داریوش قنبری: برخی‌گمان می‌كنند ظریف باید با چماق مذاكره‌كند | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۷:۲۲
کد خبر: ۱۲۱۸۶۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۲ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۳
دكتر داریوش قنبری، نماینده مردم ایلام در مجلس هفتم و هشتم بود. وی استاد علوم سیاسی دانشگاه الزهرا(س) است و قبل از نمایندگی مجلس در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت داشت. قنبری با بیان اینكه حامیان «تفكر احمدی‌نژادی» طلبكار مردم و دولت شده‌اند، عنوان می‌كند
دكتر داریوش قنبری، نماینده مردم ایلام در مجلس هفتم و هشتم بود. وی استاد علوم سیاسی دانشگاه الزهرا(س) است و قبل از نمایندگی مجلس در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام فعالیت داشت. قنبری با بیان اینكه حامیان «تفكر احمدی‌نژادی» طلبكار مردم و دولت شده‌اند، عنوان می‌كند: « احمدی‌نژاد با برخی سیاست‌های غیرعلمی خود به مدیریت اجرایی هم آسیب رساند. آقای روحانی در شرایط فعلی تنها تلاش كرده‌اند مسائل واردشده به كشور در زمان احمدی‌نژاد را چه در سیاست داخلی و چه در عرصه بین‌المللی جبران كنند. نكته تعجب‌برانگیز اینجاست كه طرفداران «تفكر احمدی‌نژادی» هم‌اكنون به‌جای تشكر از دولت آقای روحانی، طلبكار هستند. این عده آقای ظریف را فرامی‌خوانند و عنوان می‌كنند كه چرا با آقای كری قدم زده‌اید یا چرا با ایشان مذاكره كرده‌اید. این عده گمان می‌كنند آقای ظریف باید با چماق مذاكره كند. درحالی كه قدم زدن و سخن گفتن ابزار معمول و عرف مذاكره است. وی همچنین درباره سخنان وزیر ارشاد درباره وجود اتاق عملیات علیه دولت خاطرنشان می‌كند: «برخی مخالفان از هر ابزاری برای تخریب دولت استفاده می‌کنند. هدف اصلی نیز بازگشت به قدرتی است كه در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 از دست داده‌اند. در ادامه متن گفت‌وگو با دكتر داریوش قنبری را از نظر می‌گذرانید. 
 
چرا محمدجواد ظریف بیش از اندازه از سوی تندروها تحت فشار است؟ به هر حال ظریف از یك وجهه بین‌المللی برخوردار است و یكی از مهم‌ترین و كلیدی‌ترین وزرای كابینه آقای روحانی محسوب می‌شود. 
احضار آقای ظریف به‌دلیل موفقیت‌های چشمگیر دولت آقای روحانی در عرصه بین‌المللی صورت می‌گیرد. برای تندروها هضم موفقیت‌های بی‌شمار دولت آقای روحانی در عرصه بین‌المللی بسیار سخت است. تندروها شرایط فعلی را با دوران آقای احمدی‌نژاد مقایسه می‌كنند كه تفكر آنها بر دولت حاكم بود و كشور با مسائلی در عرصه بین‌المللی روبه‌رو شده بود. به همین دلیل دستاوردهای دولت آقای روحانی برای آنها غیر قابل انتظار بوده است. یكی از دلایل مهم احضار آقای ظریف فرستادن سیگنال به كشورهای1+5 درباره این موضوع است كه مواضع آقای ظریف در مذاكرات با خواست عمومی جامعه متفاوت است. تندروها با این اقدامات خود تلاش می‌كنند در روند مذاكرات اخلال به وجود بیاورند. 
