«بدل» رئیسجمهوری به «فن» غیراخلاقی
مرتضی گل پور
روزنامه نگار
عذرخواهی رئیس جمهوری از ایرانیان بابت کمبودهای حوزه انرژی و مشکلات ایجاد شده برای مردم، نمونه نادری از عذرخواهی عالیترین مدیر اجرایی کشور از مردم است. این عذرخواهی برای ایرانیان مطلوب و مقبول است، اما قدری تازه و عجیب هم مینماید. ایرانیان در شبکههای اجتماعی بارها خبر عذرخواهی فلان مقام و مسئول کشورهای جنوب شرق آسیا را برای خود ارسال کرده و این دریغ را خوردهاند که چرا در کشور خود چنین احترامی از مسئولان ایران نسبت به مردم خویش دیده نمیشود. اما این اتفاق در ایران هم افتاد، در ماه پنجم فعالیت دولت نوپای چهاردهم و آن هم از سوی رئیس جمهوری. عذرخواهی پزشکیان از مردم، هرچند کوتاه و در چند جمله بود، اما بازتاب بسیار داشت. علت این بازتاب را باید در عجیب و خارق عادت بودن آن دانست. عجیب و خارق عادت بود، زیرا تاکنون رسم مدیران در ایران دیگر بود. مدیران در ایران در مواجهه با هر مشکلی که باید برای چرایی آن به مردم پاسخ میدادند، سه راه در پیش میگرفتند: یا با استفاده از کلمه «باید» به آینده حواله میدادند و با گفتن «باید این طور بشود» و «باید آن طور بشود» از سر خود باز میکردند. یا با استفاده از کلیدواژههای ابداعی حامیان سیاسی خود مانند «بانیان وضع موجود» همه مشکلات را به گردن مدیران سابق و دولت گذشته میانداختند. چاره سوم مدیران در مواجهه با پرسشها و علامت سؤالهای مردم این بود که با اعداد و ارقام بازی کنند. یعنی با جابهجا کردن اعداد و پس و پیش کردن آنها و یکی را جای دیگری خواندن، اصلاً صورت مسأله را پاک میکردند یا اینکه اعداد و ارقام را طوری گرد میکردند که انگاری مسأله و مشکل اصلاً آن طوری نیست که مردم فکر میکنند و اگر واقعاً از یک زاویه درست به مسأله نگاه کنیم، اتفاق همین حالا هم مسأله حل شده است و دیگر هیچ جایی برای نگرانی وجود ندارد. اما وقتی مسعود پزشکیان درگفتوگوی تلویزیونی خود با مردم گفت که «با عدد و رقم که نمیشود دعوا کرد» عملاً نشان داد که قرار نیست بازی کردن با اعداد، جای پاسخگویی به مردم را بگیرد. یا اینکه قرار نیست اعداد طوری اصلاح و بازسازی شوند مشکل در یک جا حل شود، غافل از اینکه وقتی در یک جای مشخص مشکل حل میشود، یعنی مشکل در جای دیگر بدتر شده است. به عنوان مثال وقتی در گذشته اعلام میشد «دستور رئیسجمهوری برای حل مشکل گندمکاران» کسی این سؤال را مطرح نمیکرد که اصلاً این پول از کجا آمده است؟ و اگر از صندوق توسعه ملی برداشت نشده - که همیشه میشد - از منابع کدام بخش کسر شده است و حالا آن منابع کسر شده چطور قرار است جبران شود؟ پزشکیان به جای همه این کارها، یک کار را پیشه کرد: صداقت با مردم و شفافیت در طرح مشکلات. او میداند که شاید ایرانیان مانند مسئولان به گزارشهای رسمی دسترسی نداشته باشند، اما درست مانند مسئولان از عمق و گستره مشکلات خبر دارند و نمیشود با دستکاری گزارشها یا اعداد، احساسات واقعی و تجربههای عینی مردم از وضع کشور را تکذیب کرد.
