پیروزی پزشکیان برای اصلاحات هم میتواند زهر باشد هم پادزهر
احسان انصاری: دکتر محمدرضا تاجیک، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و یکی از تئوریسینهای جریان اصلاحات است که در سالهای اخیر همواره نسبت به گفتمان اصلاحات و آینده آن دغدغه داشته و هشدارهای زیادی نسبت به بایدها و نبایدهای اصلاح طلبی داده است.
پس از پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری «آرمان ملی» با دکتر تاجیک درباره آینده گفتمان اصلاحات در دولت پزشکیان گفت وگو کرده که وی ضمن دادن هشدارهای جدی در برخی زمینه ها، کلیدواژههای مهمی را برای اعتلای دولت آینده مطرح کرده است. در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
*گفتمان اصلاحات با پیروزی پزشکیان وارد چه مرحلهای خواهد شد؟
گفتمان اصلاحات دیریست که چنان سترون و منجمد شده که دیگر آن را امید زایش و آفرینش نیست، لذا هر از چندگاهی، با افزودن نوعی حاشیه، فضای حیاتی خویش را بازتولید میکند و نمایشی از بودن و هستن خود را به روی صحنه میبرد. در شرایط کنونی نیز، در ساحت گفتمان اصلاحطلبی نه آب از آب تکان خواهد خورد، نه برگ از برگ و نه هیچ از هیچ. همانگونه که بارها گفتهام، برخی شبهاصلاحطلبان اپورتونیست ، دیربازیست نعش اصلاح طلبی را در سرزمین قدرت و منفعت به خاک سپردهاند، یا به تعبیر بزرگی، آن را «ور نم نهادهاند» یعنی، گفتمان و جریان اصلاحطلبی را در خاک نهادهاند و بر روی خاکش گل و ریاحین کاشتهاند. بنابراین، در پاسخ به پرسش شما باید بگویم، این ییروزی برای جریان اصلاحطلبی همچون «فارماکون» افلاطون، هم میتواند زهر باشد و هم پادزهر، هم میتواند درد باشد و هم درمان، هم میتواند آب باشد و هم آتش، هم میتواند حیات باشد و هم مرگ. اینکه درپایان روز، جریان اصلاحطلبی را کدام نصیب خواهد شد، بستگی به آن مشق مدیریتی دارد که دولت جدید در دفتر نیمهگشودۀ اجتماعی-سیاسی امروز جامعه میکند.
*آیا میتوان دولت پزشکیان را در امتداد دولت خاتمی تعریف کرد که قصد احیای اصلاحات را دارد؟
دولتِ پزشکیان، دولتِ پزشکیان خواهد بود . چنین دولتی آمیزهای (اگرچه نه روشن و تعریفشده) از دقایق گفتاری و رفتاری و کارکردی اصولگرایی و اصلاحطلبی و افزودهایی متفاوت از این دو، خواهد بود که به اقتضای شرایط ، گاه به صورت و سیرت راست و چپ و میانه، بروز و ظهور خواهد یافت، اما تردید دارم این جریان هیبریدی (نه این و نه آن و هم این و هم آن) را بتوان امتداد جریان اصلاحطلبی فرض کرد. در هر فرض، دولت پزشکیان اگر اصلاحطلب هم باشد و اصلاحطلب هم بماند، دارای شناسهها و ویژگیهای خاصی است که آن را از جریان مرسوم اصلاحطلبی متمایز میکند.
*اصلاحات موردنظر پزشکیان چه تفاوتهایی با گذشته اصلاحطلبی خواهد داشت؟
اصلاحات آقای پزشکیان، از یک منظر، نه یک گام به جلو، بلکه دوگام به پس است. ایشان میخواهند با نوعی «بازگشت» و نه «گشت» کنش اصلاحی خویش را معنا دهند. ایشان میخواهند با فعالکردن قوانین و سیاستهای موجود، تغییر ایجاد کنند. طبیعتا، ایشان اصلاحطلبی رادیکال و ساختاری را برنمیتابد. ایشان معتقد است آنچه در قوانین بالادستی و سیاستهای کلان نظام مستقر اندیشیده شده، متضمن تغییر و اصلاح هستند، لذا کفایت میکند آنان را از بند و زنجیر اجراناشدگی رها سازیم تا همره و همراه با آن شاهد جاریشدن اصلاحات در جامعه باشیم. پس، اصلاحطلبی پزشکیانی، نه امری جدید که امری قدیم است و متضمن ایدهای است که سیدجواد طباطبایی، آن را قدیم کردن جدید مینامد.
*آیا اصلا پزشکیان به دنبال گفتمانسازی هست و یا اینکه چنین ظرفیتی در وی و دولتش وجود دارد که در راستای گفتمانسازی حرکت کند؟
پزشکیان از آنزمان که در هیبت یک کنشکر سیاسی متولد شدهاند، هیچگاه از گفتمان و گفتمانسازی سخن نگفتهاند و هیچگاه تلاش نداشتهاند چنین استعداد و ظرفیتی را به نمایش بگذارند. شاید معتقدند گفتمان را در فرایند کنش تقریر و تدوین باید کرد، همانگونه که راه را با رفتن باید ساخت. شاید اساسا بر این باور باشند که اینبار گفتمانی از جنس کنش باید ساخت نه از جنس گفتار و نوشتار زیبا و فریبا. به هر حال، بعید میدانم در مسیر راه ناهمواری که در آن گام نهادهاند مجال و انگیزهای برای گفتمانسازی بیابد.
