به روز شده در: ۱۵ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۴۰
کد خبر: ۶۶۸۲۵۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۰ - ۱۲ دی ۱۴۰۳

آمار جعلی فروش فیلم‌های کمدی

اما نكته غم‌انگيز‌تر و مهم‌تري كه اينجا مطرح است و بايد به آن اشاره كرد اينكه فروش بعضي فيلم‌هاي كمدي كه سالن‌ها را تسخير كرده‌اند اصلا واقعي نيست. اين را ما نمي‌گوييم؛ خود سينماگران مي‌گويند.
روزنو :

آمار جعلی فروش فیلم‌های کمدی

گزارش «اعتماد» از پشت‌پرده اوضاع نامطلوب اكران فيلم‌هاي اجتماعي

چگونگي نمايش فيلم‌هاي اجتماعي و جفايي كه زمان اكران به اين فيلم‌ها مي‌شود مشكلي ديرپا در سينماي ايران است و همواره از سوي سازندگان فيلم‌هاي اجتماعي اين گلايه مطرح بوده كه سينماداران به فيلم‌هاي‌شان سانس خوب نمي‌دهند، تعداد سالن‌هاي نمايش فيلم‌شان كم است و از سانس‌هاي فيلم‌شان به فيلم‌های كمدي داده مي‌شود. اين موضوع مربوط به امروز و ديروز نيست و هميشه در سينما مطرح بوده، امري كه از يك نابرابري در اكران حكايت دارد.

اما در دو، سه سال اخير اين موضوع شدت و حدت بيشتري پيدا كرده، رواج و شيوع توليد فيلم‌هاي كمدي از يك طرف و تسخير سالن‌هاي سينما از سوي سازندگان اين فيلم‌ها از طرف ديگر، سينما را در محاصره فيلم‌هاي كمدي قرار داده؛ به طوري كه امكان عرض اندام از فيلم‌هاي ديگر كاملا سلب شد. انگار كه در سينماي ايران فقط فيلم كمدي توليد مي‌شود.

از سوي ديگر با تغيير و تحولات جامعه، امكان ساخت فيلم اجتماعي متناسب با فضاي روز جامعه و جسورانه به فيلمسازان اجتماعي داده نشد و فيلم باكيفيتي در اين حوزه ساخته ‌نشد؛ سينماداران هم از اين فرصت استفاده كردند و سالن‌هاي‌شان را در اختيار فيلم‌هاي كمدي قرار دادند. مديريت وقت هم خوشحال از فروش و ركورد‌هاي پي درپي. در دو، سه سال اخير بارها و بارها از حكومت و سيطره فيلم‌هاي كمدي در سينماي ايران حرف به ميان آمد و از سوي صاحب‌نظران و كارشناسان اين موضوع هشدار داده شد اما اين موضوع نه‌تنها از سوي دست اندركاران امر جدي گرفته نشد كه آنها اين اتهام را به كارشناسان مي‌زدند كه عده‌اي از فروش ميلياردي فيلم‌ها (چند فيلم معدود) در سينماي ايران خوشحال نيستند و مي‌خواهند دستاورد‌هاي مسوولان سينما را زير سوال ببرند!

به كرات در گزارش‌ها هشدار داده شد كه ساخت و اكران فيلم كمدي خارج از قاعده و بي‌رويه نه‌تنها فرصت را از اكران فيلم اجتماعي مي‌گيرد و در درازمدت به سينما آسيب مي‌زند، ذائقه و سليقه مخاطب را تنزل مي‌بخشد و تغيير مي‌دهد ضمن اینکه سينما را به محلي براي بيزينس و تجارت تبديل مي‌كند. اما توجهي نشد؛ كمدي‌ها تاختند و ركورد ثبت كردند. از آن طرف فيلمسازان اجتماعي به محاق رفتند و منزوي شدند و ساخت فيلم اجتماعي جسورانه هم تعطيل شد.

حالا كه دولت عوض شده، قرار بر اين است فضاي سينما عوض شود و سينما از سلطه فيلم‌هاي كمدي بيرون بيايد. اما خب مگر اجازه مي‌دهند؟ سينما آنچنان به تسخير پول، سرمايه و بيزينس درآمده كه اجازه حداقلي به سينماي اجتماعي را نمي‌دهند. امروز پيامدهاي تلخ و تخريبي تسلط سينماي كمدي به عينه ديده مي‌شود. مي‌پرسيد چطور؟ براي‌تان توضيح مي‌دهيم. اين روزها سه فيلم خوب اجتماعي بر پرده سينماهاست؛ سه فيلم قصه‌گوي دوست داشتني با كيفیت خوب از فيلمسازان جوان و خوشفكر سينما كه نه سياه‌نمايي دارد و نه اعصاب خرد كن است. فيلم‌هاي «عزيز»، « برف آخر» و «علت مرگ؛ نامعلوم»، (بماند كه سومي به دلايل نامعلوم مدتي در محاق بود و حق‌الناسي كه بايد جوابگوي آن باشند!)

