گسترش دامنه فقر به همه ابعاد زندگی ایرانیان
سعیده علیپور:این روزها اغلب شهروندان ایرانی هر روز چند پله خود را به فقر مطلق نزدیکتر میبینند. رشد روزافزون و مهارگسیخته نرخ ارز و طلا و سکه برای طبقه متوسط و آسیبپذیری که مدتهاست خود را دست و پا بسته در مسیر نزول میبینند، به معنای خالی شدن بیش از پیش سبد خانوار است. سبدی که کالاهای فرهنگی مدتهاست از آن رخت بربسته و اقلام حیاتیتر هم روز به روز در آن آب میرود.
به تازگی مرکز پژوهشها در گزارشی در مورد فقر اعلام کرده که جمعیت زیر خط فقر به حدود ۳۰ درصد و آمار حاشیهنشینی شهری به ۲۵ میلیون نفر رسیده است. اعدادی که نشان میدهد حدود یک سوم جمعیت کشور همین حالا هم با فقر شدید دست به گریبان هستند. عددی که طبق هشدار فرشاد مومنی، اقتصاددان در حال افرایش است و «۴۰ درصد مردم در آستانه فرو غلتیدن به زیر خط فقر هستند».
در این میان آنچه نگرانیها را بیش از پیش تشدید میکند کاهش شدید اقلام سفرههای فقرا و بیکیفیت شدن آن به دلیل گرانی است. چندی پیش معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران، از کاهش ۳۰ درصدی مصرف لبنیات در بین ایرانیان گفت و نسبت به رواج پوکی استخوان هشدار داد. این تنها یک قلم از مواد غذایی مهمی است که فقدان آن در سفرههای ایرانیان آثار نامطلوب فراوانی در امنیت غذایی و سلامت مردم گذاشته و چرخهای از کاهش کیفیت زندگی ایرانیان را میسازد. چرخهای که آثار منفی آن تا سالها گریبان شهروندان را خواهد گرفت.
تازهترین گزارش بانک جهانی از شرایط «امنیت غذایی» در جهان نیز نشان میدهد؛ ایران با تورم حدود ۴۱ درصدی مواد غذایی در میان ۱۰ کشور با بالاترین تورمهای مواد غذایی در جهان قرار گرفته است.
سوءتغذیه خطری که سلامت جامعه را نشانه گرفته
بسیاری از کارشناسان بهداشت معتقدند، نتیجه شرایط نامطلوب تورم و کوچک شدن سفرهها، سوءتغذیه است. بیماری که سیستم ایمنی بدن را تضعیف کرده و مانع از رشد ذهنی و فیزیکی فرد میشود و گاهی جان افراد را میگیرد. تحقیقات نشان میدهد سوءتغذیه موجب ایجاد چرخه معیوب فقر و تغذیه نامناسب شده، به طوری که رهایی از آن دشوار است.
در شرایطی که انتشار آمارهای رسمی اقتصادی در کشور محدود و بعضا ممنوع است، شاید استناد به مدارکی که به وخامت وضع معیشتی جامعه پرداخته است، کار آسانی نباشد. با این حال بعضا در لابهلای اظهارات مقامات، میتوان به آماری هرچند ناکافی دست یافت.
چندی پیش هادی موسوینیک، مدیرکل مطالعات رفاه اجتماعی وزارت کار، هشدار داده بود: «۵۷ درصد از جمعیت ایران سوءتغذیه دارند و کالری لازم را دریافت نمیکنند». به گفته موسوینیک، درحالیکه بانک جهانی حداقل کالری روزانه لازم را برای یک انسان ۲۱۰۰ کیلوکالری اعلام کرده است، ۵۷ درصد جمعیت ایران این میزان حداقلی را نیز دریافت نمیکنند.
در تمام دنیا بیش از 50 درصد کودکآزاریها به غفلت عمدی یا سهوی از تغذیه و سلامت کودکان مربوط میشود و به نظر میرسد بخشی از کودکآزاریها در ایران نیز معطوف به عدم دسترسی این گروه به مواد غذایی سالم است
سوءتغذیه به مثابه کودکآزاری
رشد مستمر قیمت مواد غذایی، کاهش قدرت خرید اقشار ضعیفتر جامعه و افزایش سهم مسکن و سلامت در سبد هزینه خانوارهای ایرانی موجب شده است که به موازات افزایش تورم ماهانه و سالانه سبد معیشت، خانوارهای ایرانی ناچار به کاهش مصرف اقلام خوراکی ضروری از قبیل لبنیات و پروتئین باشند و این موضوع باعث بحران سوءتغذیه در کشور شده است. این وضعیت در مناطق حاشیهای به مراتب وخیمتر است بهطوری که براساس آخرین تحقیقات انجام شده از سوی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، حدود یکپنجم کودکان زیر پنج سال سیستان و بلوچستان از مشکل لاغری، کموزنی و کوتاهقدی رنج میبرند که عمده آنها به دلیل کمخوری دچار این نقصانها شدهاند.
