مذاکرات به موعد نهایی نزدیک میشود. از یک سو صحبت از «کندشدن» سرعت مذاکرات و «باقیماندن تعدادی از پرانتزها» است، در سوی دیگر صحبت از «امیدواری» در عین «پیچیدگی» و «سختگیری» است. جان کِری پس از خروج از بیمارستان گفت که امیدوار است و اگر چند روزی از موعد نهایی هم بگذرد، میتوان بحثها را ادامه داد. جنگ در یمن نیز ادامه دارد. شرایط در عراق و سوریه هم مانند گذشته است. در سوریه مخالفان دولت را تجهیز میکنند و در عراق به بهانه رعایت بیطرفی، قبایل سنیای را مسلح میکنند که معلوم نیست تا چه اندازه از بعثیها رویگردان باشند. آمریکاییها احتمالا میخواهند نوعی حزبالله سنی در عراق به وجود آورند و توجه ندارند که آن گروه در لبنان برخاسته از اکثریت سرکوبشده و محرومان آن جامعه و مورداقبال لبنانیها بوده است.
در حواشی مذاکرات ژنو، نماینده روسیه از سویی از توافق طرفین مذاکره بر «مکانیزم بیبازگشتبودن تحریمها» سخن گفته است؛ درحالیکه غربیها ظاهرا از «تعلیق» آن سخن میگویند؛ یعنی اگر دریابند ایران عهدشکنی میکند، تحریمها خودبهخود باز میگردند! روسها از طرف دیگر میگویند ایران نیز در صورت نقض تعهدات طرف مقابل بیدرنگ مقابلهبهمثل خواهد کرد. این سخن گنگ است. داوری غربیها درباره عهدشکنی ایران بر چه پایه و مبنایی خواهد بود؟ مقابلهبهمثل ایران چگونه میتواند باشد؟ آیا دوربینهای نظارت را جمع و دوباره غنیسازی با غلظت بالا را آغاز خواهد کرد؟ اینکه بازگشت به پله نخست است و طرف مقابل، وقت خود را تلف میکند. آیا منظور از سالها مذاکره پایانناپذیر همین بود؟ آیا اطاله مذاکرات به سود طرفین است؟
درعینحال در ایران بدبینیهایی وجود دارد که براساس نظر ظریف، وزیر خارجه، «طرح مسائل جدید» و «زیادهطلبی طرف مقابل» عنوان میشود. اگر چنین باشد، طرفهای غربی واقعا برای این کارشکنی چه دلیلی دارند؟ مگر دو سال پیش مذاکرات در محیطی حاکی از تفاهم آغاز نشد؟ آیا گروههای افراطی در ایران بر بیاعتمادی دامن زدهاند یا افراطیون آمریکایی و تبلیغات مسموم «تلآویو» و «عربستان» باعث این اتفاق شده است؟ آیا برخی متوجه نیستند کاستن از اعتبار دولت ایران در اثر رفتار سازماندهیشده، چه عواقبی برای منافع ملی دارد؟ «دولت سایه» معمولا گنگ و ساکت عمل میکند اما برخی تندروها طوری رفتار میکنند که گویی دولت سایهاند و علاوه بر تسلط بر رسانههای عمومی و گسترده، مصونیت عملکردی نیز دارند. به وزیر خارجه درست در میانه مذاکرات توهین میکنند. در برابر سخنان آرامبخش و امیدوارکننده رئیسجمهور که نوید صلح و توسعه اقتصادی و رفاه میدهد، از آزادی عمل دلخواه خود میگویند. برنامههای هُنری مصوب وزارت ارشاد را پس از فروش بلیت و جمعشدن علاقهمندان برهم میزنند تا با تحقیر هنرمندان و هنردوستان به اصطلاح «روکمکنی» کرده باشند. همینها با سخنان و رفتارهای دیگر در آستانه آخرین مرحله مذاکرات، تلاش میکنند از دولت منتخب اکثریت و موردحمایت جامعه، جز سایهای باقی نماند! پیروزی در مذاکرات مستلزم حضور «دولت مقتدر» است، نه «سایه دولت» و نه «دولت سایه».
سناریوی قطع مذاکرات و کوتاهکردن دست دیپلماسی مگر بدیلی جز تنش تا مرز درگیری دارد؟
نگرانی غرب که پایه همه بیاعتمادیها و تحریمها بوده است و واکنشهای غیرهوشمندانه و اشتباه بر ضدرژیم تجاوزگر اسرائیل، بهانهای برای سوءاستفاده غربیها و تشدید تحریم بوده است. اما امروز سخنان برخی مسئولان درباره اینکه ایران آغازگر هیچ جنگی نبوده است و نخواهد بود، تأکید بر اینکه ایران خواهان نابودی هیچ کشوری نیست و پاسخ توییتری درباره هولوکاست با این مضمون: «آنکس که آن را انکار کرد، رفته است»، زمینه مناسبی برای بهانهزدایی از طرفهای مقابل فراهم کرده است. نشاندادن توان ایران در صحنه مذاکرات اگر با یکصدایی داخلی در حمایت از توافق همراه شود، میتواند بازگشت به روابط متعارف، منطقی و بهدور از تنش میان ایران و آمریکا را نوید دهد. مراقب باشیم در این «پله آخر»، منافع ملی مردم ایران قربانی نگاه تنگنظرانه تندروها نشود.