به روز شده در: ۰۴ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۰
کد خبر: ۶۳۳۹۱۳
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۵ - ۳۰ تير ۱۴۰۳

معماری دولت کارآمد

وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور مستقل از خواست و اراده نیروها شکل نمی‌گیرد. وضعیت مزبور در محدوده امکانات موجود شکل می‌گیرد، پس این شکل‌گیری در محدوده امکانات بستگی تمام به نحوه بازی بازیگران سیاسی دارد. مثل کشاورزی است. هر محصولی را نمی‌توان در هر جا به عمل آورد.
روزنو :

معماری دولت کارآمد

مطالبه دولت وحدت ملی در گرو پذیرش تفاوت‌هاست

گروه سیاسی| «آیا مکانیسم شورای راهبری نهایتا منجر به تشکیل کابینه‌ای کارآمد می‌شود؟ محاسن و معایب یک چنین ساز و کاری که برای نخستین‌بار در یک چنین سطح و گستره‌ای تجربه می‌شود شامل چه مواردی است؟ تشکیل کابینه وحدت ملی اولا به چه معناست و پس از آن چه تعریفی می‌توان از آن ارائه کرد؟ مهم‌تر از همه جامعه ایرانی برای نیل به دولت وحدت ملی به چه بایدها و نبایدهایی نیاز دارد؟» این پرسش‌ها و سایر پرسش‌هایی از این دست، این روزها برای بسیاری از ایرانیان به یک معمای جدی بدل شده است. پرسش‌هایی که روشن است، افراد انگشت‌شمار و معدودی قادر به ورود تحلیلی به آنها و واکاوی دقیق آن هستند. عباس عبدی بدون تردید یکی از چهره‌هایی است که می‌تواند ارزیابی عالمانه و دقیقی از چیستی و چرایی این ابهامات ارائه کرده و تصویری شفاف از وضعیتی که جامعه ایرانی در آن قرار گرفته، ارائه کند. عبدی در جریان گفت‌وگو با «اعتماد» ضمن تشریح جایگاه و وضعیتی که جامعه ایرانی در آن قرار گرفته، پای برخی مفاهیم بنیادین و ریشه‌ای را به میانه این منازعه تحلیلی باز می‌کند. او با یادآوری ایده قدیمی ایرانیان برای داشتن دولت «وحدت ملی»، مخاطب خود را به سال‌های پس از مشروطه و 150 سال قبل برده و این حقیقت را یادآوری می‌کند که تشکیل دولت وحدت ملی، همواره یکی از مطالبات اصلی ایرانیان بوده است. مطالبه‌ای که به‌زعم این فعال سیاسی اصلاح‌طلب، تحقق آن مستلزم، پذیرش یک اصل اساسی و بنیادین است. اصل بنیادینی که عبدی آن را ذیل عنوان «حق متفاوت بودن» تحلیل کرده و با تاکید بر آن تلاش می‌کند شمایل یک دولت وحدت ملی را تشریح کند. او به دنبال آن است که جامعه ایرانی را علی‌رغم همه تفاوت‌ها، متوجه وجوه مشترکی کند که می‌تواند فوندانسیون و زیربنای معماری یک دولت وحدت ملی با حضور همه اقوام، ادیان و اقلیم‌ها را شکل دهد. این تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی، پیش‌نیازی یک چنین ارتقایی را «پذیرشِ» تفاوت‌ها و نه «تحملِ» آنها دانسته و تلاش پزشکیان و یارانش را آغاز حرکتی این‌چنین حیاتی و اثرگذار می‌داند. مبتنی بر این دست فرمان عبدی، اساسا عامل بقای جامعه مدرن را وجود حدی از تفاوت و تنوع معرفی می‌کند و عدم پذیرش آن را نوعی درجا زدن و ایستایی قلمداد می‌کند. گفت‌وگوی «اعتماد» با عباس عبدی در بستری از این مفاهیم، پرسش‌ها و تحلیل‌ها آغاز شد و نهایتا به ترسیم دورنمایی از احتمالات آینده و ضرورت شکل‌دهی به یک ایده مشارکتی و جمعی برای دورنمای آینده پایان یافت. گفت‌وگویی که «اعتماد» پرونده آن را همچنان باز می‌دارد تا سایر نظریه‌پردازان، استادان دانشگاهی و فعالان سیاسی هم به آن پیوسته و نظرات خود را مطرح کنند.

 

‌ آقای عبدی! اکنون که دو هفته از انتخابات گذشته است، اوضاع را چگونه می‌بینید؟

وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور مستقل از خواست و اراده نیروها شکل نمی‌گیرد. وضعیت مزبور در محدوده امکانات موجود شکل می‌گیرد، پس این شکل‌گیری در محدوده امکانات بستگی تمام به نحوه بازی بازیگران سیاسی دارد. مثل کشاورزی است. هر محصولی را نمی‌توان در هر جا به عمل آورد. بستگی به شرایط آب، زمین، هوا دارد، ولی درنهایت این کشاورز است که می‌تواند در این شرایط آب و هوایی و زمین، محصول مناسبی را به عمل آورد یا نیاورد. از این منظر معتقدم که شرایط در مجموع ظرفیت حرکت به سوی جلو را دارد. از اینجا به بعد وظیفه نیروهای سیاسی است که با دقت رفتار کنند و بهترین محصول را با بالاترین ظرفیت به دست آورند.

