ساله نيز دست كم ۵۰۳ هزار نفر تا حدود ۶۰۰ هزار نفر هيچگونه فعاليت اقتصادي ندارند. بيشترين تعداد غيرفعالان اقتصادي روستايي كشور در استانهايي مانند آذربايجان شرقي، تهران، خراسان رضوي، خوزستان، سيستان و بلوچستان، فارس، كرمان، لرستان و مركزي زندگي ميكنند. از كل غيرفعالان اقتصادي روستايي ۲ ميليون و ۸۹۹ هزار نفر مرد و ۷ ميليون و ۴۶۵ هزارنفر زن هستند.
بيكاري فزاينده در ميان برخي اقشار
در حالي آمارهاي بيكاري همچنان نشاندهنده بحراني بودن وضعيت بيكاري در ايران است كه در اين ميان برخي از اقشار بيشتر از سايران از مساله بيكاري رنج ميبرند. آنطور كه بررسيها نشان ميدهد، بيكاري زنان دو تا سه برابر ميانگين بيكاري است. از طرف ديگر بيكاري جوانان و فارغالتحصيلان دانشگاهي نيز بالاتر از ميانگين است. اين در حالي است كه درباره فارغالتحصيلان دانشگاهي خسارتهاي بيكاري از چند جنبه اهميت دارد. گذشته از تبعات منفي بيكاري در بعد اجتماعي و رواني، بيكاري فارغالتحصيلان به معناي هدر رفتن هزينههايي است كه براي تحصيل پرداخته شده است. در ايران بخش قابل توجهي از تحصيلات رايگان است. دانشآموزان تا مقطع ديپلم ميتوانند بدون پرداخت پول ادامه تحصيل دهند. براي عده قابل توجهي از افراد تحصيل در دانشگاه نيز رايگان است. اين وضعيت نشاندهنده هزينهاي است كه دولتها براي آموزش ميپردازند، حال آنكه آورده اين هزينه با بيكاري فارغالتحصيلان عملا صفر است.