اگر سري به سانس‌هاي سينماها بزنيد، مي‌بينيد كه اكران اين سه فيلم يا به صورت تك سانس يا به صورت محدود در سينماها نمايش دارد. از آن طرف فيلم‌هاي كمدي بیشتر سانس‌ها را به خود اختصاص داده‌اند. پرسشي كه پیش مي‌آيد اينکه نابرابري در اكران به چه دليل است؟ چرا بايد وقتي فيلم اجتماعي خوب با حال و هواي متفاوت و قصه‌اي دوست داشتني ساخته شده، قرباني شده و در سينماها ناديده گرفته شود و فضا در اختيار فيلم كمدي (بي‌ارزش) قرار بگيرد؟

آخر تجارت در سينما هم حدي دارد؛ يك زمان هست كه سينماداران مي‌گويند فيلم اجتماعي خوب نيست، اما الان كه سه فيلم مناسب اجتماعي اكران شده چرا سانس‌هاي سينما را از فيلم‌ها دريغ مي‌كنيد؟ تا چه زماني قرار است تجارت و كاسبي فيلم‌هاي كمدي در سينماها ادامه داشته باشد؟ چرا فيلم‌هاي فيلمسازان متفكر و روشنفكر نباید اجازه عرض‌اندام داشته باشند؟ و مهم‌تر اينكه وقتي فيلم خوب ساخته شده چرا اجازه نمايش مناسب در سينماها را ندارد؟ آيا اين بي‌انصافي و بي‌عدالتي آشكار نيست؟

 

اكران‌هاي تقلبي و ماجراي بليت پاره كردن بعضي فيلم‌ها

اما نكته غم‌انگيز‌تر و مهم‌تري كه اينجا مطرح است و بايد به آن اشاره كرد اينكه فروش بعضي فيلم‌هاي كمدي كه سالن‌ها را تسخير كرده‌اند اصلا واقعي نيست. اين را ما نمي‌گوييم؛ خود سينماگران مي‌گويند.

محمدحسين فرح‌بخش كه خود از فيلمسازان كمدي است در برنامه هفت با بهروز افخمي اين نكته را مطرح كرده كه اكران تقلبي و بليت پاره كردن بعضي فيلم‌ها پدر سينماي ايران را درآورده و صاحبان بعضي فيلم‌ها براي اينكه سالن‌هاي بزرگ سينماها را در اختيار بگيرند به سينمادارها پول مي‌دهند (كارت مي‌كشند) اين وسط حق فيلم خوب خورده مي‌شود كه فرصت اكران از آن دريغ مي‌شود.

 

نظارتي وجود ندارد؟

چرا بايد در حق فيلم‌هاي خوب اجحاف شود آن هم در فضايي كه فروش بعضي فيلم‌ها واقعي نيست؟ و سوال مهم‌تر كه چرا نظارتي وجود ندارد و نقش شوراي صنفي نمايش اينجا چگونه تعريف مي‌شود؟

 

آمار فروش بعضي فيلم‌ها جعلي است

حسن مصطفوي، تهيه‌كننده فيلم «برف آخر» مي‌گويد: متاسفانه فيلم‌هاي ما در سينما مهجور واقع مي‌شود و سانس داده نمي‌شود. به عنوان مثال يكي از سينماها ساعت ۲ بعد از ظهر و فقط يك سانس به فيلم «برف آخر» داد و براي فيلم ديگر ۱۰ سانس، براي فيلم ديگر 5 سانس داده بود. اتفاق مهم ديگر اين است كه متاسفانه براي بعضي فيلم‌ها، بليت‌فروشي مي‌كنند و بليت پاره مي‌كنند.

و در همين راستا خيلي از اتفاق‌هايي كه در سينما رخ مي‌دهد و آمار و ارقامي كه منتشر مي‌شود بخشي از آن جعلي است. يعني بر اساس بليت پاره كردن است.

او توضيح مي‌دهد: وقتي به سايت‌هاي فروش بليت سر مي‌زنيم صندلي‌هاي بعضي فيلم‌ها پر است، ولي وقتي به سالن سينما سر مي‌زنيم، مي‌بينیم يا نصف سالن پر است يا يك سوم سالن يا اصلا سالن پر نيست.

تهيه‌كننده فيلم «برف آخر» مي‌گويد: ناراحتي من از اين است كه فيلمي ساختيم نه تنها سياه‌نمايي نيست و مردم را به گريه نمي‌اندازد و اعصاب خردكن نيست كه مخاطب با ديدن اين فيلم‌ها حالش خوب مي‌شود و جالب اينكه در جشنواره‌ها جزو افتخارات دولت است و جايزه كسب كرده، اما اين گونه در اكران با بي‌مهري مواجه مي‌شود.

