دكتر حسن روحاني، امشب ميهمان خانههاي مردم است. در حالي سومين گفتوگوي دكتر روحاني با مردم ايران انجام ميشود كه كشور يك هفته پر سر و صدا در عرصه اقتصادي و بالطبع سياسي را پشت سر گذاشته است. در هفتهيي كه گذشت گزارش سخنگوي دولت از آخرين آمار ثبت ناميهاي دريافت يارانه، همچون پتك محكمي بود بر فضاي خبري و سياسي كشور.
ثبت نام بيش از 72 ميليون ايراني كه خود را نيازمند دريافت يارانه قلمداد كردند و انصراف فقط 2ميليون و 400 هزار نفر در اين ميان، حكايت از اين امر داشت كه بيش از 95 درصد از ايرانيان براي دريافت يارانه ثبت نام كرده و خود و خانوادهشان را نيازمند دريافت ماهيانه 45 هزار تومان يارانه دانستهاند. روشن شدن اين آمار كه پس از چندين ماه حضور دولتمردان، از دكتر روحاني گرفته تا همكارانشان در وزارتخانههاي تخصصي و همچنين برگزاري برنامههاي متعدد در رسانه ملي براي دعوت از مردم درخصوص انصراف از دريافت يارانه، اعلام شده يكي از مهمترين دلمشغوليهاي دولت تدبير و اميد در چند ماه گذشته به حساب ميآيد.
از اين منظر حتي شاهد هستيم كه برخي از مراجع بزرگوار نيز پس از ديدار با دولتمردان از مردم درخواست كردند كه در صورت عدم نياز از دريافت يارانه انصراف دهند. اين موضوع حتي به برخي از افراد شاخص در عرصه هنر و سينما نيز كشيده شد تا به زعم تلاش آنها، مردم دعوت آنان را لبيك گفته و دولت را در اين خواسته ياري كنند. اما نتيجه كار چندين ماهه و حضور شخصيتهاي مذهبي، سياسي، هنري و فرهنگي با واكنش درخور و شايستهيي روبهرو نشد. شايد بتوان اين اتفاق را به عنوان يكي از مهمترين پديدههاي اجتماعي دهه اخير در كشور تلقي كرد و در كنار گفتوگوي مقامات وزارت امور خارجه با گروه 1+5 يكي از دو مساله مهم و اصلي دولت تدبير و اميد را مورد شناسايي قرار داد. شايد بتوان مدعي شد كه اين اتفاق در عرصه فرهنگي، سياسي، اجتماعي، مردمشناسي و روابط متقابل ملت – دولت اين ظرفيت را داشته باشد كه در خصوص آن كار پژوهشي ويژهيي صورت گرفته و از ابعاد مختلف به چرايي اين رفتار خاص ايرانيان توجه شود.
با توجه به موارد پيش گفته و پيشزمينه ذهني كه براي نگارنده پيش آمد موضوع را حسب مورد جهت يافتن دلايل و چگونگي ماجرا در فضاهاي مختلف طرح كردم. فضاهايي همچون كلاس درس در مقاطع كارشناسي، كارشناسي ارشد و دكترا، گفتوگو با اساتيد همكار در دانشكده علوم سياسي، گفتوگو با اهالي رسانه و فعالان سياسي در سطوح مقامات تصميمگير كه پاسخ آنان محدوده اين كنجكاوي را گستردهتر كرد. اما پاسخهاي آنان، در خصوص علت بيتوجهي به درخواست دولت در برخي از قالبهاي شناسايي شده قابل دستهبندي هستند. دلايلي همچون:
1- يارانه حق من است و هيچ دليلي وجود ندارد كه حتي در حال تمكن و دارايي و بينيازي آن را دريافت نكنم و اصولا درخواست انصراف بيهوده است.
2- هنگامي كه در نخستين زمان پرداخت اعلام شد كه اين يارانه پول امام زمان است و بايد آن را براي بركت مال دريافت كنند حال چگونه اين پول امام زمان (عج) به مساله نياز و عدم نياز پيوند داده شده است؟ كه براي مردم عادي كوچه و بازار قابل هضم نيست.
3- وقتي بنا اين شود كه اگر اين مبلغ را نگيريد خرج نيازمندان ميشود و گيرنده يارانه نيز خود در ميان نزديكانش افرادي نيازمند را شناسايي كرده و با روحيات و خلقيات و گذشته آنان كاملا آشناست، بديهي است كه با توجه به بروكراسي در سيستم ناتوان حمايتي موجود در كشور ترجيح ميدهد خود راسا وارد كار شده و به نوعي به لحاظ عاطفي و احساسي خود را در اين كار شريك كند.
4- مضامين پيامكهايي كه در حجم قابل توجهي در سطح تلفنهاي همراه منتشر شد را نيز ميتوان به اين موارد اضافه كرد؛ پيامكهايي كه با موضوع هميشگي ولي با رويكردي جديد درصدد ممانعت از انصراف خودنمايي ميكرد.
5- برخي نيز اعلام ميكردند كه خانوادهشان با وجود اينكه بينياز بودند، اصرار بر ثبت نام داشتند و نهايتا ميگفتند ما يارانه نگيريم كه به جيب امثال بابك زنجاني، خاوري و... برود؟
6- برخي نيز ثبت نام بيش از 95 درصدي را به نوعي يك رفراندوم تلقي كرده كه نتيجه آن يك نوع راي اعتماد به دولت و كارگزاران نظام است. اما بخشي در مقام پاسخ اظهار كردند كه دولتي كه در عرض هشت ماه سر كار آمده چگونه و چرا بايد چنين مورد بيتوجهي قرار بگيرد و اعلام ميكردند كه اين نظر مربوط به كليت دولت است و در آن حد فاصلهيي ميان محمود احمدينژاد و حسن روحاني تلقي قائل نيستند. گويي اين راي يك شكافي عميق ميان دولت و ملت را نمايش ميدهد كه البته در پاسخ وي گفته شد به نظر نميرسد اين نگاه مبتني بر نظر كارشناسي دقيق و بر اساس يافتههاي علمي باشد اما به عنوان يك نگاه قابل بررسي است.
حال كه جناب دكتر روحاني قصد دارد امشب با مردم ايران بر اساس وعده داده شده هر 100 روز يك بار، به گفتوگو بنشيند، به نظر ميرسد شايسته باشد كه اين اتفاق بزرگ را كه داراي پيامهايي قابل توجه در مورد اقتصاد، فرهنگ، سياست و جامعه و از همه مهمتر روابط ملت-دولت است، مورد ارزيابي قرار داده و به بيان ديدگاههاي خود در اين حوزه پرداخته و در عين حال مجموعهيي از همكارانشان را موظف كنند تا اين ماجرا را مورد واكاوي محققانه و دقيق علمي قرار دهند و حتي از دانشگاهيان و صاحبنظران درخواست كنند كه به چرايي اين مساله از يك سو و پيامدهاي آن از سوي ديگر پرداخته و براي پركردن شكاف موجود و فاصلهيي كه بين اين خواسته و عدم تمكين آن توسط مردم فراهم شده است، ريشهيابي و حتي براي جبران زيانهاي ناشي از اين رويداد، راهكارهاي مناسب را عرضه كنند. اين رويداد را بايد جدي گرفت و از كنار آن نبايد به راحتي گذشت؛ هشداري كه صداي آن را شايد كسي نشنيد اما، اگر خوب گوش كنيم ميتوانيم ابعاد مختلف ماجرا را دريافت كنيم.