اولين اجلاس حزب «اتحاد ملت» اصلا اصولگرايان را خوشنود نكرده است. اصولگراياني كه به نظر ميرسد از حضور دوباره يك مجموعه قدرتمند اصلاحطلب احساس ترس كردهاند. مجموعهاي كه البته هنوز در فضاي مدني معنا كرده و پايش تا رسيدن به قدرت رسمي فاصله فراوان دارد. اصولگرايان براي حمله به تشكيلات جديد «اتحاد ملت» دلايل حقوقي چون انحلال سالهاي قبل «جبهه مشاركت» را عنوان ميكنند كه اكنون برخي از اعضاي آن رداي حزب جديد را بر تن كردهاند. اما نا گفته پيداست كه زير تمام اين توجيهات حقوقي، دلايل سياسي شفافي خوابيده كه مهمترين آن از ميدان خارج كردن يك رقيب قدر براي تضمين ماندن در قدرت است.
به گزارش خرداد؛ روزنامه كيهان با تيتر «وطنفروشان فتنه 88 با نقاب جدید آمدند» خبر برگزاري اولين اجلاس حزب «اتحاد ملت» را بازتاب داده است. بازتابي كه در آن كيهان به اينجا ميرسد كه «ارتباط راهبرد سیاسی کاخ سفید برای فضای داخلی ایران و سربرآوردن احزابی مانند اتحاد ملت، موضوعی است که نمیتوان و نباید به سادگی از کنار آن گذشت.» معني حرف روزنامه كيهان آنقدرها شفاف و روشن هست كه نياز به تفسير نداشته باشد. با اين وجود رسانههاي نزديك به جريان تندروي اصولگرا از بيان صريح اين تفسير، يعني درخواست براي تعطيلي اين حزب تازه تاسيس هم چشمپوشي نكردهاند.
خبرگزاري تسنيم همزمان با روزنامه كيهان در مطلبي با عنوان «راهاندازی حزب براندازان؛ کاملاً شیک و شبهقانونی» تمام حرف دل اصولگرايان را در يك جمعبندي خلاصه شده ميزند و تاكيد ميكند: «آزموده را آزمودن خطاست؛ اکنون که پروانه فعالیت این حزب صادر شده است و مقامات وزارت کشور و کمیسیون ماده احزاب اصرار دارند این کار، طبق روال قانونی انجام شده است، برخی کارشناسان امید دارند که طبق همین قانون پروانه حزب مذکور طی مدت کوتاهی از تاسیس توقیف شود.»
اصولگرايان از همان ساعات اوليه صدور مجوز اين حزب، حمله به آن را با اسم رمز «بدل جبهه مشاركت» آغاز كردند و گفتند كه طبق قانون اين مجموعه بايد تعطيل شود. آنها هيچگاه اما در موضعگيريهاي خود به ماده قانوني كه به موجب آن تعطيلي حزب «اتحاد ملت» توجيه حقوقي پيدا ميكند، اشاره نكردند. آنها صرفا ميگويند كه چون برخي از اعضاي اين مجموعه از اعضاي سابق جبهه مشاركت هستند و به دليل اينكه اين جبهه به حكم دادگاه «منحل» اعلام شده، اعضاي آن هم نبايد اجازه فعاليت داشته باشند. حال معلوم نيست اين استدلال به پشتوانه چه قانوني است.
درباره زواياي حقوقي و بهانههاي بي پشتوانه اصولگرايان مسايل متعددي ميتوان گفت. اما مشخص است كه اصل قضيه چيز ديگري است؛ ترس از حضور رقيبي قدرتمند در ميدان رقابت.
اين ترس در حالي در دل اصولگرايان تندرو ريشه دوانده كه حزب اتحاد ملت هنوز حتي گامهاي ابتدايي را هم براي حضور در قدرت بر نداشته است. تندروها در ماههاي اخير به وضوح هراس خود را از پيدا جايگاه يافتن احزاب اصلاحطلب نشان دادهاند. از جريان بازگشايي خانه احزاب و انتخابات دبيركل آن هنوز زمان زيادي نميگذرد. جايي كه كم بودن تعداد تشكلهاي اصولگرا و دست پائين داشتن آنها كار را به جايي رساند تا با بر هم ريختن بازي انتخابات نهايتا نگذارند سرنوشت خانه احزاب به يك روند دموكراتيك سپرده شود. روندي كه كم بودن وزن آنها، تشكلهاي اصولگرا را تنها تبديل به يك بازنده ميكرد. بنابراين تنها راه نجات اين طيف آن بود كه اين بازي را به هم بريزند و شيوههاي ديگري در پيش گيرند.
اصولگرايان در حالي كه خود را به عنوان طيف منتخب اكثريت جامعه تبليغ ميكنند، همزمان راه را نيز بر رقبا ميبنند. اين تضادي است غير قابل كتمان. جريان اصولگرا و خصوصا طيف تندروي آن اگر امكان پيروزي بر رقباي اصلاحطلب را داشت به هيچ عنوان از يك رقابت تمام عيار با آنها در معرض آراي عمومي فرو گذار نميكرد تا بدين ترتيب نشان دهد واقعا در ميدان مبارزه «چند مرده حلاج است.»
آنها حتي بعد از انتخابات سال 88 سعي كردند تا مجموعههاي «بدلي» را با عناوين مختلفي به جاي نمايندگان سياسي جريان اصلاحطلب جا بزنند. تاكتيكي آنها اما نهايتا با شكست مواجه شد و اكنون ظهور مجموعههايي چون «اتحاد ملت» يك بار ديگر اصولگرايان را از رودرويي جدي با آراي عمومي ترسانده و آنها تلاش ميكنند تا جاي ممكن همان خاطره رقابتهاي مجلس هشتم و نهم را براي مجلس بعدي تكرار كنند.