 

حق ما فيلمسازان اجتماعي اين نيست

به‌شخصه با ساخت و اكران فيلم كمدي مخالف نيستم، اصلا و ابدا؛ اما مساله اين است حجم فيلم‌هاي كمدي اجازه تنفس به فيلم‌های اجتماعي نمي‌دهند، بخشي از اين موضوع به سليقه مخاطب مربوط است. بخشي تصميم سينمادار است كه از نگاه من سينمادار تقصيري ندارد. به نظرم دولت بايد به كمك فيلم‌هاي اجتماعي بيايد؛ ما نه سرمايه‌دار هستيم و نه چيز ديگري. بنده ۲۵ سال در سينما فعاليت كرده‌ام و اندوخته‌اي جمع كردم. اين اند‌وخته شخصي را به همراه احسان عليخاني وارد ساخت فيلم كردم و برف آخر را تهيه كردم. هم مالك هستم و هم تهيه‌كننده؛ اما اين حق ما نيست كه در اكران فيلم به دليل ندادن سانس و اكران نشدن در بعضي شهرستان‌ها آسيب ببينيم. در حق ما واقعا اجحاف مي‌شود و ما از دولت توقع حمايت داريم.

 

رفتار غيرقانوني بعضي سينماداران

اما سيدعلي احمدي، تهيه‌كننده فيلم «عزيز» مي‌گويد: واقعيتش را بخواهيد ما هر وقت خواستيم فيلم «عزيز» را اكران كنيم موج‌ فيلم‌هاي كمدي مانع شد؛ ولي خب با هر شرايطي كه بود فيلم را به نمايش درآورديم.» او ادامه مي‌دهد: «متاسفانه بعضي وقت‌ها رفتار غيرقانوني سينماداران براي نمايش فيلم‌هاي اجتماعي شاهد هستيم به اين صورت كه سينماي سرگروه به جاي اينكه فيلم را در ۶ سانس اكران كند در بدترين شرايط (ساعت‌های صبح یا 2 بعد از ظهر) اكران مي‌كند و يا تعداد سالن‌ها را كمتر مي‌كند. از آن جايي كه مدتي مديرعامل تصويرشهر بودم از چند و چون اكران فيلم‌ها در سينماها آگاهم. سينمادار دستش كاملا باز است و مي‌تواند فيلمي را طوري در سانس مرده اكران كند كه ديده نشود بعد مدعي شود كه فيلم فروش ندارد از آن طرف فيلمي را در زمان گُل سانس‌هاي سينما اكران كند و مخاطب زيادي داشته باشد؛ پس بنابراين ويترين سينما دست سينماداران است.

اما نكته‌اي هم اين وسط هست كه می‌توان به سينماهاي بخش خصوصي حق داد تا چينش فيلم‌هاي‌شان را خود بر عهده بگيرند؛ اما سينماي دولتي به نظرم بايد از فيلم‌هاي اجتماعي حمايت كند؛ شهرداري يا حوزه هنري در اين شرايط پاي كار بيايند و از فيلم‌هاي خوب اجتماعي حمايت كنند.

نكته ديگري كه در چرخه اكران مهم است، تبليغات است؛ واقعا فيلم اجتماعي توان تبليغات را ندارد. اصلا مجالي نداريم تا فيلم را به مخاطب معرفي كنيم، به عنوان مثال ۱۵ ميليارد تومان خرج كمپين تبليغات فيلم «عزيز» به ما پيشنهاد شد ولي واقعا چنين مبالغي را براي تبليغ نداريم.

مگر فيلم ما چقدر فروش دارد؟

 

مديريت فرهنگي آيا نظارتي دارد؟

مجيد برزگر تهيه‌كننده فيلم «علت مرگ؛ نامعلوم » درباره وضعيت اكران اين فيلم مي‌گويد: واقعيت را بخواهيد در يك ساختار آزاد رقابتي، لابد از فيلم‌هايي كه ستاره و سوپراستار و سلبريتي در آن بازي مي‌كنند و به اصطلاح قصه‌هاي عامه‌پسندي دارند استقبال بيشتري مي‌شود و هميشه ملودرام‌ها و كمدي‌ها طرفداران بيشتري دارند، در اين هيچ شكي نيست و ما به عنوان سازندگان فيلم‌هاي مستقل اجتماعي يا هنري كاملا به اين موضوع واقفيم و اشراف داريم و با علم به اين موضوع فيلم‌هاي خودمان را مي‌سازيم و توقع ما هم از فروش فيلم‌ها بالا نيست، ‌اينكه چه فيلمي در سالن‌هاي سينما ديده مي‌شود و سالن‌هاي سينما پر مي‌شود يا نه موضوعي است كه مردم خودشان انتخاب مي‌كنند.