‌ اکنون در اولین گام این دولت یعنی تشکیل کابینه قرار داریم. از نظر افکار عمومی، مهم‌ترین گام نیز محسوب می‌شود. به گمان شما این نحوه رفتار و تشکیل کارگروه‌ها و فراخوان‌ها می‌تواند به یک کابینه مناسب منجر شود؟

علی‌رغم تمامی مشکلات و ابهاماتی که در این راه پیش آمده است و احتمالا باز هم پیش آید، به نظر خودم نیز ضعف‌های جدی وجود دارد، در مجموع یک گام به جلو محسوب می‌شود، ولی آنچه موجب شکل‌گیری یک کابینه قوی خواهد شد، فقط این فرآیند نیست، زیرا فرآیند موجود حداکثر می‌تواند مصالح لازم را برای شکل دادن به یک بنای سیاسی فراهم کند، ولی اینکه این بنا واجد چه مشخصاتی باشد؟ باید در مرحله دوم طراحی شود، به عبارت دیگر فرض کنید که یک معمار می‌خواهد یک ساختمان را بسازد، سفارش مصالح و مواد و... می‌دهد. اینها از پایین تهیه می‌شوند، ولی ساختمانی که ساخته می‌شود چیزی فراتر از آن مصالح و مواد مصرفی است. آن محصول ذهن معمار و طراح است. این ایده اصلی است، گرچه باید پایین هم با آن همسو و هماهنگ باشد. ایده اصلی باید دولت وفاق یا وحدت ملی باشد. می‌دانم که گفتن این کلمه ساده است، ولی عمل به آن بسیار سخت و توان‌فرسا است.

‌ منظورتان از وفاق یا وحدت ملی چیست؟ مصداقی‌تر صحبت کنید.

سختی ماجرا نیز همین است. ما تاکنون همدیگر را تحمل کرده‌ایم ولی نپذیرفته‌ایم. تحمل کردن مثل یک زندگی ناهنجار است که زن و شوهر به دلایلی نمی‌توانند از یکدیگر جدا شوند، فقط تحمل می‌کنند. این زندگی نیست. این را می‌گویند زندگی با وجود طلاق عاطفی. مساله اینجاست که باید تنوع و تفاوت را به رسمیت شناخت. در این صورت به جای ستیز، در مسیر رقابت قرار می‌گیریم. به رسمیت شناخته شدن وجود تفاوت و تنوع، بنیان جامعه مدرن است. حتی از این بالاتر باید گفت که عامل بقای جامعه مدرن وجود حدی از تفاوت و تنوع است. بدون پذیرش این موضوع ممکن نیست که پیشرفت کنیم، زیرا لازمه تحقق پیشرفت، یعنی امکان تفاوت و تنوع را پذیرفتن، چون اجزای هر جامعه به یک میزان و یک شکل دچار پیشرفت نمی‌شوند و طبیعت و ذات جامعه مدرن تفاوت است و بقای آن نیز مبتنی بر احترام به تفاوت است، بنابراین وفاق ملی یعنی پذیرش و به رسمیت شناختن یکدیگر و عبور از ستیز به سوی رقابت. کابینه آقای پزشکیان باید بازتاب‌دهنده همین شعار اصلی او باشد. این مهم‌ترین پروژه ۱۵۰ سال اخیر ایران است. ما از ۱۵۰ سال پیش وارد دنیای جدید شدیم ولی منطق اصلی آن که پذیرش تنوع است را نپذیرفتیم. باید پذیرفت که هیچ کس نمی‌تواند دیگری را حذف کند مگر آنکه نیروی اجتماعی خودش در فرآیند تاریخی و اجتماعی دچار تحول شوند. مصداق این ایده را باید در گفتار آقای پزشکیان و دولت وی دید. باید در نحوه رفتارش با مردم و همه جناح‌ها و‌ حکومت مشاهده کرد. باید در چینش کابینه او دید. باید در خروج از تک‌صدایی رسانه ملی دید، باید در بی‌طرفی نهادهای نظارتی ازجمله رسیدگی‌های قضایی دید. البته اینها صفر و یک نیست، یک روند است که باید به سوی آن حرکت کرد، ولی در هر حال باید کلیت حکومت و نیروهای طرفدار وضع موجود نیز به این صدا پاسخ دهند. از نظر من این انتخابات به منزله پذیرش اولیه این ایده از سوی ساختار سیاسی بوده و همه نیروها باید به تبعات آن نیز ملتزم باشند.

