آرزو بخشنده: جنگ حماس و غزه همزمان که باعث نوسان در بازار طلا و دلار شد، نگرانیها نسبت به تغییر روند ثبات نسبی ماههای گذشته در بازار را تشدید کرد. این نگرانیها که از سوی برخی اقتصاددانان تبدیل به پیشبینی آینده و هشدار شده، مسئولان دولتی را هم به تکاپو برای خاموش کردن التهابات ناشی از جوانتظاری در بازار وادار کرد. این روزها تخمین برخی اعداد برای نرخ ارز از سوی برخی کارشناسان با پاسخهایی در رسانههای دولتی و مسئولان بانک مرکزی مواجه میشود و سعی بر این است که جو انتظاری ناشی از تنشهای منطقهای مهار شود. گرچه در همه جای دنیا التهابات سیاسی و بینالمللی اقتصاد را با افت و خیز همراه میکند اما در ایران طی چند دهه گذشته به واسطه وجود تحریمها و عملکرد سیاسی موجود تکانههای اقتصادی بیش از حد انتظار و معمول رخنمایی کرده است. دلایل این واکنشهای مفرط به مسائل سیاسی در ایران چرا تبدیل به جزئی از اقتصاد کشور شده است را از «مهدی پازوکی»کارشناس اقتصادی، پرسیدیم.
پازوکی متغیرهای تصمیمگیری و نظام تدبیر را در این زمینه بسیار با اهمیت میداند و میگوید:«اگر این متغیرها براساس تفکری حاکم شود که به دنبال منافع ملی کشور باشد و مانع مخاطرات شود قطعا میتواند جلو بحرانها را بگیرد. به عبارت سادهتر اقتصاد ایران در گرو سیاست است؛ خصوصا سیاست خارجی. باید کاری کنیم که سیاست در خدمت اقتصاد باشد نه اینکه اقتصاد در خدمت سیاست. در شرایط کنونی هر سیاستی که در منطقه بالا ببرد برای سیاست ایران مخاطرهآمیز است؛ چون اقتصاد ایران به شدت از سیاست خارجی تاثیرپذیر است. در موضع غزه نیزقیمت انس طلا جهانی طلا تغییر کرد. همین طور در ایران قیمت دلار و طلا متغیر بود. پس نیاز داریم تا نظام تدبیر را حاکم کنیم تا سیاست در خدمت اقتصاد قرار بگیرد. البته این افق را در حال حاضر نمیبینیم. وقتی وزرا و مدیران را با گذشته مقایسه میکنیم این دریافت وجود دارد که مدیران کشور از لحاظ تجربه ، درک و سواد نسبت به گذشته درحوزههای مسئولیتی ضعیف شدهاند واین مسئله تبعات منفی را برای اقتصاد خواهد داشت.»
مهدی پازوکی درباره نظام تدبیر و ایجاد متغیرهایی بر اساس منافع ملی میگوید. در همین زمینه سوالهای سیاسی پیشروی اقتصاد ایران قرار میگیرد. آنچه که به عنوان خالصسازی از آن یاد میشود و طی ماههای گذشته در صدر واکنشهای کارشناسی و نخبگان در جامعه قرار گرفته است چه فرآیندی معیوبی را در اقتصاد کشور رقم میزند؟ مهدی پازوکی در این باره معتقد است: «خالصسازی ضد منافع ملی، ضد مبانی علمی است. اینطو باید تصور کرد که خالصسازی حاکمیت جهل بر دانش و آگاهی است. یکی از مشکلاتی که اقتصاد ایران با آن روبه روست فقدان آگاهی و دانش است. در همه جای دنیا بهترین افراد متخصص را وارد کارهای اجرایی میکنند، اما ما از دانشگاههای درجه 5و6 را وارد سیستم مدیریتی میکنیم. بنابراین روند خالصسازی کاملا ضدتوسعه است و ایران را به سوی کره شمالی شدن سوق میدهد. نمونههای موجود را ببنید. امروز بنگلادش دهها میلیارد دلار صادرات دارد و رشد اقتصادی فزایندهای را تجربهمیکند و از ما پیشی گرفته است. چه شد که کشوری مثل بنگلادش به لحاظ رشد اقتصادی نسبت به ایران که منابع گاز و نفت هم دارد، پیشی گرفته است؟ یکی از مهمترین دلایل این اتفاق را باید در سیاست خالصسازی جست وجو کنید. در آموزش و پرورش امروز باید بهترین فارغالتحصیلان را جذب کنیم، اما میبینید که بسیاری از آنها بیکار هستند و از دانشگاههای درجه چندم در کشور به آموزش و پرورش میفرستیم. این طرز تفکر حتما تبعات منفی را برای توسعه کشور دارد و در آینده جامعه هوشیار خواهد شد که چه اتفاقی افتاده است. ویتنام سالانه بالای 100 میلیارد دلار صادرات به آمریکا دارد. درحالیکه آمریکاییها در دهه هفتاد حدود دومیلیون نفر را در آنجا کشتند. هنوز هم تفکر چپ در ویتنام حاکم است اما دنیا را میشناسد و منافع ملی را میداند به همین دلیل نرخ رشد در ویتنام در شرق آسیا یکی از بالاترین رشدهاست.