در تمام دنیا بیش از 50 درصد کودکآزاریها به غفلت عمدی یا سهوی از تغذیه و سلامت کودکان مربوط میشود و به نظر میرسد بخشی از کودک آزاریها در ایران نیز معطوف به عدم دسترسی این گروه به مواد غذایی سالم است. این در حالی است که کارشناسان بهداشتی معتقدند سوءتغذیه میتواند، به اندازه خشونت و بیسوادی در جامعه آسیبزا باشد.
آمار عجیب مصرف گوشت
در روزهای اخیر آمار جدیدی از سرانه مصرف گوشت قرمز از صداوسیما منتشر شد که نشان میداد، مصرف گوشت در کشور قحطیزده آنگولا ۵ برابر ایران است و این یعنی فراتر از مشکلات اقتصادی مردم ایران با بحران غذایی و سوءتغذیه مواجه هستند.
مهدی سروی، کارشناس اندیشکده اقتصاد مقاومتی و از مشاوران اقتصادی دولت در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد: «میانگین مصرف گوشت توسط خانوادهها در کشور ۸ کیلوگرم است و در سه دهک پایین جامعه ۲ کیلوگرم در سال است». به گفته وی، سرانه مصرف گوشت قرمز برای هر نفر در ۳ دهک پایین جامعه حدود ۷۰۰ گرم در سال برآورد میشود.
تازهترین گزارش بانک جهانی از شرایط «امنیت غذایی» در جهان نشان میدهد؛ ایران با تورم حدود ۴۱ درصدی مواد غذایی در میان ۱۰ کشور با بالاترین تورمهای مواد غذایی در جهان قرار گرفته است
فقر بر وحشت از آینده میافزاید
خط فقر تنها به اقتصاد محدود نمیشود و اغلب ناهنجاریهای اجتماعی معلول همین موضوع است. بسیاری از کارشناسان معتقدند گسترش فقر در سالهای اخیر بیش از هر چیز یک حس عمومی را در میان مردم افزایش داد و آن هم آیندههراسی است. تورم با افزایش نابرابری، ظن گروههای پایین درآمدی را نسبت به بیعدالتی و نداشتن سهم در ثروت عمومی تشدید میکند و سطح همکاری ملت برای پیشبرد اهداف دولت را به حداقل میرساند.
افزایش تورم و در نتیجه گسترش جمعیت افرادی که توان مالی دسترسی به بسیاری از منابع را ندارند، موجب شکلگیری نوعی آیندههراسی نیز میشود به گونهای که مردم نگران این موضوع هستند که فردا چه خواهد شد و آینده شغلی و زندگی آنها چگونه رقم خواهد خورد. براساس آمار سازمان جهانی کار و بانک جهانی 42 درصد از ایرانیان اشتغال آسیبپذیر دارند و سایه آسیبهای شغلی و بیکاری را بر سر خود احساس میکنند.
افزایش آسیبهای اجتماعی زاییده فقر
در این میان مسئولان وزارت بهداشت و آسیبشناسان اجتماعی بر این موضوع توافق دارند که بحرانهای اقتصادی، آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد. چندی پیش، علی اسدی، معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، با اعلام آمار و ارقام مبتلایان به اختلال روانی درباره دلایل بروز آن گفت: «در بحرانهای اقتصادی ممکن است آسیبهای اجتماعی افزایش یابد و اصولا رابطه مستقیمی در افزایش یا کاهش آسیبهای اجتماعی با مولفههای اقتصادی و اجتماعی موجود در جامعه است. طبیعتا مشکلات اقتصادی اثر منفی روی سلامت روان مردم جامعه دارد». در همین باره حسین خطیبی، روانپزشک و عضو پیوسته انجمن روانشناسی اجتماعی ایران در رابطه با پیامدهای وضع موجود میگوید: «فشارهای اقتصادی مستقیم بر سلامت روان شهروندان اثر منفی خواهد گذاشت و اگر این مشکلات از یک عدد مشخص بیشتر شود، بسته به میزان تحمل افراد به افزایش استرس، افسردگی و آسیب دیدن سلامت روان منجر خواهد شد».
به گفته او بروز هرگونه خسارت روانی برای شهروندان به واسطه مشکلات اقتصادی و محیط کار به خانه منتقل خواهد شد و همسر و فرزندان را نیز درگیر بحران خواهد کرد. خشونت، نزاع، افسردگی از جمله آثار اولیهای است که محیطهای خانوادگی را متأثر و کانون خانواده را به عنوان اصلیترین پایگاه اجتماعی متضرر خواهد کرد.
اما در پس همه این مشکلات آنچه شاید کمتر به آن توجه میشود، فقر فرهنگی جامعه است. زمانی که نیازهای اساسی و پایه جامعه همچون معیشت یا مسکن و سرپناه تامین نشود یا به خطر بیافتد، جامعه از سطوح بالاتر نیاز، از جمله مسائل فرهنگی و اجتماعی صرفنظر میکند و این موضوع در درازمدت آثار فرهنگی ناخوشایندی در کشور به جای میگذارد. آثاری که به مرور زمان به عادات همیشگی یک جامعه تبدیل خواهد شد و افراد آن مجبورند خود را با این عادات و قواعد نانوشته تطبیق دهند.