 تاكنون نمایندگان مجلس به 10 وزیر دولت «كارت زرد» نشان داده‌اند. ضمن اینكه طبق آمارهای اعلام‌شده وزرای دولت تدبیر و امید از تمامی دولت‌های گذشته بیشتر به مجلس احضار شده‌اند. آیا این احضارها و كارت زردها تمركز مسئولان دولتی را به هم نمی‌زند؟
دلیل برخی احضارهای بیش از اندازه ایجاد فاصله بین وزرا و تفكر غالب بر دولت آقای روحانی است. متاسفانه باید عنوان كنم رفتار تندروها بر برخی از وزرا تاثیرگذاشته است. به همین دلیل آقای روحانی باید مراقبت بیشتری از وزرا داشته باشد. تفكری كه هم‌اكنون بر دولت حاكم است خواست مردم جامعه بوده كه توسط آقای روحانی نمایندگی می‌شود. تفكری كه باید تغییر كند. تفكر شكست‌خوردگان تندروهاست نه تفكر دولت. تندروها از روحیه‌ای تمامیت‌خواه برخوردارند و حاضر نیستند قبول كنند توسط مردم كنار گذاشته شده‌اند. انتخابات سال92 نشان داد كه مردم ایران از رفتارها و اقدامات افراطی ناخشنودند و تمایل دارند مدیران باتجربه و با درایت همراه با عقلانیت و منطق كشور را اداره كنند. تندروها در بین مردم جایگاهی ندارند. یك اقلیت مطلق نمی‌تواند برای اكثریت تصمیم‌گیری كند. مردم چنین اجازه‌ای به آنها نمی‌دهند. در حال حاضر تندروها تلاش می‌كنند اقلیت خود را به اكثریت تبدیل كنند كه با مخالفت مردم مواجه می‌شوند. مردم كشور در هشت سال گذشته به خوبی نتیجه اعتماد به آنها را درك كردند و متوجه شدند كه رفتارهای تند ممكن است چه عواقب خطرناكی برای كشور داشته باشد. هدف تندروهای مجلس این است كه بحث استیضاح را مانند «شمشیر دموكلس» بر سر وزرای دولت نگه دارند و از این طریق به كابینه فشار بیاورند. در این زمینه باید عنوان كنم دولت آقای روحانی با قحط الرجال مواجه نیست. اگر تعداد كارت‌های زرد تندروها افزایش پیدا كند و برخی از وزرای دولت مانند آقای فرجی‌دانا استیضاح شوند هم اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد؛ چرا كه نیروهای همفكر به سرعت جایگزین نفر قبلی خواهند شد. مهم نوع تفكر غالب بر دستگاه اجرایی كشور است كه در دولت آقای روحانی رنگ عقلانیت، قانونمداری و منطق به خود گرفته است. آقای روحانی باید همواره از هویت دولت كه خواست مردم بوده پاسداری و حفاظت كند و اجازه ندهد كه رفتار برخی نمایندگان تندروها روی وزرای دولت تاثیر منفی بگذارد. 
«كارت زرد» به وزرا سندیت دارد؟ این مساله از چه زمانی به وجود آمد؟
 بله؛ این مساله در مجلس هفتم و با تغییر در آیین‌نامه مجلس به وجود آمد. 
تندروهای مجلس درصدد حضور دوباره در انتخابات آِینده مجلس و به دست گرفتن صندلی‌های بهارستان هستند. آیا این عده دوباره مورد اعتماد مردم قرار خواهند گرفت؟
بنده معتقدم همان‌گونه كه تندروهای قوه مجریه در انتخابات ریاست‌جمهوری كنار گذاشته شدند، افراطیون مجلس هم در انتخابات مجلس آینده كنار گذاشته خواهند شد. برای این عده مسجل شده كه مردم بار دیگر به آنها اعتماد نخواهند كرد و به همین دلیل هم دست به برخی اقدامات تند می‌زنند. از نظر جریانی نیز این عده شرایط مناسبی ندارند و با عدم استقبال معتدلین اصولگرا مواجه شده‌اند. برگزاری همایش‌های مكرر و تكراری توسط این عده برای به دست آوردن موقعیت از دست رفته گذشته صورت می‌گیرد. با تمام این اوصاف بخش تندرو اصولگرا در انتخابات مجلس آینده كنار گذاشته خواهد شد. بنده اكثریت مجلس آینده را متعلق به اصلاح‌طلبان می‌دانم و معتقدم كه اقبال عمومی مردم نسبت به اصلاح‌طلبان بیشتر از دیگر جریان‌های سیاسی است. 