عذرخواهی، بدون نام بردن از بانیان وضع موجود
آیا برای پزشکیان ساده نبود که به جای عذرخواهی از مردم، مانند گذشتگان مشکلات را به گردن «بانیان وضع موجود» بیندازد و به مردم بگوید هرچه فریاد دارید بر سر آنان بزنید؟ آن هم در شرایطی که حامیان پروپاقرص آن گذشتگان حتی حاضر به درک رویکرد ملی رئیس جمهوری و دولت نیستند و هنوز هم شیوه نخ نما شده سیاست بازی، یعنی مقصر تراشی را دنبال میکنند. همچون یکی از حامیان دولت گذشته که امروز در مجلس حضور دارد و تلاش میکند همه بار ناترازیها را روی دوش دولت چهاردهم بیندازد و دستکم ادعا کند که سوء مدیریت دولت چهاردهم در ذخیره سوخت علت وضع موجود است. این درحالی است که بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، سال ۱۴۰۱ ناترازی گاز طبیعی در اوج مصرف به ۳۱۵ میلیون مترمکعب در روز رسید و در سال ۱۴۰۲ به یمن افزایش دما بود که این عدد به حدود ۲۸۰ میلیون متر مکعب در روز کاهش یافت. همچنین براساس این گزارش در ۶ ماهه امسال موجودی مخازن گازوئیل نیروگاههای ایران (۷ میلیارد و ۵۶۹ میلیون لیتر) نسبت به پارسال (۱۵ میلیارد و ۸۶۲ میلیون لیتر) ۸ میلیارد و ۲۹۳ میلیون لیتر کاهش داشته است که بیانگر کاهش ۵۲ درصدی ذخیرهسازی گازوئیل است. همچنین براساس گزارش وزارت نفت، نفت و گازی که باید برای زمستان ذخیره میشد، در بهار در بورس انرژی فروخته شد.
نمی توان مردم را فریب داد
به رغم هیاهوی برخی که تلاش میکنند مشکلات مردم مانند کمبود انرژی را به سکوی پرش سیاسی و انتخاباتی خود تبدیل کنند، مسعود پزشکیان نه به گذشته ارجاع میدهد و نه تلاش میکند مسئولیت را از دوش خود به عنوان رئیس دولت بردارد. او میداند که جدا کردن این دولت و آن دولت، باعث بروز یک شکاف ترمیم ناشدنی در کشور میشود. برای همین هرجا سخن از وجود مشکل است از «ما» صحبت میکند، نه «دیگران.» این رویه برای غوغاسالارانی که یاد گرفتند روی رنج مردم موجسواری سیاسی بکنند، ناآشنا است و بعید هم هست که بتواند خلق و خوی سیاسی آنان را بهبود بخشد. اما، همچنان که تاکنون روشن شد، این نوع سیاستورزی هیچ دردی را دوا نمیکند و هیچ گرهای را باز نخواهد کرد. این نوع سیاستورزی مقصریاب، فقط به درد پوپولیستهایی میخورد که میخواهند روی موج مشکلات مردم سوار شوند و به اوج قدرت و سیاست برسند. پزشکیان اما دنبال حل مسأله است و درعین حال میداند که با کلمات و شکنجه کردن اعداد و بازی کردن با اعداد نمیشود مردم را فریب داد و به آنان دروغ گفت. پس با صراحت و شفافیت با مردم سخن گفت، از آنان پوزش خواست و البته از مردم کمک هم خواست و گفت: «ما در وضعیتی قرار گرفتیم که مجبوریم امسال مقداری مردم مراعات کنند؛ انشاءالله سال بعد تلاش خواهیم کرد این اتفاقات رخ ندهد. همانگونه که گفتم برای مشکلات یا راه پیدا میکنیم یا راه میسازیم. نمیگذاریم مردم کشور مشکل داشته باشند. از مردم میخواهیم کمک کنند تا دست به دست هم دهیم و کشورمان را آباد کنیم.»
یادداشت
عذرخواهی، نشانه پایبندی به عهد با مردم است
آذر منصوری
رئیس جبهه اصلاحات
بر اساس پیمایشی که آبان ماه سال گذشته تحت عنوان ارزیابی نگرشها و ارزشهای ایرانیان انجام شد، سرمایه اجتماعی در کشور ما با افت ۸۰ درصدی مواجه شده است. این عدد و نتایج دیگر پیمایش به منزله هشداری برای متولیان است. وقتی این اعداد در کنار میزان مشارکت مردم در انتخابات چند دوره گذشته، بویژه انتخابات اخیرگذاشته شود که اصلاحطلبان هم در آن مشارکت فعال داشتند، گویای این واقعیت است که دو شاخص امید و اعتماد به حکمرانی آسیب دیده است. این یعنی ایران امروز با بحرانهایی مواجه است که نتیجه آن در تعمیق فاصله دیده میشود. در حالی که از زمستان سخت اروپا گفته میشد، اما امروز ایران با ذخایر انرژی با ناترازیهای زیادی مواجه شده است و اگر همین روند ادامه یابد چه بسا مدیریت انرژی در سالهای آینده دشوارتر شود. در چنین شرایطی دولتی روی کار آمده است که طبق گفته رهبر انقلاب موفقیت آن موفقیت نظام است. معنی این پیام روشن است؛ یعنی ارکان تصمیمگیر و صاحب قدرت نه تنها نباید مانعی در برابر آن ایجاد کنند، بلکه باید حداکثر همراهی را هم داشته باشند. مسعود پزشکیان قبل از حضور در انتخابات از ناترازیهای گسترده خدماتی و اجرایی کشور اطلاع داشت. او میداند تا زمانی که عوامل بهوجود آورنده این ناترازیها رفع نشود، فشار بر مردم بیشتر خواهد شد. او میداند که چه عوامل پیدا و پنهانی مسبب وضعیت موجود هستند، اما آگاهانه سهم و نقش خود را میپذیرد و از مردم بهخاطر مشکلاتی که در این زمستان سخت برای آنان پیش آمده عذرخواهی میکند. این امر عمل به آموزههای نهج البلاغه است، آنجا که حضرت علی(ع) فرمود: «هر گاه مردم بر تو گمان ستمکارى بردند، بىدریغ عذرهای خود را بر ایشان روشن کن و با روشنگرى خویش، بدگمانى آنان را از خود دور کن، زیرا این کار ریاضتى است بر نفس و هم مدارا و نرمشی است با مردم و این بیانِ عذر تو را به نحوى ساده و زیبا به هدفى که در پایبند کردن مردم به حق دارى مىرساند.»
