روزنو : انتخابات 24 خرداد حکم آب سردی را داشت که روی سر افراطیها ریخته شد تا از خوابی که هشت سال در آن غرق بودند بیدار شوند و کمکم خود را برای روزهای تازه و البته متفاوت با گذشته آماده کنند. در هشت سال گذشته آنها گویی در خوابی عمیق بودند که گاه خود را در آرامشی ابدی حس میکردند و گاه هم با برخی اظهارات و رفتارهای احمدینژاد خود را در کابوسی وحشتناک مییافتند. اما 24 خرداد حکم صبح صادقی را داشت که به خوابهای افراطیها پایان داد و آنها جایگاه واقعی و میزان نفوذ سیاسی خود در جامعه ایران را مشاهده کردند و به فکر چاره برای بازسازی موقعیت از دست رفته خود افتادند. گروهی که از سابقون اصولگرایی چاره را در بازگشت به پیشکسوتان و ریشسفیدان قوم خود یافتند اما گروه دیگری که شاید بتوان از آنها با عنوان «نوافراطی» یاد کرد درمان این درد را در همان راهحلهایی میجویند که در سالهای گذشته از آن استفاده کردند.
محمدرضا باهنر از جمله اصولگرایانی است که چاره بازسازی جریان اصولگرایان را بازگشت به عقلای قوم و ریشسفیدان و پایهگذاران این جریان سیاسی یافته است. وی که وارث حبیبالله عسگراولادی در تصدی ریاست جبهه پیروان خط امام و رهبری است روز گذشته طی گفتوگویی با «باشگاه خبرنگاران» به مطرح شدن نام علیاکبر ناطقنوری بهعنوان لیدر جریان اصولگرایی اشاره کرد و گفت: «بحث حضور وی مدتها پیش مطرح بود؛ ما با وی مذاکره کرده بودیم اما اکنون احساس کردهایم که ناطقنوری فعلا آمادگی حضور در این صحنهها را ندارد.» باهنر البته نمیگوید که منظورش از «این صحنهها» چیست؛ اگر منظور از «این صحنهها» پیوستن به تشکلهای اصولگرایی است باید گفت نظر باهنر با شواهد و قرائن همخوانی دارد و ناطقنوری سالهاست هیچ تمایلی ندارد برای اینکه در زمره اصولگرایان قرار بگیرد و لیدر آنها شناخته شود.
ناطق پس از مناظرههای کذایی سال 88 رسما اعلام کرد که دیگر در جلسات جامعه روحانیت مبارز، رسمیترین و مهمترین تشکل سیاسی اصولگرایان، حاضر نخواهد شد. سکوت ناطقنوری بعد از خرداد 88 عمیقتر شد تا اینکه در رمضان سال گذشته (تیرماه 91) و در جریان سخنرانیای که در یکی از شبهای قدر در حرم امام رضا(ع) داشت مورد حمله جریانهای افراطی قرار گرفت که با سر دادن شعارهای خاص و پرتاب بطریهای آب معدنی به سمت وی مانع از ادامه سخنرانیاش شدند. رئیس بازرسی دفتر مقام معظم رهبری تنها فردی نبود که مورد هجوم گروههای تندرو و افراطی قرار گرفت بلکه پیش و پس از او افراد و شخصیتهای دیگری نیز از هجوم این گروهها در امان نبودهاند که از آن جمله میتوان به برهم زدن سخنرانی سیدحسن خمینی، نوه بنیانگذار انقلاب در سال 89، علی لاریجانی رئیس مجلس در امسال و حسن روحانی رئیسجمهور در جریان بازگشت از سفر نیویورک و اجلاس سازمان ملل اشاره کرد.
حالا مدتی است که ناطق سکوت چندساله خود را شکسته است و «تندروها و بیترمزها را یکی از بدبختیهای کشور» میداند. بیان همین جمله توسط او کافی بود تا افراطیهایی که با اعتدال و میانهروی میانهای ندارند خود را مخاطب سخنان شیخ میانهرو تلقی کنند و کمر به مخالفت با او ببندند. سرمقالهنویس مشهور روزنامه تندرویی که شهره عام و خاص است ابتدا سعی کرد در معنای سخنان ناطق ایجاد تردید کند و بگوید شاید منظور او از «تندروها و بیترمزها»، همانا «اصلاحطلبان تندرو» هستند، اما سپس مینویسد: «زندگیتان را مدیون تندروها و بیترمزها هستید.» هرچند نویسنده روزنامه مشهور نمیگوید چرا ناطق زندگیاش را مدیون «بیترمزها» است اما این سوال مطرح است که آیا کارکرد تندروها و بیترمزها ساختن «زندگی آرام و بیدغدغه» برای افراد است؟ در این صورت الان آنها مشغول ساختن زندگی آرام برای چه فرد یا افرادی هستند که اظهارات ناطقنوری را برای انجام کارها و وظایف خود مزاحم یافتهاند؟
جبهه پیروان خط امام و رهبری در خدمت ناطقنوری است
اما با این وجود جریان اصولگرایی در حلقهای از تندروها و افراطیها خلاصه نشده و هرچند این جریان طی سالهای گذشته یکهتاز میدان قدرت بوده اما اصولگرایان سنتی در حال بازسازی موقعیت خود هستند و برای همین هم درصدد ترغیب شیوخ و ریشسفیدان و رهبران سنتی خود هستند. از اظهارات باهنر میتوان فهمید که جبهه پیروان خط امام و رهبری تلاش وافری برای ترغیب ناطق برای اینکه لیدری اصولگرایان را بپذیرد داشته اما با امتناع وی مواجه شده است: «احساس کردهایم که ناطقنوری فعلا آمادگی حضور در این صحنهها را ندارد. هر زمان که وی آمادگی حضور و همکاری داشته باشد، در خدمتشان هستیم.»
تحلیلهای ضد و نقیض اصولگرایان در مورد تاثیرگذاری ناطقنوری
هرچقدر اصولگرایان سنتی و پایهگذاران اصلی این جریان سیاسی درصدد جذب ناطقنوری به سمت خود و ترغیب وی برای پذیرفتن لیدری اصولگرایی هستند اما نواصولگرایان و گروهها و جریانهای وابسته به آنان نهتنها هیچ علاقهای به این کار ندارند بلکه برای ممانعت از این کار از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند. در همین راستا مجتبی شاکری، عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران روز گذشته در گفتوگو با «آریا»، ضمن تاکید بر اینکه بعد از اتفاقات سال 88 نمیتوان ناطقنوری را اصولگرا دانست، گفت: «ناطقنوری دیگر اصولگرا نیست. البته ایشان دیگر به لحاظ سیاسی مطرح نیستند.» شاکری هرچند معتقد است که عمر سیاسی ناطقنوری تمام شده است اما از سوی دیگر او را عامل شکست اصولگرایان در خرداد 92 میداند: «در واقع اختلافی که در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم بین اصولگرایان به وجود آمد ایشان دخالت داشتند. کنارنکشیدن آقای ولایتی از انتخابات رایزنیهایی بود که آقای ناطقنوری داشتند.»
ناطقنوری و انتخابات ریاستجمهوری
هرچند افراطیها معتقد به پایان عمر سیاسی ناطق هستند اما اصولگرایانی که با سیاست مانوستر بودهاند و سعی کردهاند تحلیلهای واقعبینانهتری از وضعیت خود و جریانشان داشته باشند خوب میدانند که عمر سیاسی ناطقنوری نهتنها تمام نشده بلکه در حال گذار به مرحله جدیدی است؛ مرحلهای که از ماهها قبل از انتخابات ریاستجمهوری شروع شد. همان زمان که آیتالله هاشمیرفسنجانی و ناطقنوری برای انتخابات و عصر بعد از احمدینژاد با یکدیگر رایزنی میکردند از گوشه و کنار سیاست خبر میرسید که آیتالله هاشمی به ناطق برای کاندیداتوری اصرار میکند و ناطق معتقد بود که آیتالله هاشمی برای ریاستجمهوری در موقعیت فعلی مناسبترین فرد است.
تا جایی که ناطق در پشت پرده هدایت ستاد تبلیغاتی آیتالله هاشمی را برعهده گرفته بود و اسحاق جهانگیری (معاون اول رئیسجمهور) – که آن زمان رئیس ستاد تبلیغاتی آیتالله هاشمی بود- از رهنمودهای ناطق بهره میگرفت. با حذف اکبر هاشمی از انتخابات ریاستجمهوری، ناطق هم به همراه آیتالله هاشمی و سیدمحمدخاتمی از حسن روحانی حمایت کردند؛ کاری که نتیجه آن موجبات شگفتی افراطیها و بیدار شدنشان از خواب هشتساله را رقم زد.