یكی از انتقاداتی كه به دولت آقای روحانی وارد می‌شود این است كه مشكلات معیشتی مردم را به مذاكرات هسته‌ای گره زده است. در این صورت دولت روحانی با دو وضعیت روبه‌رو می‌شود. اول اینكه مذاكرات به نتیجه برسد و وی بتواند سیاست‌های خود را پیش ببرد. اما وضعیت دوم در شرایطی اتفاق می‌افتد كه مذاكرات به نتیجه نرسد و آقای روحانی نتواند به اهداف خود دست پیدا كند. شما این انتقاد را به دولت وارد می‌دانید؟
 این نكته صحیح است كه دولت آقای روحانی برای مساله سیاست خارجی اهمیت زیادی قائل شده است اما این مساله به این معنا نیست كه از مشكلات داخلی غافل شده است. دولت تدبیر و امید اقتصاد كشور را از رشدمنفی8/5درصدی به رشد4درصدی ارتقا داده است. همچنین این دولت موفق شده تورم چهل درصد را كمرشكن كند و به نصف تقلیل بدهد. این دستاوردها بسیار بزرگ بوده است. نباید صرفا به سخنان مخالفان دولت گوش داد كه عنوان می‌كنند دولت آقای روحانی مسائل كشور را به سیاست خارجی تقلیل داده است. دستاوردهای دولت در همه عرصه‌ها قابل قبول بوده است. اینگونه مسائل در زمان دولت اصلاحات هم از سوی مخالفان مطرح می‌شد. در آن زمان مخالفان، دولت وقت را متهم می‌كردند كه صرفا به توسعه سیاسی مشغول شده و رشد اقتصادی را رها كرده است. این سخنان در حالی عنوان می‌شد كه بهترین روزهای اقتصاد كشور در دولت اصلاحات رقم خورد. در دولت اصلاحات نوسان اقتصادی كشور به حداقل ممكن رسیده بود و كشور به صورت علمی در مسیر رشد اقتصادی حركت می‌كرد. با این وجود اگر حرف مخالفان دولت را درست تلقی كنیم كه آقای روحانی وقت زیادی در زمینه سیاست خارجی صرف می‌كند باز باید عنوان كرد این كار صحیح ومنطقی است و آقای روحانی بیراهه نرفته است. كلید حل مشكلات كشور درشرایط فعلی در حل شدن مشكلات ما در سیاست خارجی است. هدف سیاست خارجی آقای روحانی هم پیشبرد اهداف و منافع ملی است. در قرن بیست و یكم قدرت‌های غربی به جای اینكه به صورت مستقیم با دشمنان خود وارد جنگ شوند تلاش می‌كنند با تحریم‌های اقتصادی به دشمن خود ضربه بزنند. نمونه بارز این مساله تحریم روسیه توسط قدرت‌های غربی و آمریكاست. من معتقدم حتی اگر آقای روحانی تمام تلاش خود را صرف سیاست خارجی كرده باشد كار گزافی نبوده است. نشان دادن چهره‌ای متعادل، منطقی و صلح جو از ایران در عرصه بین‌المللی، می‌تواند برگ برنده آقای روحانی در تمامی زمینه‌ها باشد. اگر سیاست خارجی به سبک احمدی‌نژاد ادامه پیدا می‌كرد هم‌اكنون ما در «وضعیت بدی» قرار داشتیم. همین كه آقای روحانی كشور را از این وضعیت خارج كرده كار بسیار بزرگی انجام داده است. تدبیر آقای روحانی ایران را به یك قدرت بلامنازع منطقه‌ای و یك كشور قابل اتكا در عرصه جهانی تبدیل كرده است. آقای احمدی‌نژاد چندین بار به رئیس‌جمهور آمریكا نامه نوشت اما هیچ پاسخی از طرف مقامات كاخ سفید به این نامه‌ها داده نشد. این در حالی است كه با رویكرد متعادل آقای روحانی در عرصه سیاست خارجی این رئیس‌جمهور آمریكاست كه در ماه‌های گذشته به ایران نامه نوشته و از ایران برای خطر «داعش» درخواست كمك كرده است. در نتیجه ما شاهد یك تغییر 180درجه‌ای در رویكردهای دو دولت در عرصه بین‌المللی هستیم. درباره این نكته كه اگر مذاكرات هسته‌ای به نتیجه مطلوب نرسد هم باید عنوان كنم قطعا دولت تدبیر و امید برای چنین شرایطی برنامه‌ریزی‌های لازم را انجام داده است. در نتیجه رویكردی كه در دولت تدبیر و امید در پیش گرفته شده رویكردی روبه جلو و پیش برنده بوده و بازگشت به عقب امری محال خواهد بود. 
 علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد در سخنانی صریح عنوان كرده كه یك«اتاق عملیات» علیه دولت شكل گرفته است. این برای نخستین‌باردر طول عمر دولت تدبیر و امید است كه یك مقام عالیرتبه دولتی از وجود برنامه‌ریزی هماهنگ علیه دولت خبر داده است. ارزیابی شما از این سخنان چیست؟
عده‌ای علیه آقای روحانی«شمشیر را از رو بسته‌اند». این عده از بیان سخنان خلاف واقع ونادرست علیه دولت هیچ گونه ابایی ندارند. بنده هم با آقای جنتی هم‌عقیده هستم و معتقدم یك عده به صورت هماهنگ و بابرنامه‌ریزی دقیق درصدد تخریب وجهه دولت در بین افكار عمومی هستند. مهم‌ترین شگرد مخالفان دولت هم«عملیات روانی» است. دولت آقای روحانی با دو جبهه در حال مبارزه است. نخست در پرونده هسته‌ای و كشورهای1+5 و دوم در مقابل  تندروها. به نظر من این عده فرصت طلبانی هستند كه صرفا به دنبال به دست آوردن قدرت هستند و منافع ملی و مصالح عمومی برای آنها در اولویت دوم قرار دارد. این عده در مقابل دولت از رفتار ماكیاولیسیتمی استفاده می‌كنند و هر ابزاری را برای تخریب دولت به كار می‌گیرند. هدف اصلی نیز بازگشت به قدرتی است كه در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 از دست داده‌اند. 
 آقای احمدی‌نژاد خود را قهرمان مبارزه با فساد اقتصادی معرفی می‌كرد و بارها عنوان كرد كه لیست مفسدان اقتصادی را در جیب دارد. با این وجود بزرگ‌ترین فسادها در دولت احمدی‌نژاد رخ داد، به شكلی كه فساد تا حلقه اول رئیس‌جمهور و معاون اول وی هم پیش رفت. چرا دولتی كه یكی از شعارهای اصلی خود را مبارزه با فساد اقتصادی قرار داده بود تا به این اندازه فساد خیز شد؟
آقای احمدی‌نژاد هنگامی كه رئیس‌جمهور شدند، شعارهای بسیاری در زمینه رشد و توسعه كشور و همچنین مبارزه با مفاسد اقتصادی مطرح كردند. اما پس از مدتی مردم و جریان‌های سیاسی با شناخت ماهیت افكار احمدی‌نژاد به این نكته پی بردند كه برخی از وعده‌های دولت احمدی‌نژاد غیرواقعی بوده است. احمدی‌نژاد مدعی بود لیست مفسدان بزرگ اقتصادی را در جیب دارد. وی در طول سال‌های گذشته بارها این مساله را مطرح كرد اما هر بار از پاسخگویی جدی در این زمینه طفره می‌رفت. احمدی‌نژاد قصد داشت با ایجاد این شائبه كه به اسامی افراد مفسد آگاهی دارد، دولت‌های گذشته را تحت فشار قرار دهد و به فساد اقتصادی متهم كند. در نهایت اما فساد در درون دولت وی شكل گرفت و كار به جایی رسید كه معاون اول و نزدیك‌ترین افراد به رئیس‌جمهور به فساد اقتصادی محكوم شدند. نامه اخیر احمدی‌نژاد برای برائت از محمدرضا