او ادامه مي‌دهد: اما آنچه اهميت دارد اين است كه در سه سال گذشته مديران حوزه فرهنگ و هنر تعريفي در سينما بنانهادند مبني بر اينكه به هر نحوي از فيلم‌هايي كه در سينما استقبال مي‌شود حمايت شود. آنها مي‌خواستند شعار آشتي مخاطب با سينماها را دوباره احيا و به نام خودشان ثبت كنند و همين موضوع باعث شد كه مدلي از فيلم‌ها در سينماها رايج شود كه آن مدل ناخودآگاه بخش وسيعي از سالن‌هاي سينما را در بر بگيرد. كمدي‌هايي به هر نحو و هر شكلي.

برزگر مي‌گويد: در اين فضا سينماداران هم از اين فرصت استفاده كردند و به اين نوع فيلم‌ها روي خوش نشان دادند، اما آيا كسي از ساخت فيلم كمدي و اكران اين نوع فيلم‌ها در سينماها مخالف است؟ اصلا به هيچ‌وجه، البته كه چراغ سالن‌هاي سينما بايد روشن باشد اما آنچه باعث مي‌شود اين ساختار معيوب را عيان‌تر جلوه مي‌كند كه حق ديگر فيلم‌ها ضايع مي‌شود.

اين را بگويم كه هيچ‌وقت فيلم‌هاي من به صورت گسترده در سينماهاي كشور اكران نبوده اما من شنيدم كه براي بر پرده ماندن بعضي فيلم‌ها در سينماها، از سوي صاحبان برخي فيلم‌ها يا بعضي پخش‌كنندگان كارهايي صورت مي‌گيرد. خب آيا ساختار مديريت فرهنگ نبايد به اين موضوع ورود كند؟ نمي‌دانم درست است يا نه! اما مديريت فرهنگي آيا نظارتي دارد؟

نكته بعد اينكه ما مردم را متهم مي‌كنيم كه سليقه عامه‌پسند دارند و اساسا سليقه‌شان همين فيلم‌هاست. آيا واقعا چنين است؟ شما نگاه كنيد دانلود فيلمي مثل كيك محبوب من يا برادران ليلا يا فيلم‌هاي اجتماعي و روز كه قاچاق مي‌شود، آيا تعداد دانلودها را با تعداد بليت فروخته شده و مخاطب مقايسه كرده‌ايم؟ اگر مقايسه‌اي باشد مي‌بينيم بسياري از اين فيلم‌ها پرمخاطب‌تر از فيلم‌هاي روي پرده بوده‌اند.

بحث اينجاست كه بخش وسيعي از مخاطب طبقه متوسط كه فيلم تماشا مي‌كند فيلم را از هر طريقي به دست مي‌آورد اما ارتباطش با سالن سينما قطع است، چرا؟ براي اينكه دسترسي به فيلم‌هاي مورد علاقه‌اش ندارد به اين صورت كه يا سانس‌هاي فيلم‌ها خوب نيست يا پراكنده است.

گزارشي از انجمن تهيه‌كنندگان مستقل داشتيم كه فيلم علت مرگ نامعلوم ۶۳ سانس و سالن در سينماها دارد اما فيلمي مثل هفتادسي، سي‌وسه هزار و خرده‌اي سانس در ۶۸۲ سالن. مي‌خواهم بگويم آنقدر اين نسبت عجيب است كه بعضي وقت‌ها مي‌مانيم.

از سوي ديگر در تبليغات هيچ فرصتي و امكاني نداريم، ‌هيچ صفحه تلويزيون، هيچ بيلبوردي، ‌هيچ حمايتي از اين فيلم‌ها نمي‌شود.

برزگر تاكيد مي‌كند: من حتما اعتراض دارم اما اعتراضم به فروش ديگر فيلم‌ها نيست، بلكه اعتراضم به اين است كه مخاطب بالقوه‌اي براي فيلم‌هاي ما وجود دارد كه يا به اطلاعات اكران دسترسي ندارد يا سينمايي براي اكران اين فيلم ندارد، اين خيلي دردناك است و اميدوارم براي اكران اين نوع فيلم‌ها سازوكاري به وجود بيايد كه شخصي كه ذي‌نفع باشد وضعيت اكران فيلم‌ها را مديريت كند حداقل طول اكران بيشتري به اين فيلم‌ها تعلق گيرد تا مخاطب آگاه شود.

شما نگاه كنيد براي اكران خصوصي كه مي‌خواستيم براي اين فيلم داشته باشيم اجازه اكران خصوصي به فيلم علت مرگ نامعلوم داده نشد، چرا؟ واقعا بعضي وقت‌ها نمي‌دانيم چه بگوييم.

عکس روز
خبر های روز