*به چه میزان منتظر تخریب و سیاهکردن پزشکیان، دولتش و جریان اصلاحطلبی هستید؟ آیا مخالفان فرصت گفتمانسازی به پزشکیان میدهند؟
بیش و پیش از تخریب از برون، واهمۀ تخریب از درون را دارم. لذا به جناب پزشکیان میگویم درون را بنگر و حال را ، نی برون را بنگر و قال را. قیل و قال برون، امری طبیعی و گاه نیز، مقوم توست. اما آنکه و آنچه تو را، و به تبع، جریان اصلاحطلبی را، به زمین خواهد زد، در درون جریانی است که از هم اکنون به نام تو وارد عرصۀ تصمیم و تدبیر خواهد شد. اگر چارهای نیندیشی همین لمپنهای سیاسیای که اینروزها پشت درِ پاستور صف کشیدهاند، و به نام شما و بهجای شما اینجا و آنجا سخن میگویند و از شما بتی میسازند، کار دست شما و جریان اصلاحطلبی خواهند داد. نگذارید انتخاباتبازهای حرفهای که در فردای پیروزی جز به قدرت و منفعت خود نمیاندیشند، تهماندهای امید مردم را محو و نابود سازند. به یاد داشته باشید شما آخرین روزنهای هستید که بسیاری از مردم به امید فرارسیدن روزی که با آنان آشتی باشد، از آن عبور کردند. لطفا حرمت این روزنۀ ارجمند را پاس بدارید.
*آیا پزشکیان راهی برای ارتباط با نسل جدید که معترض است و رای ندادند پیدا میکند؟ آیا گفتمان اصلاحات از این قابلیت برخوردار است که گفتمانی ارائه دهد که بتواند دغدغههای نسل جدید را منعکس کند؟
ارتباط با نسل جدید نیازمند زبان تفهیم و تفاهمی یا به بیان هابرماس، زبان ارتباطی بسیار متفاوت نسبت به زبان انتخاباتی ایشان است. دادههای پیمایشی، عمدتا بر ناکارآمدی زبان انتخاباتی کاندیداها در ایجاد رابطه با نسل جوان دلالت دارند. پس، چنانچه ارادۀ ایشان معطوف به ایجاد چنین رابطهای است، نیازمند زبان (نظری و عملی) دیگری هستند تا این نسل را دوباره با اصحاب سیاست و قدرت آشتی دهند.
جریان اصولگرایی در آینده در معرض شکافها و شیارها و شقاقهای درونی افزونتری قرار خواهد گرفت و بازی هفتاد و دو جریان را در درون خود تجربه خواهد کرد. در کنار این شکافهای درونی، شاهد ریزش فزایندۀ سرمایۀ اجتماعی این جریان نیز خواهیم بود. قالیباف تلاش خواهد کرد که به کمپ پزشکیان درآید و کف و سقف میانهروی و اعتدال خویش را بهمثابه حد و حدود منشی و روشی جریان پزشکیان و گفتمان نواصولگرایی خود را بهجای گفتمان او، تحمیل کند
*چرا بسیاری از به قدرت رسیدن جلیلی در هراس بودند که از حالت اعتراض خارج شدند و تنها به دلیل موفقنشدن وی رای دادند؟
جلیلی نماد و نمود نوعی ترومای عمومی دیرینه بود. جلیلی ترجمان همان رنگ قرمز فیلم هیچکاک بود که فرد را به یاد روانزخمهای خویش میانداخت. در سیمای ایشان، بسیاری بستارمندی و انجماد فضای اندیشگی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را میدیدند، امتداد پروژۀ خالصگرایی و تمرکزسازی را میدیدند، اخراج اساتید، برخورد خشونتآمیز با زنان، مهاجرت نخبگان و جوانان را میدیدند. لذا وی در روند انتخابات، بهطور فزایندهای به همان نقطۀ کانونی سلبی تبدیل شد که هویتهای متکثر را در نهی و انکار خویش متحد کرد.
*تحلیل شما از آینده اصولگرایی و چهرههایی مانند قالیباف و جلیلی چیست؟
جریان اصولگرایی در آینده در معرض شکافها و شیارها و شقاقهای درونی افزونتری قرار خواهد گرفت و بازی هفتاد و دو جریان را در درون خود تجربه خواهد کرد. در کنار این شکافهای درونی، شاهد ریزش فزایندۀ سرمایۀ اجتماعی این جریان نیز خواهیم بود. قالیباف تلاش خواهد کرد که به کمپ پزشکیان درآید و کف و سقف میانهروی و اعتدال خویش را بهمثابه حد و حدود منشی و روشی جریان پزشکیان و گفتمان نواصولگرایی خود را بهجای گفتمان او، تحمیل کند. به بیان دیگر، احتمالا در آینده شاهد تلاشهای ایشان و تیمش برای تسخیر موج پزشکیان یا دمیدن روح خود به کالبد جریان او خواهیم بود. اما جلیلی در مسیر دولت در سایۀ خویش استواتر ره خواهد پیمود و از هر زخم دولت پزشکیان، مرحمی برای زخمهای خود خواهند ساخت.