کاش این سنت حسنه که گامی کوچک اما مهم در اعتمادسازی و ترمیم شکاف دولت ملت است، به همه کارگزاران و نهادهای مسئول کشور تعمیم پیدا کند. عذر خواستن از مردم نشانه پایبندی به عهد با مردم نیز هست؛ عهدی که رئیس جمهوری، گردن خود را برای تحقق آن گرو گذاشته است.
نخبگان و روشنفکران استقبال کنند
بیژن عبدالکریمی
استاد فلسفه
موضع اخیر رئیس جمهوری و عذرخواهی ایشان از مردم برای شرایط موجود در تأمین برق و گاز مورد نیاز شهروندان و بویژه تعهد ایشان به تلاش برای بهبود شرایط را باید اتفاقی ارزشمند دانست. اما اینکه تصور کنیم این عذرخواهیها مسأله را حل میکند، قطعاً چنین اثری نخواهد داشت و این انتظار زیادی است. همچنین اگر تصور کنیم چنین عذرخواهیهایی زخم کهنه چند دههای شکاف اجتماعی را پر کند هم انتظاری زیاد و غیرواقعی است.اما این عذرخواهی در کنار اقداماتی مثل ارجاع قانون عفاف وحجاب به شورای عالی امنیت ملی و تعلیق آن، میتواند نشانه آن باشد که در ساختار سیاسی ما ضرورت توجه به خواست مردم بویژه بخش ناراحت جامعه حس شده است و این قدم مثبتی است. نخبگان و روشنفکران باید این قدمها را برجسته کنند، اما متأسفانه نادیده میگیرند. حال آنکه لازم است نخبگان با استقبال از چنین رویههایی آنها را تقویت کنند. هر چند اگر عذرخواهی رئیس جمهوری را قدم بزرگی ندانیم، اما این یک نشانه است و باید به آن توجه کرد.
رویارویی با جمهوریت در خیابان
در هیچ کشوری از جهان سیاستهای راهبردی را در خیابان تعیین نمیکنند. اما بهتازگی یک جمع حدوداً 50 نفره از جوانان زیر 30 سال که خود را «مردم» مینامیدند، در یک تجمع برای جمهوری اسلامی ایران تکلیف کردند که باید «حیفا و تلآویو» را با خاک یکسان کنید. معلوم نیست که این میتینگ سیاسی، مجوز داشته یا این جوانان با تکیه بر اصل 27 قانون اساسی در گوشهای از خیابان جمع شدند، اصلی که برای همگان اجرایی نیست. اما جالب اینجاست که همهچیز را از پزشکیان مطالبه کردند؛ از انجام عملیات وعده صادق3 تا موارد دیگر. البته گفتند که «ما خواهش و تمنا نمیکنیم» بلکه به رئیسجمهوری «دستور میدهیم و امر و نهی میکنیم.» اینکه این افراد محمدجواد ظریف معاون راهبردی رئیسجمهوری را با نسبتهایی زننده خواندند، نشاندهنده قحطی اخلاق سیاسی و بضاعت اندک ادبیات فارسی در آنان است و آنچه عجیبتر مینماید، خطاب قرار دادن رئیسجمهوری است که «اگر خط خود را از این افراد نفوذی جدا نکنی، به عاقبت بنیصدر دچار خواهی شد.» از همین اندک پیداست این جوانان نورس که درحال تمرین راه رفتن در عالم سیاست هستند، سیاست در جمهوری اسلامی را با رقابتهای کفخیابانی در جاهای دیگری اشتباه گرفتهاند. اما آنچه محل سؤال است، این است که چه پشتوانه به این جوانان جرأت میدهد تا به دومین مقام کشور، که هم از ایرانیان رأی گرفته و هم رأی این مردم از سوی رهبر انقلاب تنفیذ شده، با هر واژه و ادبیاتی توهین کنند؟ اولاً در حوزه فردی و در مرحله بعد در حوزه عمومی، توهین و تهمت و فحاشی نشاندهنده بیبضاعتی سیاسی و دستان خالی در استدلال است. به نظر میرسد «نه» شنیدگان از مردم در تیرماه امسال، طاقت این دست رد ملی را نداشتهاند و عنان اختیار کلامی و متانت سیاسی را از کف نهادهاند. اما نکتهای که همه باید بهخاطر داشته باشند، این حقیقت است که فراگیر شدن این رویه، همچون آتشی است که تر و خشک را میسوزاند و ساحت سیاست را به بلایای ناعلاج مبتلا میکند، بلایایی که از دل آن جز نابودی سرمایههای ملی و شکستن پیوندهای اجتماعی حاصل دیگری نیست.
