ديپلماسي دولت های نهم و دهم:تنش زايي يا تنش زدايي؟ | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۲
وقوع انقلاب اسلامي در سال 1357 موجب دگرگوني هاي گسترده در داخل ايران و پيامدهاي وسيع در جهان بيرون به ويژه منطقه خاورميانه و خليج فارس شد. در نتيجه انقلاب اسلامی، ماهيت نظام سياسي و ساختارهاي داخلي دگرگون و هويت جديد در برگيرنده عناصر انقلابي و ايدئولوژيك شد. به تعبير ديگر در حالي كه ايران در دوران رژيم گذشته از هويتي غرب گرا، پادشاهي، طالب حفظ وضع موجود و مبتني بر ناسيوناليسم ايراني برخوردار بود، در نتيجه انقلاب هويتي اسلامي، ايراني، انقلابي و غيرمتعهد پيدا كرد. با وجود تقابل با نظم موجود منطقه اي و بين المللي و وقوع جنگ تحميلي كه به بروز چالش در روابط ايران با برخي همسايگان و قدرت هاي حامي آنها انجاميد، بنيانگذار جمهوري اسلامي بارها بر «روابط حسنه» مبتني بر «احترام متقابل» با تمام ممالك و «عدم مداخله در امور ساير كشورها» (1) تاكيد مي فرمودند.

پايان جنگ زمينه دگرگوني در رويكردها و جهت گيري هاي سياست خارجي را فراهم كرد و در پرتو فعاليت نخبگان جديد، برداشت از هويت جمهوري اسلامي ايران و در نتيجه نقش هاي ناشي از اين هويت با تغييراتي همراه شد. به همين دليل در كنار اتخاذ عملگرايي برداشت متفاوتي از مفاهيمي چون صدور انقلاب، اهداف فراملي و... ارايه گرديد. اين روند پس از دولت سازندگي در دولت اصلاحات نيز تداوم يافت. در نتيجه اين تغيير برداشت از هويت و بازتعريف جديد، ما شاهد حركت از مرحله همزيستي با همسايگان و كشورها به مرحله همكاري در زمينه هاي مختلف بوديم. به گونه اي كه دوره طلايي رابطه با اعراب به ويژه عربستان، تبديل گفتگوهاي انتقادي به گفتگوهاي سازنده با اروپا، توسعه روابط با شرق و... در اين دوره اتفاق افتاد. تا جايي كه ايران و عربستان سعودي دو رقيب ديرينه (از جنبه هاي ايدئولوژيك و موازنه قدرت) در منطقه خليج فارس و خاورميانه از «مسووليت مشترك» طرفين در قبال ملت هاي خود و جهان اسلام (2) سخن گفتند.

البته سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و به ويژه در مرحله عمل، روابط ايران با جهان بيرون و همسايگان از جمله اعراب همواره متاثر از تعامل عوامل داخلي و هويتي، عوامل منطقه اي و ژئوپلتيكي و شرايط ساختاري نظام بين الملل و نحوه توزيع قدرت در آن بوده است. به همين دليل ميزان تعامل و تعادل مثبت ميان اين عوامل و يا عكس آن بر نوع جهت گيري ها در قبال جهان بيرون و يا روابط با ساير كشورها اثر گذار بوده است.

با وجود اين تجارب مثبت، در دوره فعاليت دولت نهم و دهم در كنار پيچيدگي ها و تحولات نوين ژئوپلتيكي و افزايش فشارهاي بين المللي، تغيير جهت گيري سياست خارجي در نتيجه فعاليت رييس جمهور جديد، تاثيرات گسترده اي بر روابط ايران با جهان بيرون داشت. اين امر از طريق نگاه مديران جديد به ويژه رييس جمهور به عناصر هويت ساز جمهوري اسلامي و در نتيجه بازتعريف آن، قابل مشاهده است. در نتيجه نه تنها جهت گيري هاي گذشته تداوم پيدا نكرد بلكه روند گذشته انحرافي از آرمان هاي اسلام و انقلاب عنوان و رويكردي تهاجمي و تجديدنظرطلبانه در اولويت قرار گرفت. يكي از نمونه هاي مواضع اثرگذار رييس جمهور جديد اولين مصاحبه او پس از انتخاب بود كه بيان داشت «امروز به واسطه خون شهيدان مجددا انقلاب اسلامي رخ داده است. انقلاب اسلامي در سال 84 به وقوع پيوسته و انشاله ريشه بي عدالتي به سر آمده و امواج انقلاب اسلامي به زودي همه دنيا را در بر خواهد گرفت» (3). در نتيجه اين دگرگوني و تغيير رويكردها، در كنار شرايط منطقه اي و بين المللي، روابط خارجي ايران با برخي كشورها از جمله اعراب وارد مرحله ترديد شد. هم زمان با افزايش منزلت و جايگاه ايدئولوژيك و ژئوپلتيك ايران در منطقه ناشي از تحولات عراق و قدرت يابي شيعيان و نيز تحولات لبنان از سال 2006، با تداوم ايران هراسي غرب بر سر موضوع فعاليت هاي صلح آميز هسته اي ايران، چالش با جهان بيرون از همسايگان عرب تا كشورهاي غرب و هم نوايي آنان در برابر ايران افزايش يافت.

