اگر دولت بعدی ادامه دولت سیزدهم باشد، جه بلایی بر سر اقتصاد ایران میآید؟
دیدگاهی در ایران امروز به صورت واقعی یا در سایه در بخشهایی از جامعه قدرت را در دست گرفته است که مسوول به قهقرا بردن ایران است. دیدگاهی که قدرت گرفتن آن از دهه 1380 آغاز شد و هر روزه با نفوذ هر چه بیشتر در لایه های قدرت توانست بر تصمیم گیری های حکومتی در زمینه های مختلف اثر بگذارد.
این دیدگاه در وهله نخست در پی تهی کردن جامعه از شخصیتهای برجسته و جانشینی خود به جای آنان است و در گام بعدی، زمینههایی را فراهم کند که هر روز فشار را بر مردم افزایش میدهد.
متاسفانه برخی ساده اندیشان نیز به علت شعارهای ظاهر فریب آنان، در بیراهه آنان گام برمیدارند.
این دیدگاه در صورت دستیابی به قدرت بیشتر، میتواند مانع رشد اقتصادی بایسته ایران و احیانا حرکت آن به سوی ناکجا آباد شود.
برای نمونه به ۴ محور این دیدگاه اشاره میشود. این دیدگاه، ارزشی برای علم به معنای کلی و علم اقتصاد و عوامل بنیادین آن قائل نیست و تلاش میکند علم اقتصاد را فریبی بزرگ جلوه دهد. کوشش میکند جامعه را از علم تهی کند و هرجا که این علم میتواند به جامعه کمک کند، علم زدایی کند و به جای آن، اندیشههای متحجرانه پیشا علمی را جایگزین کند. راهی که به نابودی بنیانهای سیاستهای مبتنی بر علم اقتصاد در کشور کمر همت بسته است. میتوان به روشنی این دیدگاه ویرانگر را در اندیشههای منتشر شده حامیان آن دید.
اینها تلاش میکنند برخلاف آنچه در علم اثبات شده است، اثرگذاری مثبت روابط اقتصادی خارجی بر رشد و توسعه اقتصادی را انکار کنند و این باور را ترویج دهند که با ماندن در پیله خود و بدون استفاده از تواناییها و دانش و تکنولوژی کشورهای پیشرفته، میتوان به یک باره و از ابتدا تکنولوژی نو خلق کرد و این تکنولوژی موجب رشد اقتصاد میشود (چنانچه در ادعاهای برخی میبینیم).
در حالی که علم اقتصاد ثابت کرده است که بدون روابط اقتصادی و تعامل مثبت با کشورهای دیگر نمیتوان رشد اقتصادی خوبی داشت و بدون سرمایه و بهره مندی از دانش دیگران، امکان توسعه تکنولوژیکی، بسیار محدود است.
اینان تلاش میکنند ایرانیان را سرگرم اختراع دوباره چرخ کنند. بی شک این سرگرمی کشور را در گردونه توسعه، عقب و عقبتر خواهد برد. چنانچه در قریب به ۲۰ سال اخیر تجربه شده است. این گروه در اعلامهای خود، تحریم را بیاثر منفی دانسته و حتی آن را برکت میدانند و در دورههای مختلف موجب ایجاد و گسترش آن شده اند و هر زمان که سیاستمداران دوراندیش خواستهاند آن را برطرف کنند، ایشان همگام با دشمنان این کشور، مانع رفع تحریمها شده اند (چنانچه در مناظرهها نمونههای آن را دیدیم).
تحریمهایی که همه پژوهشهای علمی نشان دادهاند بیشتر مشکلات اقتصادی کشور در ۱۵ سال اخیر به علت وجود این تحریمها و گسترش آن بوده است. در نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ هنگامی که پرونده ایران به شورای عالی امنیت میرفت، مانع تحریمها نشدند، آن را کاغذ پاره دانستند، در مذاکرات بازگشت به برجام نیز مانع رفع تحریمها شدند و در پیوستن به FATF نیز که بخشی از تحریمها را برطرف میکرد، دیدیم که چگونه مانع شدند.
بر پایه علم اقتصاد، مهمترین عوامل رشد اقتصادی در همه کشورها، نیروی کار و سرمایه است که ایشان آن را انکار میکنند. از یک سو فرار مغزها را که سالانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار به کشور خسارت وارد میکند و همراه خود سالانه میلیاردها دلار نقد را از کشور خارج میکند، مفید میدانند و بدون آگاهی از مفاهیم اولیه لازم، با این توجیه که آنها که با تفکر ما هماهنگ نیستند، بهتر است بروند و یا توجیه نادرست دیگر که این هم صادرات است، از فرار و خروج سرمایههای انسانی و مالی کشور حمایت میکنند. در نتیجه آن، ایران را از متخصصان و فرهیختگان خالی میکند تا سرمایههای انسانی تربیت شده در ایران برای خدمت به کشورهای دیگر بروند. این دیدگاه ایران را از این سرمایههای بسیار بزرگ انسانی تهی و بیبهره میکند. این یکی از بزرگترین خطرات تحجر است که آگاهانه یا ناآگاهانه از دست رفتن سرمایهها را نعمت جا میزند.
افزون بر این، این دیدگاه تلاش دارد ارزش و اثرگذاری سرمایه و سرمایه گذاری خارجی بر رشد اقتصادی را انکار کند و از این طریق، ایران را از آن بی بهره کند که نتیجه آن رکود هر چه بیشتر اقتصاد ایران و بی بهره ماندن کشور از نعمت رشد اقتصادی است.