‌ آیا فکر می‌کنید که فرآیند تشکیل کابینه به این نتیجه منجر می‌شود؟ نقدهایی که به این فرآیند می‌شود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ابتدا بگویم که برای ارزیابی عملکرد هر دولت یا حکومتی، نباید جزییات را خیلی برجسته کرد، چون همیشه و در همه حال جزییات می‌توانند مورد نقد قرار گیرند. عده‌ای موافق و عده‌ای نیز مخالف آن شوند. حتی این جزییات می‌تواند به‌ طور قطع غلط باشد. در جریان انتخابات هم مواردی از این دست واقع شد که برخی دوستان واکنش‌های نامطلوبی از خود نشان دادند. به نظر من مساله را باید روندی و در سطح کلیات ارزیابی کرد. جزییات هنگامی مهم است که به صورت نظام‌مندی تکرار شود و منتهی به کلیتی غیرقابل دفاع شود و الا هر سیاستمداری می‌تواند خطاهای گوناگونی داشته باشد، لذا من به عنوان یک مشارکت‌جو و ناظر تاکنون در روند کلی خللی ندیده‌ام و در نتیجه خیلی امیدوار به تحقق هدف مزبور هستم. باید قدری صبر کرد تا دولت جدید مستقر شود. داوری‌های عجولانه چه مثبت و چه منفی گمراه‌کننده است. اگر در گام اول ۸۰درصد این هدف هم محقق شود عالی است.

‌ برخی فعالان ستادهای آقای پزشکیان انتظار داشتند که بیش از این تحویل گرفته شوند، آیا فکر نمی‌کنید که این رفتار موجب سرخوردگی آنان می‌شود؟

به نظرم در مورد این رویکردها باید دقت بیشتری شود. بخشی از این نقد می‌تواند درست باشد، ولی تا آنجا که من شاهد بوده‌ام بیش از آنکه ناشی از اراده‌ای سیاسی برای نادیده گرفتن دیگران باشد، ناشی از تحولات سریع و ناکارآمدی ساختار تشکیلاتی ستادها است. من در طول یک ماه فعالیت انتخاباتی بارها با مشکلاتی مواجه می‌شدم که ممکن بود صبر هر کس را سرریز کند، ولی هنگامی که برای‌شان توضیح داده می‌شد، متوجه می‌شدند که این مشکلات ناشی از ساختار سیاسی غیرحزبی ایران است. ساختاری که آقای پزشکیان مجبور می‌شود طی ۲۰ روز از اعلام صلاحیت او تا پایان رای‌گیری همه کارها را از صفر تا صد انجام دهد و این امر غیرممکنی است و اگر هم اجرایی شود، با مشکلات فراوان انجام خواهد شد. از این نظر گمان می‌کنم که باتوجه به این شرایط تاکنون خیلی خوب جلو آمده‌اند. شاید یک علت آن نیز رفتارهای اخلاقی شخص آقای پزشکیان بود که مشکلات را تخفیف می‌داد.

بخش دیگری از این نقد هم درست نیست و ناشی از یک رویکرد نادرست است که گویی دوران انتخابات کار گِل بوده و اکنون دوران جشن و سرور و میوه‌چینی و... است و فعالان انتخاباتی به آقای پزشکیان کمک کرده و او را مدیون خود نموده‌اند و اکنون او نیز باید دِین خود را ادا نماید. به نظرم این رویکرد نادرست و حتی فاسد است. انتخابات یک امر مشارکتی جمعی بوده است. درست است که همه ما در کمک به رای‌آوری پزشکیان سهیم بوده‌ایم، ولی او هم در ایجاد زمینه برای حضور ما جهت شکل‌گیری یک فضای سیاسی مفید برای کشور نقش اصلی را داشته است، پس اگر بخواهم از این منظر تحلیل کنم، صادقانه و بدون ذره‌ای مجامله باید بگویم که او طلبکارتر از من است تا من از او و این را می‌دانم که برای من ساده‌ترین کار رفتن به خانه و ادامه روال قبلی زندگی است، درحالی که مشکلات پزشکیان تازه آغاز شده است. انجام وعده‌های داده شده بسیار سخت است و او را نباید تنها گذاشت. پس از این منظر سهم‌خواهی نه یک رفتار نادرست، بلکه یک رفتار غیرمنطقی و زیان‌بار است. البته ممکن است پزشکیان و مجموعه‌اش در انتخاب افراد یا به‌کارگیری آنان اشتباه کنند یا مشورت مناسب نگیرند، ولی این بحث دیگری است و نباید با سهم‌خواهی خلط شود.

‌ درباره شورای راهبری و ترکیب آن و مسائل دیگر این فرآیند چه توضیحاتی دارید؟

اینها را باید مسوولان شورا نظر دهند و بنده مطلقا هیچ نکته‌ای از آن را اطلاع‌رسانی نخواهم کرد، چون وظیفه‌ای ندارم. هر کس هم غیر از مسوول مربوط گفت، خلاف و غیرقابل پذیرش است. البته امروز دیدم که اسامی اعضای آن اعلام شد.

عکس روز
خبر های روز