رحیمی نیز جای سوال دارد. چرا احمدی‌نژاد در زمانی كه رئیس‌جمهور بود از به وجود آمدن فساد در دولت جلوگیری نكرد اما هم‌اكنون كه آقای رحیمی در قدرت نیست و در تنگنا قرار گرفته از وی برائت می‌جوید. احمدی‌نژاد عامل اصلی به قدرت رسیدن محمدرضا رحیمی بود. چه‌طور ممكن است عامل اصلی به قدرت رسیدن یك مفسد اقتصادی به راحتی و با یك نامه اعلام برائت كند. این در حالی است كه مساله فساد در دولت احمدی‌نژاد تنها به همین یك مورد خلاصه نبوده و پرونده‌های مختلفی درباره این دولت وجود داشته است. پرونده بابك زنجانی و پرونده گروه آریا از دیگر پرونده‌های مهمی بوده كه در دولت احمدی‌نژاد شكل گرفته است. البته برخی در یك حالت مضحك تلاش می‌كنند پرونده بابك زنجانی را به اصلاح‌طلبان مربوط كنند. در شرایط فعلی یكی از مهم‌ترین دغدغه و سوال‌های افكار عمومی این است كه آیا به جز پرونده‌های افشا شده در دولت احمدی‌نژاد، پرونده‌های دیگری نیز از فساد در این دولت وجود داشته است؟ من معتقدم با توجه به شرایط و قراین به دست آمده احتمال وجود پرونده‌های فساد دیگری نیز در دولت احمدی‌نژاد وجود دارد. نكته مهم این است كه باید در كنار مفاسداقتصادی به سوءمدیریت‌هایی كه باعث پدیدآمدن چنین فسادهایی شده است هم توجه شود. اگر سوءمدیریت‌ها را هم در كنار مفاسد درنظر بگیریم متوجه می‌شویم كه وضعیت دولت احمدی‌نژاد نابسامان بوده و این دولت خسارت‌های زیادی به كشور زده است. در دوران احمدی‌نژاد، دولت با درآمد افسانه‌ای هفتصد میلیارد دلاری از نفت مواجه بوده است. سوال مهم دراین زمینه این است كه این هفتصد میلیارد در چه راهی خرج شده است. وضعیت این درآمد هنگفت غیرشفاف است و نیاز به پاسخگویی مسئولان دولت وقت دارد. بنده معتقدم آقای احمدی‌نژاد باید به خاطر وجود فساد در دولت و سوءمدیریت پاسخگو باشند. ساختار دولت احمدی‌نژاد و شكل و شیوه مدیریت وی عامل برخی از فسادهای اقتصادی بوده است. هنگامی كه رئیس‌جمهور یك كشور به صراحت و به صورت علنی قانون‌شكنی می‌كند و قانون را نادیده می‌گیرد عواقب بسیار خطرناكی در بدنه اجرایی خواهد گذاشت. وجود ساختارهای غیرشفاف و مبهم در اقتصاد سبب به وجود آمدن رانت‌خواری و از دست رفتن سرمایه و فرصت برای كشور بوده است. به همین دلیل آقای احمدی‌نژاد باید به خاطر به‌وجودآوردن چنین ساختارهایی به مردم پاسخ بدهد و مردم باید از ایشان طلبكار باشند. همچنین اصولگرایان به عنوان مهم‌ترین جریان حامی محمود احمدی‌نژاد هم باید به خاطر میلیاردها دلار سرمایه كشور كه دولت احمدی‌نژاد به هدر داده است پاسخگو  باشند. 
