![قیمت مرغ، گوشت سفید و تخم مرغ در بازار + جدول](/files/fa/news/1403/11/21/475361_148.jpg)
موضع متناقض ترامپ در مواجهه با ایران
فرهیختگان: یادداشتی که دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، علیه ایران امضا کرده است، ابعاد گستردهای از سیاست موسوم به «فشار حداکثری» را شامل میشود. این سند که در تارنمای کاخ سفید منتشر شده، بر طیفی از اقدامات اقتصادی، سیاسی و امنیتی متمرکز است که ممکن است در ماههای آینده مسیر سیاستگذاری آمریکا و متحدانش در قبال ایران را مشخص کند.
در این یادداشت، آمده است که آمریکا اجازه نخواهد داد ایران به سلاح هستهای و موشکهای بالستیک قارهپیما دست یابد. چنین موضعگیریای در ظاهر به سیاستهای اعلامی پیشین دولت ترامپ شباهت دارد، اما آنچه این سند را از مواضع عمومی متفاوت میکند، تأکید بر اعمال مجموعهای از اقدامات تنبیهی برای محدود کردن فعالیتهای ایران در حوزههای مختلف است که احتمال اجرای تصمیمات گذشته را بیشتر میکند.
یکی از مهمترین محورهای این یادداشت، دستور صریح به وزارت خزانهداری آمریکا برای اعمال فشارهای اقتصادی شدیدتر علیه ایران است.
به نظر میرسد این اقدامات شامل تحریمهای جدید و همچنین اجرای دقیقتر و سختگیرانهتر تحریمهای قبلی خواهد شد. در این سند، صراحتاً از مکانیسمهای اجرایی برای تحت تعقیب قرار دادن افرادی که ناقض تحریمهای جاری هستند، صحبت شده است.
این موضوع میتواند نشاندهنده تلاش دولت ترامپ برای ایجاد محدودیتهای گستردهتر در زمینه تجارت بینالمللی با ایران باشد. همچنین، این یادداشت وزیر خزانهداری را موظف میکند تا برای بخشهای تجاری مرتبط، از جمله کشتیرانی، بیمه و خدمات بندرگاهی، توصیهنامههایی صادر کند که در آنها به خطرات ناشی از تعامل با ایران یا نیروهای نیابتی این کشور اشاره شده است.
پس از این دستور، روز پنجشنبه وزارت خزانهداری آمریکا از وضع تحریمهای جدیدی در حوزه انرژی، کشتیرانی و نفت علیه ایران خبر داد که اولین تحریم دولت ترامپ علیه کشورمان از زمان تصدی ریاست جمهوری آمریکا است. از این منظر، سیاست اعمالی آمریکا در این بخش ممکن است بیش از گذشته بر اقتصاد ایران تأثیر بگذارد.
در بخش دیگری از این یادداشت، وزیر خارجه آمریکا مأمور شده است تا معافیتهای تحریمی موجود را بازبینی و در صورت لزوم اصلاح کند یا بازگرداند. بهویژه، بر همکاری وزارت خارجه و وزارت خزانهداری برای اجرای کارزاری با هدف «به صفر رساندن صادرات نفتی ایران» تأکید شده است.
این موضوع میتواند نشاندهنده رویکرد سختگیرانهتر آمریکا در زمینه فروش نفت ایران باشد، که در گذشته نیز از طریق اعمال تحریمهای ثانویه بر شرکتها و کشورهایی که از ایران نفت خریداری میکنند، دنبال شده بود.
در یادداشت بر حذف برنامه هستهای تأکید میکنند و در توییت بر حق پیشرفت برنامه هستهای ایران!
در نهایت، این یادداشت بر حذف برنامه هستهای ایران تأکید دارد و تصریح میکند که رئیسجمهور آمریکا «دستیابی ایران به سلاح هستهای را تحمل نخواهد کرد.» در این راستا، ترامپ به تعهد خود در سال ۲۰۲۰ اشاره کرده که در آن گفته بود «مادامی که او رئیسجمهور است، ایران هرگز اجازه دستیابی به سلاح هستهای را نخواهد داشت.»
این ادعا درحالی مطرح میشود که ترامپ در موضع اعلامی کاملاً متناقض عمل کرده و در توییتی که پس از امضای یادداشت خود منتشر کرده است، مینویسد: «من ترجیح میدهم یک توافق صلح هستهای معتبر وجود داشته باشد که به ایران اجازه دهد بهصورت مسالمتآمیز رشد کند و پیشرفت داشته باشد.»
به نظر میرسد یادداشت امضاشده که به وضوح در تناقض با ادعاهای شفاهی ترامپ قرار دارد، در راستای تحت فشار قرار دادن ایران برای پذیرش مذاکراتی با شرایط مدنظر واشنگتن است. با توجه به آنچه در این سند آمده، میتوان چنین برداشت کرد که سیاستگذاری دولت ترامپ در قبال ایران بر اساس یک راهبرد چندلایه و هماهنگ پیش میرود که شامل تحریمهای اقتصادی، محدودیتهای دیپلماتیک و افزایش فشارهای حقوقی میشود.