نظام خالصسازی در ایران به دنبال عقبماندهها و کسانی است که اگر رقابت باشد، نمیتوانند در یک دانشگاه درجه یک قبول شوند. این افراد اگر قبول میشدند حتما میرفتند در دانشگاه شریف، تهران و پلیتکنیک تحصیل میکردند اما آنها در دانشگاههایی درس خواندهاند که حتی بسیاری از واحدهای درسیشان ربطی به مبانی علمی ندارد. اینها برای کشور هزینه تولید میکنند و این طرز تفکر هزینه مبادله را به شدت بالا برد و ضد توسعه شد. این تفکر به دنبال تبعیض و نابرابری است و با توسل به ارزشها، ارزشها را در مردم تضعیف کرده است.»
در همین حال مهاجرت نخبگان و نیروهای ماهر در سالهای گذشته رو به تزاید بوده است و در بسیاری از موارد گفته شد که ممکن است در آینده نزدیک در بسیاری از حوزههای تخصصی با کمبود نیروی انسانی مواجه شویم. پازوکی در این باره نیز سیاستهای موجود را نقد میکند: «مطلبی را به تازگی میخواندم که مهاجران ایرانی در دنیا نسبت به بسیاری از مهاجران دیگر کشورها از بالاترین درآمد سرانه برخوردارند. این یعنی چون ایرانیها به دلیل دانشی که دارند مسئولیتهای بزرگی تصاحب کردهاند و درآمدشان هم بسیار بالاتر است. اقتصادهای توسعه یافته به شکل منظم و مستمر درحال استفاده از تخصص و هوش ایرانیان هستند و حالا در ایران این افراد جایگاه واقعی خود را ندارند.»
جامساز میافزاید:« طبقه جدیدی در کشور به وجود آمده که به آنها میگویم طبقه نوکیسه . این طبقه جدید به ثروتهای نجومی رسیده است و این ثروت از رانتخواری به دست آورده است. این طبقه در همه جا دست دارد و رانت و اطلاعات دارد و با بسیاری از مراکز سیاسی در ارتباط است. افراد این طبقه کاملا ضد توسعه هستند. این افراد سرمایه را هرگز صرف تولید و کارهای مولد نمیکند و این پولها اغلب در واسطهگری به کار گرفته میشود. این افراد قابل شناسایی هستند اما چون اتصال رانتی دارند و در میانه عملکرد مورد نظر مافیا را دنبال میکنند آسیبی نمیبینند و به فعالیت خود ادامه میدهند. این مسئله کاملا قابل رویت است در حالیکه چشمهایمان را به روی صورت مسئله بستهایم. به طور مثال در حالیکه بسیاری از مردم با معضل مسکن رو به رو هستند این افراد در قالب تعاونیهای مسکن دوم و سوم خود را هم گرفتهاند و مشغول به ساخت و ساز هستند.»
با این وجود باید اینطور پیشبینی کرد که وضعیت اقتصاد در آینده نزدیک به سوی بهبود حرکت نمیکند و سیاست در کشور حاکم بر اقتصاد است. پازوکی درباره راههای بهبود این وضعیت و تغییر در شرایط اقتصادی را تغییر نگرش در سطح کلان میداند و بر ایجاد مناسبات سیاسی مبتنی بر منافع ملی در حوزه سیاست تاکید میکند. پازوکی میگوید: « اگر بخواهیم بهبود ایجاد کنیم باید سیاستهایمان را تغییردهیم. ابتدا برای جذب سرمایه و تجارت با دنیا نیاز داریم مقررات بینالمللی را بپذیریم تا مشکل اقتصاد ایران با FATF تا حدودی حل شود. بله مشکل اقتصاد ایران فقط با این پیوستن حل نمیشود و باید با نظام تدبیر مشکلات را حل کنیم. اما وقتی نظام تدبیر حاکم باشد طبیعتا مشکل FATF هم حل خواهد شد. چون منافع ملی را در نظر میگیریم. اگر FATF خوب نیست چرا سه شریک اصلی تجارت ایران در دنیا عضو این نهاد هستند.چین و روسیه و ترکیه عضو اصلی FATF هستند. در حالیکه ما قرار است عضو همکار باشیم. حالا وقتی میگوییم باید به این نهاد بپیوندیم میگویند آیا تعهد میدهی که با پیوستن ایران به این نهاد همه مشکلات اقتصادی حل خواهد شد؟ خب معلوم است که حل مشکلات اقتصادی کشور در گرو نظام تدبیر است و حاکم شدن تدبیر موجب خواهد شد که پیوستن به FATF را دایره منافع ملی بدانیم.»