رمزگشایی از تحرکات متحد پیشین القاعده؛ چرا تحریرالشام طالبان نیست؟/ ترامپ برای سوریه پسااسد چه خوابی دیده است؟
تحولات شام زمینه ساز گمانهزنیهای بسیاری شده است و بسیاری در تلاش هستند تا از زاویه خود فعل و انفعالهای شام را بررسی کرده و چشمانداز ادعایی را ترسیم کنند. از همین رو گروهی با استناد به بازگشت ترامپ از عدم قطعیتها میگویند و گروهی دیگر با تمرکز بر روسیه تلاش دارند تا استراتژی متحد پیشین اسد در باب آینده سوریه پس از او را تبیین کنند.
به گزارش اقتصادنیوز، موسسه مطالعاتیISPI با انتشار یادداشتی مدعی شد، صبح روز 8 دسامبر 2024، شورشیان سوری در تلویزیون دولتی سوریه اعلام کردند که پس از تصرف دمشق، پایتخت این کشور، بشار اسد، رئیسجمهوری را که از سال 2000 در قدرت بود، برکنار کردند. گروههای شورشی به رهبری گروه «حیات تحریر الشام»، تهاجم بیسابقهای را علیه دولت سوریه آغاز کردهاند که تنها در 11 روز منجر به فتح تمام شهرهای بزرگ کشور شد.
بشار اسد در پی این اتفاق استعفا داد و سوریه را در طول شب ترک کرد. در همین حال، شورشیان وارد کاخ ریاست جمهوری شده و زندانیان را آزاد کردهاند. این رویدادها تحولی برجسته در تاریخ سوریه است که به 54 سال ریاست خانواده اسد پایان داد. با این حال، ابهام در مورد اینکه چه کسی سوریه بعدی را رهبری خواهد کرد، وجود دارد و نگرانیهایی در مورد خلاء قدرت بالقوه در کشوری ایجاد میکند که توسط جناحهای رقیب در هم شکسته شده است. حتی در شرایطی که گروههای شورشی خواستار میانهروی و انتقال عادلانه قدرت سیاسی هستند، باز هم تحولات اخیر سوریه میتواند زمینهساز بی ثباتی بیشتر در منطقهای شود که در آستانه فروپاشی است.
تحریرالشام طالبان نیست!
سیلویا کارنزی،کارشناس مسائل خاورمیانه در با تحولات شام مدعی است، یشروی سریع شورشیان و فروپاشی دولت اسد فراتر از انتظارات بازیگران محلی، منطقهای و بینالمللی بود. چنین فعل و انفعالهایی را میتوان به انگیزهها و پویاییهای محلی متنوع نسبت داد که بهشدت به نفع شورشیان است. نیروهای پیشرو، با انگیزهای قوی برای باز پسگیری روستاها و شهرکهای خود در جنوب و شرق ادلب و غرب حلب؛ مناطقی که در سال 2020 و پیش از آن از ویران شده بود، روانه شدند.
پیشروی شورشیان به واسطه روحیه ضعیف سربازان دولتی سوریه که به اجبار خدمت میکردند، تسهیل شد. در همین حال، رویارویی حزبالله و اسرائیل و تمرکز ایران بر فعل و انفعالهای خاورمیانه بستر را برای پیشروی هموار ساخت. شورشیان به سمت شمال حماه پیشروی کرده و متعاقباً وارد دمشق شده و دولت اسد را سرنگون کردند.
بلال سالیم، محقق، مرکز درگیری، توسعه و ایجاد صلح، نیز در این باره مدعی است: سقوط اسد در شرایطی رخ داد که تعداد فزایندهای از کشورهای حاشیه خلیج فارس به دنبال عادی سازی روابطشان با سوریه بودند. به باور این تحلیلگر در شرایط کنونی ابهامات و نگرانیها در مورد انتقال قدرت در سوریه و آینده آن قابل درک است – و برای پیشبینی زود است. – تفاسیر امنیتیشده که بر «افراط گرایی» تأکید میکنند گمراهکننده هستند. هیئت تحریرالشام (HTS) طی سالهای گذشته مسیر بلوغ سیاسی را طی کرده و نه تنها به دلیل قطع رابطه خود با القاعده، بلکه به واسطه حکمرانی نیز تغییراتی را تجربه کرده است.