این یادداشت میتواند به عنوان بخشی از پازل فشارهای آمریکا علیه ایران در نظر گرفته شود که ممکن است اهدافی فراتر از جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای را دنبال کند. این سند نشان میدهد دولت ترامپ در تلاش است تا ضمن تشدید فشارها، زمینهای را فراهم کند که در آن، ایران با چالشی جدی در تصمیمگیریهای سیاست خارجی خود روبهرو شود. این وضعیت میتواند تهران را در معرض دوراهیهای دشواری قرار دهد، جایی که هر انتخابی ممکن است با هزینههای سیاسی و اقتصادی خاص خود همراه باشد.
آقای رئیس و آقای معاون اول ما خیالمان راحت نیست
در واکنش به مواضع اخیر دونالد ترامپ، برخی مقامات ایرانی صرفاً به اظهارات علنی او توجه کرده و از بررسی دقیقتر مفاد یادداشت امضاشده توسط رئیسجمهور آمریکا غافل ماندهاند. این در حالی است که متن رسمی این سند، حاوی رویکردی کاملاً تقابلی است و بر افزایش فشارهای همهجانبه علیه ایران تأکید دارد. اما در مقابل، واکنشهای رسمی تهران بیشتر معطوف به بخشهای ظاهراً مثبت سخنان ترامپ بوده و با لحنی که میتواند نشاندهنده نوعی اعتماد به این مواضع باشد، تنظیم شده است.
مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، در واکنش به اظهارات ترامپ درباره جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، بر موضع دیرینه جمهوری اسلامی در زمینه ممنوعیت تولید و استفاده از چنین تسلیحاتی تأکید کرد. او اظهار داشت: «در دکترین نظام جمهوری اسلامی ایران، قتلعام انسانها پذیرفته نیست و صد بار دیگر هم بیایند و بررسی کنند، قرار نیست بمب اتم بسازیم.»
در همین راستا، محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهور نیز در جریان بازدید از نمایشگاه توسعه همکاریهای دفاعی وزارت دفاع، اظهاراتی مشابه را مطرح کرد و گفت: «در زمینه ساخت سلاح هستهای، فتوایی داریم که در اسلام و بهویژه مذهب شیعه، حرف نهایی است. استفاده از فعالیتهای غیرصلحآمیز هستهای حرام است و در این مسیر، راهبرد کشورمان مشخص است.» او در ادامه خطاب به ترامپ تأکید کرد که ایران قصدی برای تولید سلاح هستهای ندارد و گفت: «اگر رئیسجمهور آمریکا اعتقاد دارد که ایران وارد فضای ساخت سلاح هستهای شده است، خیال ایشان راحت باشد، چون ما درباره حرمت بمب هستهای فتوا داریم.»
این نوع مواجهه با مسئله که با ادبیات «ترامپ خیالش راحت باشد» پیش برده میشود، در نگاه نخست، تأکیدی دوباره بر مواضع همیشگی ایران درباره برنامه هستهای به شمار میآید، اما در عین حال، پیامدهای خاصی نیز به همراه دارد.
از یک سو، به نظر میرسد که این رویکرد، عملاً در جهت اعتباربخشی به مواضع اعلامی ترامپ است، در حالی که متن یادداشت رسمی او رویکردی کاملاً متفاوت را دنبال میکند. ترامپ در اسناد رسمی سیاستگذاری خود، نهتنها هیچ نشانهای از تمایل به دستیابی به یک توافق دیپلماتیک معتبر نشان نداده، بلکه مجموعهای از اقدامات خصمانه و فشارهای جدید را علیه ایران به تصویب رسانده است.
نکته دیگر این است که پاسخ مقامات ایرانی، بدون در نظر گرفتن ابعاد جنگ روانی و سیاسی این ماجرا ارائه شده است، حال آنکه دولت جدید آمریکا با طراحی پیچیدهای، قصد دارد ایران را در شرایطی قرار دهد که به مذاکرهای تحمیلی تن دهد و یا هزینههای سنگین اقتصادی و سیاسی ناشی از عدم مذاکره را بپذیرد. در این سناریو اگر ایران بر حقوق خود تأکید کرد، ترامپ به دنبال این خواهد بود که مسئولیت عدم توافق با تهران و همچنین خروج از برجام را به گردن ایران بیندازد و دلایل توجیهی برای آن بتراشد.
در چنین شرایطی تعبیر «ترامپ خیالش راحت باشد» این نگرانی را در فضای داخلی به وجود میآورد که در برابر راهبرد پیچیده ترامپ آیا در داخل نیز درک و راهبردی پیچیده اتخاذ میشود یا سادهانگاری در پیش گرفته شده است و برای تکمیل سناریو تهاجمی ترامپ پاس گل ارسال میشود؟