آن چه مي تواند به عنوان يكي از عوامل بروز ترديد تا ايجاد چالش در روابط ايران با برخي كشورها مورد توجه قرار گيرد،  نگاه و برداشت خاص اصولگرايان جديد نسبت به هويت جمهوري اسلامي ايران و در نتيجه نقش هاي ناشي از آن بود كه در عمل خود را در قالب رويكردهايي چون نامشروع دانستن مطلق نظم و وضع موجود  در سطح منطقه اي و بين المللي، اتخاذ سياست تهاجمي، مخاطب قرار دادن ملت ها، ترديد نسبت به هلوكاست و... نشان داد.

همانگونه كه اشاره شد نمي توان چالش هاي اين دوره را صرفا به عملكرد مقامات ارشد دولت نسبت داد اما عملكرد نادرست دستگاه ديپلماسي، ادبيات غير ديپلماتيك و غير متعارف تاثير به سزايي در جهت عدم تداوم همكاري ها و دوستي هاي گذشته و عدم تداوم تنش زدايي داشت. 
به ويژه آن كه در اين مقطع سياست خارجي و روابط با برخي همسايگان به كرات مورد بهره گيري در منازعات و اختلافات سياسي داخلي قرار گرفت. به عنوان نمونه مي توان به مسايل مرتبط با عربستان در صحنه داخلي ايران اشاره كرد. كشاندن پاي اين كشور به اختلافات سياسي داخلي در مناظره معروف انتخاباتي سال 1388 تا تحولات پس از آن نمونه اي از اين موارد بود. در نتيجه بدون توجه به تجارب و دستاوردهاي گذشته، و عدم استفاده از ظرفيت هاي داخلي براي تخفيف تنش ها، بلافاصله هر مساله و تنشي به جاي تدبير و تخفيف، موجب چالشي جديد و در نتيجه پيچيدگي مسايل و عدم امكان استفاده از كانال های عادي ديپلماتيك براي حل و فصل آن مي شد.

سياست خارجي ايران بر اساس قانون اساسي، رهنمودهاي بنيانگذار جمهوري اسلامي و رهبر معظم انقلاب مبتني بر اصولي چون «خودداري كامل از هرگونه مداخله در امور داخلي ملت هاي ديگر»، «نفي هرگونه سلطه جويي و سلطه پذيري»، «حفظ استقلال و تماميت ارضي»، «دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت ها»، «روابط صلح آميز متقابل» و ... قرار دارد. با وجود برخي تعارضات بنيادين هويتي ميان ايران و برخي كشورهاي جهان و به ویژه همسایه، نوع مواجهه و رفتار و ديپلماسي ايران نقش تعيين كننده اي در شكل گيري الگوهاي رفتاري دارد. در صورتي كه از تجارب مثبت دولت هاي سازندگي و اصلاحات در شكل دادن به الگوهاي رفتاري كه موجب تخفيف و كنترل تعارضات حتي بنيادين با كشورهاي مختلف شد به درستي استفاده مي گشت و الگوهاي رفتاري در دولت هاي نهم و دهم خود به تشديد تعارضات بنيادين نمي انجاميد، مي توانستيم شاهد روابط و تعامل سازنده با جهان باشيم كه در عمل چنين نشد.

در مقابل، دولت تدبير و اميد از زمان آغاز فعاليت با اتخاذ ديپلماسي هوشمندانه تحت مديريت كلان رييس جمهور و نقش آفرینی وزير امور خارجه در جهت تحقق اهدافي چون اعتلاي منزلت ملي، منطقه اي و بين المللي ايران، كاهش و يا رفع تهديدات، تثبيت دستاوردهاي حاصل شده، كاهش تنش با همسايگان و اتخاذ سياست خارجي تعاملي بر اساس همكاري متقابل، توقف، كاهش يا پايان تحريم هاي ظالمانه، تامين امنيت ملي، گشودن بازارهاي بسته و نيمه بسته و جذب سرمايه گذاري خارجي و... گام برداشته است.

هر چند عملكرد 8 سال گذشته و نيز فشارهاي بين المللي از جمله به بهانه فعاليت صلح آميز هسته اي ايران، موجب شده تا دولت مسيري دشوار و سخت براي تحقق همه اهداف خود داشته باشد اما توفيقات اوليه حاكي از امكان تحقق نسبي اين اهداف و در نتيجه قرار گرفتن سياست خارجي به عنوان يكي ديگر از ابزارها براي تقويت و توسعه كشور در حوزه مختلف چون اقتصاد و... خواهد بود.

*پژوهشگر روابط بين الملل و عضو هيات علمي دانشگاه.
**این مطلب اولین بار در هفته نامه پایتخت کهن انتشار یافته است.
نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
نام:
ایمیل:
* نظر:
عکس روز
خبر های روز