چرا معتقدید بابك زنجانی قربانی سیاست‌های احمدی‌نژاد شده است؟
 افرادی چون بابك زنجانی ازجمله کسانی است که از محیط فاسد و مرداب‌گونه تغذیه می‌كرد. به همین دلیل ما باید در ابتدا به‌دنبال این مساله باشیم كه چه كسی محیط را آلوده كرده و سبب غیرشفاف‌شدن فضا شده است. ساختارهای دولت احمدی‌نژاد كه نشأت گرفته از شیوه مدیریت وی بود باعث به وجود آمدن محیط ناسالمی برای پرورش این زالو‌ها شده است. در نتیجه علت اصلی سوءمدیریت بوده است. چطور ممكن است پول بیت‌المال آن هم در حجمی عظیم در اختیار یك فرد تازه به دوران رسیده و معلوم‌الحالی مانند بابك زنجانی قرار بگیرد؟چه دلیل موجهی برای این كار وجود داشته است؟چه كسی این پول را در اختیار بابك زنجانی قرار داده است؟ احمدی‌نژاد با تمسخر قطعنامه‌های سازمان ملل سبب به وجود آمدن تحریم‌ها شد. احمدی‌نژاد به جای اینكه از صدور قطعنامه‌های جدید علیه كشور جلوگیری كند با اقدامات خارج از عرف دیپلماتیك سبب صدور قطعنامه‌های بیشتر شد. آقای روحانی در شرایط فعلی تنها تلاش كرده‌اند خسارت‌های وارد شده به كشور در زمان احمدی‌نژاد را چه در سیاست داخلی و چه در عرصه بین‌المللی جبران كنند. نكته جالب اینجاست كه طرفداران «تفكر احمدی‌نژادی» هم‌اكنون به جای تشكر از دولت آقای روحانی، طلبكار هستند و تلاش می‌كنند در كار دولت كارشكنی كنند. این عده آقای ظریف را به مجلس فرا می‌خوانند وعنوان می‌كنند كه چرا با آقای كری قدم زده‌اید یا چرا با ایشان مذاكره كرده‌اید. این عده گمان می‌كنند آقای ظریف باید با چماق مذاكره كند. در حالی كه قدم زدن وسخن گفتن ابزار معمول و عرف مذاكره است. این عده همچنان از تفكرات حاكم بر دولت گذشته دفاع می‌كنند. 
 رحیمی با نوشتن نامه افشاگرانه به بسیاری از شبهات پیرامون دولت احمدی‌نژاد جنبه سندیت داد. وی در این نامه مدعی شده كه به170نماینده اصولگرا برای انتخابات مجلس هشتم كمك مالی كرده است. پرونده رحیمی و محكومیت وی به زندان چه تبعاتی برای جریان اصولگرایی به‌عنوان جریان اصلی حامی دولت احمدی‌نژاد خواهد داشت؟
نكات مطرح شده در نامه رحیمی به‌خوبی نوع تفكر حاكم بر دولت را در هشت سال گذشته روشن كرده است. به همین دلیل با تحلیل نامه رحیمی می‌توان به سرنخ‌های مهمی از پشت پرده دولت احمدی‌نژاد دست یافت. بنا به اعلام رحیمی احمدی‌نژاد به درجه‌ای از توهم رسیده كه انگار برخی مسائل به وی الهام می‌شده است. همه ما می‌دانیم كه تنها به معصومین(س) مسائل الهام می‌شده و انسان‌های عادی از این مساله عاجزند. نمونه بارز اینگونه توهمات هم مساله«هاله نور» بود كه ادعای احمدی‌نژاد مورد استقبال مردم و علما قرار نگرفت و ماهیت افكار وی بیش از پیش آشكار شد. نامه محمدرضا رحیمی سند دیگری برای وجود توهم در پشت‌پرده دولت احمدی‌نژاد محسوب می‌شود. ساختارها و كاركردهای هر سازمانی همواره از تفكر مدیران آن سازمان نشأت می‌گیرد به همین دلیل وجود مشكلات گسترده در دولت احمدی‌نژاد از نوع تفكر وی سرچشمه می‌گرفت. توهم سبب شده بود مدیران دولت گذشته نتوانند واقعیت‌های جامعه را به شكل واقعی خود درك كنند و مشكلات را به شكلی كه دوست داشتند تفسیر و تحلیل می‌كردند. 
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز