ایام تیر و مرداد، سالروز پایان 8 سال دفاع مقدس است. جمهوری اسلامی ایران در 29 تیرماه 1367 قطعنامه 598 را پذیرفت و سرانجام در مردادماه آتش بس برقرار شد. امام خمینی پس از پذیرش قطعنامه در پیامی نوشتند: «من باز می گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم. و نکتهای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفته اند. و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است.مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش می دانم. و شما می دانید که من به شما عشق می ورزم؛ و شما را می شناسم؛ شما هم مرا می شناسید. در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطرۀ خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود؛ و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرویی داشته ام با خدا معامله کرده ام. عزیزانم، شما می دانید که تلاش کرده ام که راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی شما مقدّم ندارم. خداوندا، تو می دانی که ما سر سازش با کفر را نداریم.».(صحیفه امام، ج21، ص95)
در خصوص شرایطی که موجب پذیرش قطعنامه شد، پس از 35 سال هنوز پرسش ها و اختلاف نظرهایی در افکارعمومی و به ویژه میان پژوهشگران تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس وجود دارد. به همین مناسبت پایگاه خبری جماران میزگردی را با حضور سردار دکتر حسین علایی اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه و دکتر محمدصادق کوشکی استاد دانشگاه تهران برگزار کرد که روزنامه همدلی روایت دکتر حسین علایی از روند پذیرش قطعنامه 598 را گزینش کرده و منتشر میکند:
من با توجه به حضوری که از اول انقلاب در شنیدن سخنان امام خمینی و خواندن مطالب امام به طور مستمر داشتم و بعد از جنگ هم مفصلاً، علاوه بر حضور در جبهه های جنگ، در مسائل مربوط به آن تحقیق کرده ام، برداشتم این است که امام از اول شروع جنگ به دنبال خاتمه دادن به جنگ و ناکام گذاشتن تجاوز صدام حسین بودند. وقتی که جنگ شروع شد، امام همیشه دنبال این بودند که یک کاری کنند تا جنگ با حفظ تمامیت ارضی ایران و اعلام عراق به عنوان متجاوز هرچه زودتر تمام شود. بر همین اساس اگر شما نگاه کنید، از روز اول جنگ امام یک اصولی را مطرح کردند و برای خاتمه دادن به جنگ، به آن اصول پایبند بودند و همیشه هم دنبال آن بودند تا ایران با دفع تجاوز دشمن، جنگ را با حفظ آن اصول، خاتمه بدهد.
اولین اصلی که امام داشتند این بود که با حضور یک سرباز متجاوز، یک سرباز عراقی، یک سرباز دشمن در داخل خاک ایران آتشبس را نپذیرند. آتشبس را زمانی بپذیرند که هیچ نیروی دشمن در داخل خاک ایران وجود نداشته باشد. دومین اصلی که امام داشتند این بود که تمامیت ارضی ایران به طور کامل حفظ شود. سومین مسأله ای که امام داشتند، این بود که متجاوز در جنگ مشخص باشد، معلوم باشد که عراق متجاوز بوده است و ایران مدافع بوده و تنها از خود دفاع کرده است. چون از اولی که جنگ شروع شد یک مشکلی که وجود داشت این بود که نمی گفتند ارتش عراق جنگ را شروع کرده و نمی گفتند که حکومت عراق متجاوز است. روی این مسأله حرف نمی زدند تا بتوانند بر ایران فشار بیاورند.
اگر شما به سخنان امام تا زمان آزادسازی خرمشهر نگاه کنید، دو تا چیز را می بینید. یکی اینکه امام همیشه دعا و آرزو می کردند که جنگ زودتر تمام شود؛ برای مثال فکر می کنم امام احتمالاً در سال 60 در یک سخنرانی می گوید امیدوارم که سال آینده ما سالگرد جنگ نداشته باشیم. این بیان خیلی مهم است.
نکته دیگر اینکه امام فکر میکردند که با بیرون راندن ارتش عراق از خاک ایران، جنگ میتواند تمام شود. بنابراین هر موقع که مسئولینی که طرح ریزی عملیاتها را میکردند، میرفتند از امام سؤال میکردند که در این عملیاتی که ما میخواهیم انجام دهیم ممکن است از مرز عبور کنیم، امام میفرموند از مرز عبور نکنید. آقای رضایی از امام سؤال می کنند که اگر در خلال این عملیات ما یک موقع خواستیم از مرز عبور کنیم، از مرز عبور کنیم؟ امام می فرمایند نه از مرز عبور نکنید. بنابراین امام تصورشان این بوده که اگر ما بتوانیم ارتش عراق را از سرزمین های ایران بیرون کنیم، می توانیم به ختم جنگ برسیم.
نکته دیگر پس از آزادسازی خرمشهر هست. وقتی که خرمشهر آزاد می شود امام برداشتشان این بوده که جنگ میتواند همین جا تمام شود. بر همین اساس است که وقتی که جلسه شورای عالی دفاع تشکیل میشود، جلسه اول بدون حضور امام تشکیل می شود. نتیجه جلسه را میبرند خدمت امام. در آن جلسه به این نتیجه می رسند که نیروهای ایران از مرز عبور کنند. میروند خدمت امام مطلب را مطرح میکنند، گزارش میدهند، امام میفرمایند نه برای چه میخواهید از مرز عبور کنید، نیازی نیست. این برای اولین بار است که پس از یک عملیات مهم، دو بار جلسه شورای عالی دفاع تشکیل میشود که جلسه دومش در خدمت امام تشکیل می شود. تقریباً ما جای دیگری نداریم که پس از یک عملیات، دو بار جلسه شورای عالی دفاع تشکیل شود.
در جلسه دوم هم که در خدمت امام تشکیل می شود، این جور که از خاطراتی که تا حالا منتشر شده برمی آید، ایشان می گویند چرا می خواهید از مرز عبور کنید؟ لب مرز بمانید و بجنگید. یعنی از مرز عبور نکنید. در آنجا استدلال نظامی صورت می گیرد. مرحوم تیمسار ظهیرنژاد که رئیس ستاد ارتش بودند، برای امام استدلال می کنند که مرز عارضه طبیعی مشخصی ندارد و جای پدافندی مناسبی نیست. بنابراین، ما اگر بخواهیم که پدافند خوبی داشته باشیم باید برویم تا کنار یک عارضه طبیعی و در خوزستان باید برویم کنار اروندرود. آقای محسن رضایی فرمانده سپاه هم همین استدلال را تأیید و تکمیل می کنند.
امام چهار تا استدلال هم می آورند برای اینکه ما نباید از مرز عبور کنیم. استدلال هایشان به این شرح است: یکی اینکه ما الان مدافعیم، اگر از مرز عبور کنیم متجاوز تلقی می شویم.دوم اینکه مردم عراق آسیب می بینند. به خصوص اینکه بسیاری از مردم عراق در دلشان با ما موافق اند.سوم اینکه عراقی ها در داخل کشورشان بهتر از زمانی که در داخل خاک ایران هستند می جنگند. چهارم هم اینکه سایر کشورها بی پرده به عراق کمک خواهند کرد و مخصوصاً کشورهای عربی.
حالا یک جمله ای هم در اینجا فکر کنم آسید احمد آقا یا یک کس دیگری نقل کرده از امام که اگر شما جنگ را ادامه دادید، باید تا آخر بروید.اما عجیب است که در جلسه شورای دفاع هیچ کس از نظر امام پشتیبانی و حمایت نمیکند. یعنی هیچ یک از اعضای شورای دفاع از این نظر امام که از مرز عبور نکنید، حمایت نمیکند؛ بنابراین تنها امام بود که مخالف عبور قوای ایران از مرز بود.
نکته بعدی هم که مهم ترین مسأله بود اینکه خود ایران هم طرحی برای صلح به جایی ارائه نکرده بود، یعنی وزارت امور خارجه که مسئول این کارها هست، ما ندیدیم که طرحی را برای خاتمه دادن به جنگ تهیه کرده باشد و این طرح را ببرد و مثلاً در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کند یا مثلاً به جاهای دیگر بدهد یا حتی به خود عراق بدهد، بگوید ما با این شرایط آمادگی داریم جنگ را خاتمه بدهیم. وزارت خارجه می توانست مثلاً یک طرحی به عراق اعلام کند که ما می توانیم با این شرایط جنگ را خاتمه بدهیم و پرچم صلح را به دست بگیرد؛ آنگاه حتی اگر جنگ ادامه پیدا کرد، عراق مسئول ادامه جنگ بود.