در مقایسههای محض بین تحریرالشام و طالبان دو نکته کلیدی مغفول میماند؛ اول، جغرافیا و بافت اجتماعی بسیار متفاوت سوریه و افغانستان. دوم، تفاوتهای سازمانی بین تحریرالشام و طالبان - تکامل تحریر الشام همزمانی داشت با به حاشیه راندن تندروها و رهبری آن توسط عملگرایان سیاسی که برای معاملات و مصالحه آماده هستند.-
این تحلیلگر در ادامه ادعا کرد، تحریرالشام برای برداشت دستاوردهای خود باید در ائتلاف سازی و تقسیم قدرت با دیگر بازیگران شرکت کرده و به شکلی فراگیر عمل کند.
ترامپ با سوریه چه میکند؟
سهیل الغازی، محقق سوری در باب تحولات شام مدعی است: این عدم اطمینان با حملات هوایی اسرائیل به مراکز نظامی ارتش سوریه افزایش یافته است. با این وجود، هیچکدام از جناحهای حاکم خواهان تداوم جنگ نیستند، شبهنظامیان و نیروهای وابسته به دولت پیشین به خوبی میدانند که هرگونه تلاش برای ادامه جنگ بهویژه پس از پایان بشار اسد و ورود مخالفان به مناطق عمدتاً علوی در استانهای لاذقیه و طرطوس صرفا زمینهساز افزایش تنشها خواهد شد.
جورجیو کافایرو، مدیرعامل و بنیانگذار سازمان تجزیه و تحلیل خلیج فارس ضمن تایید گزارههای فوق و تاکید اصل عدم اطمینان در شام، مدعی است، با توجه به غیرقابل پیش بینی بودن دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب که تقریباً شش هفته دیگر به کاخ سفید بازخواهد گشت، تردیدها درباره آینده سوریه افزایش یافته است. با این وجود، میتوان تصور کرد که واشنگتن در مورد نحوه برخورد با تحریرالشام با توجه به منافع اسرائیل تصمیم گیری خواهد کرد.
سقوط اسد میتواند دولت دوم ترامپ را وادار کند که ارتش آمریکا را از شمال شرق سوریه خارج نماید، بالاخص آن که مقابله با نفوذ تهران انگیزه اصلی ایالات متحده برای حفظ نیروهای خود در این کشور بوده است. در این میان پرسشهای کلیدی بسیاری مطرح است، دال بر این که آیا ایالات متحده تحریرالشام را از فهرست سیاه خارج خواهد کرد یا نه
نیکولای کوژانوف، دانشیار مرکز مطالعات خلیج فارس مدعی است: روسیه احتمالاً از استراتژی «صبر کن و ببین» پیروی کرده و تلاش میکند تا بفهمد دولت آینده سوریه چگونه شکل میگیرد و موضعش در قبال حضور روسیه چگونه است. سقوط اسد ضربهای جدی به وجهه روسیه وارد کرد، زیرا مسکو مدتهاست خود را متحدی معرفی میکند که هرگز شرکای خود را رها نکرده و بقایشان را تضمین میکند. علاوه بر این، با فروپاشی رژیم اسد، سرمایهگذاریهای روسیه در سوریه - از جمله تلاشهای نظامی و امید به دستاوردهای اقتصادی و سیاسی آینده - به هدر رفته است.
کوژانوف در ادامه ادعا کرد: نباید تصور کرد که مسکو متحمل هزینههای زیادی شده است. به ادعای این تحلیلگر در ابتدا، سوریه سکویی برای پیش بینی قدرت مسکو در منطقه و راهی برای باز نگه داشتن کانالهای ارتباطی با غرب بود. با این حال، اسد تا سال 2024 به واسطه متغیرهایی چون عدم تمایل جهت انطباق با راهحلهای سیاسی که روسیه بر آن اصرار داشت، اقتصاد غیردوستانه که به روسیه اجازه نمیداد هیچ سودی به دست آورد و بازیهای دائمی دمشق برای ایجاد تعادل بین روسیه و ایران، به جای امتیاز به یک مسئولیت تبدیل شد. تا حدی، پایان حکومت اسد، پایانی بازی برای روسیه و در نتیجه راهی برای خروج از درگیری قلمداد میشود. اگرچه ممکن است تحولات آنطور که مسکو امیدوار بود مثبت نباشد، اما در نهایت میتواند کوتاهترین راه و شاید حتی یک موهبت برای مسکو تلقی شود.