تكثرپذيري درميان احزاب اصلاحطلب از ابتدا وجود داشته است. نكتهاي كه به نظر ميرسد نبايد به صورت يك امر منفي ارزيابي شود، چنين است كه هرچه احزاب اصلاحطلب متعدد باشند اين امرموجب ميشود كه افراد بيشتري به تشكيلات اصلاحطلبان جذب شوند و اين، واقعيتي اجتناب ناپذيراست. احزاب اصلاحطلب درچند سال گذشته يا متوقف شدهاند يا اينكه خود، فعاليتشان را با تعليق روبرو كردهاند. عدهاي براين باورند با توجه به فعال شدن و تاسيس احزاب جديد توسط اصلاحطلبان، امكان دارد اين جريان دچار تكثر شده و درانتخاباتهاي پيش رو با عدم هماهنگي روبرو شوند كه موجبات شكست آنها فراهم ميشود اما در عمل، شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات، يك مجموعه كاملا هماهنگ از نمايندگان احزاب اصلاحطلب است كه همواره كوشش دارد در عمل از انشقاق در اين جريان جلوگيري كرده و اجازه ندهد كه اشتباهات سال 84 تكرار شود. اصلاحطلبان بعيد است در عمل دچار اختلاف شوند ولي در سوی مقابل، وضعيت به اين شكل نيست. عدم هماهنگي ميان اصولگرایان به وضوح مشخص است تا جايي كه براي هماهنگي خود همايش برگزار ميكنند و به صورت دستوري و سازمان يافته توسط رسانههاي خود آن را بزرگ جلوه ميدهند درصورتي كه به نظر بسياري از تحليلگران اين همايش تنها يك جلسه آشتيكنان بوده است. جلسهای كه اختلافنظر در آن بهشدت هويداست. وزراي احمدينژاد را دعوت ميكنند ولي نزديكان وی و خودش را دعوت نميكنند. اصولگرايان در يك سال اخير دو شخصيت بزرگ و تاثيرگذار خود را از دست دادند يكي مرحوم آيتا... مهدوی كني و ديگري مرحوم عسگراولادي؛ هر دو اين عزيزان همواره در جهت وحدت و انسجام اصولگرايي قدم برميداشتند و فقدان آنها ضربه بزرگي به پيكره جريان اصولگرا محسوب میشود و بعيد است آيتا... مصباح بتواند همانند مرحوم عسگر اولادي وآيتا... مهدويكني نقشي در انسجام اين جريان ايفا كند. اصلاحطلبان حول محور بزرگان اصلاحات و بزرگاني همچون آيتا... سيدحسن خميني و آيتا... هاشمي و سيدمحمد خاتمي با هم به خوبي هماهنگ هستند. ما ميبينيم كه چند روز پيش سيدمحمد خاتمي به عنوان محور و رهبر جريان اصلاحات به اصلاحطلبان توصيههايي ازجمله حضور آنها در ميان قشرهاي مختلف مردم را داشتند. توصيهاي كه نشان ميدهد اصلاحطلبان اختلافات خود را كنار گذاشتهاند و از اين به بعد بايد بكوشند رابطه خود را به مردم نزديكتر كنند تا خواست آنها را در برنامههاي آينده خود قرار داده و از اين طريق اصلاحات را طبق نظر مردم و براي مردم پيش ببرند وتشكيلات خود را از نخبهگرايي به سمت مردم گرايي سوق دهند. همچنين اصلاح طلبان واقعي بايد بكوشند طوري خود را معرفي كنند كه کسی به آنها به ديده ترديد نگاه نكند. البته به نظر من اينكه عدهاي اصلاحطلبي را جرياني جدا از جريان غالب كشور ميدانند به دليل القای رقباي آنهاست چون اصلاحطلبي و اصلاحات هر روز بيشتر از گذشته در جامعه ايران ريشه خواهد دواند.
* فعال سياسي اصلاحطلب