به اعتماد عمومی لطمه نزنیم
محمد عطریانفر
فعال سیاسی اصلاحطلب
حرکتهای افراطی اجتماعی در ایران از سابقه دیرینهای برخوردار است. این گروهها یا افراد بنا به شرایط مختلف رشد کرده و اساساً با سیاستهای معتدل و عقلانی که بر ایران حاکم میشود، همسویی ندارند. جای تأسف آنجاست که این افراد و گروهها، بعضاً با حمایتهایی در درون ساختار هم روبهرو میشوند و با همین حمایتها، هر وقت اراده کنند به خیابانها آمده و برای کشور مصیبت ساز میشوند. اگر کسی در حاکمیت دلسوز کشور است باید اینها را از چنین اقداماتی باز دارد. اینها چه کسانی هستند که به خود اجازه میدهند بد دهنی کنند؟ یا برای رئیس جمهوری که با رأی اکثریت مردم روی کار آمده، خط ونشان بکشند و برای او تعیین تکلیف کنند؟
به نظر میرسد که در این مقوله نهادهای مسئول که همواره تلاشهایشان قابل تحسین است، باید وارد شده و اولاً اجازه ندهند که این افراد از تجمعات اعتراضی خود بهرهای ببرند. دوماً تکلیف ملی ایجاب میکند که با آنان برخورد کرده تا دیگر از آزادیهای خود سوءاستفاده نکرده و فرصت رفتاری اینچنینی را نیابند. وقتی رهبری انقلاب در حین تذکر در مورد حوادث بینالمللی، به مسائل داخلی هم اشاره میکنند و میگویند که مبادا ناامیدی را به مردم القا کنیم، در این مقوله هم باید گوش به فرمان همین تذکر باشیم. هرگونه تجمعی که در آن به رئیس جمهوری منتخب توهین شود، لطمه زدن به اعتماد عمومی است.
پشت صحنه تحرکات احساساتی
محمد مهاجری
تحلیلگر سیاسی اصولگرا
جوانی که هنوز ۳۰ سالش نشده است، در یک تجمع خیابانی شروع به داد و بیداد میکند و خواستار به خاک و خون کشیدن تلآویو و حیفا میشود. بعد هم برای اینکه حرفهایش با مزه شود؛ چند جمله علیه دولت پزشکیان میبافد . خوشبینانهاشاین است که گمان کنیم این حرفها، حرف خود او است و به صورت خودجوش بیان شده و انتخاب زمان میتینگ هم به انتخاب او است. بعد هم هیچ کس به این حرفها واکنش نشان ندهد. سابقه این تجمعات به سالهای دور برمیگردد و خاستگاهش همیشه یک جریان خاص است که از نوعی مصونیت برخوردار است.
تعجب نباید کرد که مفاهیم این حرفها و نظرها در سخنرانیهای برخی چهرههای سیاسی مشهور هم دیده میشود. چهرههایی که حتی گاهی نامزد ریاست جمهوری هم بودهاند. یا به برخی دستگاههای سیاسی نزدیک بودهاند. در آنچه که اتفاق افتاد، همچنان ردپای جریان یاد شده محسوس است.
خشم و عصبانیت و بیمنطق بودن ویژگی این مواضع است. مواضعی که همواره هزینههایی برای نظام جمهوری اسلامی داشته است. در مقطعی از تاریخ هستیم که اگر مسئولان مراقبت نکنند و فرصت بدهند حرفهای ضدامنیتی از زبان افراد نامسئول بیان شود، هزینههای بزرگتر را نمیتوان کنترل کرد.