محمد محمودی ،فعال دانشجویی نوشت:این روزها که انسجام مردم در چهار گوشه ایران را میبینیم یاد تحریم تنباکو و داستان فتوای میرزای شیرازی میافتیم منتهای مراتب با یک سری تفاوتهای فاحش که تجزیه و تحلیل ان میتواند لایههای پنهان و جامعهشناختی ان راهبردی جهت حل مابقی معضلات سیاسی و مدنی باشد. والبته شباهتهایی که نشان از ریشه تاریخی حساسیتهای مردم ایران نسبت سودجویان واشرافیت مدرن دارد. در این میان نقش شبکههای اجتماعی و پدیدههایی از قبیل تلگرام و واتساپ که انتقال سریع اطلاعات در ان باعث شده که جوامع مدنی با شتاب دیوانه واری به سمت حل مشکلات انباشته شده تاریخی بروند بسیار جالب است. و البته تلاش جنون آمیز افراطیون از دهه شصت تا کنون برای در تاریکی نگاه داشتن توده مردم این روند را متوقف نکرد اما تا حدودی کند کرد. از جمع اوری ویدئوهای مردم از زمان ورود ان در کشور تا جمع اوری ماهوارهها از روی پشت بامها (که البته هنوز هم گاهی به صورت طنز آمیزی ادامه دارد) تا فیلتر شبکههای اجتماعی و سانسور شبکههای خبری. و همچنان این تلاشها ادامه پیدا کرده است. و خوشبختانه هوش اندک فیلتر کنندگان و متحجرین و هوش زیاد فیلتر شکنان و روشنفکران همواره روند مسلح شدن مردم به عنصر اگاهی را سرعت بخشیده است.
واقعیت این است که خطای نابخشودنی شرکتهای خودرو سازی در دهههای اخیر و بازی با جان و مال مردم همزمان شد با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی. و از اقبال کج صاحبان این صنعت که تا استانه ورشکستی رفتهاند هنوز مردم از مطالبه به حق خود کوتاه نیامدهاند. واقعیت این است که مردم دیروز به فتوای میرزاها متوجه کلاه گشاد استعمار میشدند و امروز به فتوای آگاهی
میرزای شیرازی مجبور بود با زبان شرع دین با مردم ان زمان سخن بگوید زیرا سطح شعور و رشد فکری مردم در حدی نبود که انها را متوجه عرضه و تقاضا و بازار کند و خطر سودجویان را گوشزد کند بنابرین از حربههای دینی و کلید واژه حرام و حلال اهداف مبارزاتی با استعمار و بورژوازی نوین را پیگیری میکرد. و در مقابل میبینیم که امروزه یکی از مراجع تقلید سیگار را حرام اعلام میکند ولی هیچ گونه بازخودی در جامعه و کوچکترین تاثیری در بازار سیگار نمیگذارد و اینجاست که تفاوت فتوای تحریم تباکوی میرزای شیرازی و تحریم سیگار مکارم شیرازی قابل تامل و پیگیریست. اما امروزه با رشد فکری مردم و سرعت اطلاعات ظرف چند روز خودرو را با میلیونها پیامک تحریم کردند و بازار را به رکود میکشند بدون هیچ گونه خط گیری از مراجع. در واقع با مسلح شدن مردم به نور آگاهی کم کم کارکرد مصلحان دینی در حوزههای مختلف کم رنگ میشود و جای ان را روشنفکران و اقشار تحصیل کرده که مبنای منطقی قابل توضیح و متناسب با عقلهای قرن بیست و یکمی دارند را پر میکنند. به عبارتی هر روشنفکر یک مرجع تقلید. هر دانشجو یک مرجع تقلید و هر صنعت گر یک مرجع.
با این تفاسیر سیر منطقی تغییرات در دنیای مدرن و پست مدرن، لیدرهای مذهبی را تا حدی به حاشیه برده است و اینجاست که از میرزای شیرازی تا مکارم شیرازی و از تحریم تنباکو تا تحریم سیگار میبینیم که مردم تا حدودی به خودکفایی رسیدهاند و و براساس یک برسی عقلانی به صورت فورس ماژور نه به حکم شرع که به حکم عقل خوردو را تحریم میکنند. کسانی که درین صنعت ذی نفع هستند از حربههایی مانند حمایت از تولید داخلی و برانگیخته کردن احساسات ناسیونالیستی مردم سعی در ترغیب مردم به خرید این کالا میکنند که البته مردم بین جان خود
و حمایت از کلای داخلی صد البته جان خود را انتخاب میکنند و این امری طبیعیست. تحریم قند هم داشتیم که سابقه این کار به زمان مشروطیت برمیگردد، در آن زمان بلژیک به ایران قند صادر میکرده و همه قندهای بلژیکی مصرف میکردند، از قضا وقتی روابط سیاسی ایران و بلژیک کدر شد و نهضت تنباکو هم توتون رو تحریم کرده بود، در ادامه قندهای بلژِیکی را تحریم میکنند با این استدلال که نجس هستند چون از بلاد کفر وارد شدند!!! بنابراین انبارها مملو از قندهای بلژیکی بودند و چون به لحاظ اقتصادی لطمهای وارد میشد، از روحانیون خواستند تا فتوایی دهند تا این قندها قابل خوردن شوند، در نتیجه روحانیون فتوا دادند که اگرقند رادر چای فرو برده و با این کار قند را غسل پاکی دهند، و بعد مصرف آن به لحاظ شرعی مشکلی نخواهد داشت!!! و این گونه بود که همه ابتدا قند رو در چای غسل میدادند و سپس در دهان میگذاشتند و ما امروزه میبینیم که قدیمیها همچنان این کار را به رسم عادت انجام میدهند و حتی نمیدانند که از کی این کار یک عادت شد. (البته برای ماجرای قندهای بلژیک منبع معتبری پیدا نکردم یا لاقل از دید من پنهان مانده) و امروز هم صاحبان صنعت خودرو سازی تا کنون کالای نجس خود را به شیوههای مختلف غسل دادهاند تا به امروز رسید. اما اینبار چون سگی شده که ان را به هفت دریا هم بشویی باز پلیدتر میگردد. در این مسیر مسلح شدن مردم به عنصر اگاهی و پیگیری مطالبات بر زمین ماندهشان و اتحادی که اگر به ثمر برسد زمینه ساز تحولات اجتماعی دیگری خواهد شد. البته ترس از به ثمر رسیدن این جریان و غیر قابل کنترل شدن مردم پس ازین و احیانا تحریم انتخابات، هولدینگهای اقتصادی و حاکمیتی را بران میدارد که تمام تلاش خود را انجام دهد که این حرکت اجتماعی به ثمر نرسد.