خروج شبح از تاریکی | روزنو

سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۳
کد خبر: ۵۵۶۸۷۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۷ - ۲۵ بهمن ۱۴۰۱
واکنش‌ها به انتشار تصویر پرویز ثابتی؛ مقام امنیتیِ معروف رژیم پهلوی پس از 44 سال
مقام امنیتی بعدها با اسم و عنوان «پرویز ثابتی» و« مسئول اداره سوم (مهم‌ترین رکن) ساواک و رئیس ساواک تهران» بیشتر شناخته شد. نقش او شاید بیشتر از همه در ماجرای دادگاه خسرو گلسرخی و کرامت‌الله دانشیان دیده شود.

خروج شبح از تاریکی

در دهه 50 شمسی و در زمانی که برخی از دختران وپسران جوان در گروه‌های مختلف چریکی راه مبارزه مسلحانه را انتخاب کرده بودند تا با رژیم شاهنشاهی مقابله کنند و هر روزه خبرهایی از درگیری اعضای این گروه‌ها با ماموران ساواک و شهربانی و مرگ و دستگیری آنها در روزنامه‌ها منتشر می‌شد، به ناگاه چهره‌ای با نام کلی «مقام امنیتی» در پشت پرده این اخبار قرار گرفت و با شدت درگیری‌های ساواک و چریک‌ها، پایش به تلویزیون نیز کشیده شد و در کانون مصاحبه‌های کنترل شده با خبرنگاران نیز قرار می‌گرفت.

مقام امنیتی بعدها با اسم و عنوان «پرویز ثابتی» و« مسئول اداره سوم (مهم‌ترین رکن) ساواک و رئیس ساواک تهران» بیشتر شناخته شد. نقش او شاید بیشتر از همه در ماجرای دادگاه خسرو گلسرخی و کرامت‌الله دانشیان دیده شود. او از یک طرح خام برای گروگانگیری خانواده شاه که توسط یکی از جاسوسان ساواک در یک گروه مبارز به او رسیده بود، سناریویی ساخت که نقطه عطفی در تاریخ مبارزات علیه حکومت پهلوی بود.

برپایی دادگاه گلسرخی ودانشیان


امیرحسین فطانت؛ همان کسی است که خبر این تصمیم را به گوش ثابتی رساند. او در کتاب خاطرات خود با عنوان «یک فنجان چای بی‌موقع» که سال‌ها بعد منتشر شد، درباره این اتفاق و دیدارش با پرویز ثابتی معاون امنیت داخلی ساواک نوشت و طراحی او برای این عملیات را این‌گونه روایت کرده است؛ «مکالمه بین ما بسیار کوتاه بود. تا قرار اصلی وقت زیادی نبود. کمی از سابقه سیاسی و علت دستگیری و زندانی شدنم از من پرسید و آشنایی من با کرامت دانشیان. سوئیچ ماشینی را که قرار‌بود پیکان سفید‌رنگی باشد و در‌‌ همان نزدیکی پارک شده بود را به من داد. قرار شد که من پس از پارک ماشین در فاصله‌ای تا‌‌ همان نزدیکی‌ها تا ساعت دو و پانزده دقیقه بایستم و بعد بروم. در ابتدا به من گفته شد هدف این است که یکی از افرادی که در تهران است و عضو گروه گروگانگیری است شناسایی و دستگیر شود. شناخت من از شیفتگی کرامت دانشیان و دیدار چند‌دقیقه‌ای با یکی دیگر از اعضای گروه و احساس شخصی و تجربه سیاسی من این بود که امکان نداشت هیچ‌چیز و یا آدم جدا خطرناکی پشت طرح گروگانگیری ولیعهد باشد و برای همین هم وقتی ثابتی را در آن محیط با آن فضای وهم‌انگیز دیدم شوکه شدم. به‌نظر من این کار اصلا در حدی نبود که پای ثابتی به میان کشیده شود. برای من تمام این حرف‌ها تنها ناشی از خیال‌پردازی‌های محفلی تعدادی به قول خود ثابتی «سوسیالیست» بود اما اشتباه کرده بودم. تنها حرف خاندان سلطنتی و گروگانگیری ولیعهد به اندازه کافی برای دستگاه و در این مورد برای شخص پرویز ثابتی بااهمیت بود به‌خصوص اینکه حرف در حد حرف باقی نمانده بود. حضرات ظاهرا و خیلی هم جدی در جست‌وجوی اسلحه بودند. آخرین تلاش‌ها به مکالمه من و دانشیان، دو آدم سابقه‌دار سیاسی منتهی شده بود.»

ثابتی اما پس از دستگیری دانشیان وگلسرخی و برخی از دوستان شان معرکه‌ای جنجالی ترتیب داد ودادگاه آنان را به طور مستقیم از تلویزیون پخش کرد و فرصتی به چریک‌های متهم داد تا به شکلی مستقیم با مردم سخن بگویند و نظرات‌شان علیه حکومت پهلوی را در تلویزیون همان حکومت منتشر کنند؛ اگرچه همین معرکه سبب صدور حکم اعدام برای دو نفری شد که نه تنها ابراز پشیمانی نکردند، بلکه به شدت به حکومت پهلوی نیز تاخته بودند.

قتل عام زندانیان اوین


پرویز ثابتی پس از آن با عنوان مرموز«مقام امنیتی» شناخته می‌شد. او در فرازی دیگر از تاریخ معاصر ایران نیز حضور دارد. واقعه خونین کشتار 9 زندانی سیاسی در تپه‌های اوین. همان جا که «بیژن جزنی» به همراه «حسن ضیاءظریفی»، «عباس سورکی»، «محمد چوپان‌زاده»، «احمدجلیل افشار»، «مشعوف کلانتری» و «عزیز سرمدی» از اعضای بنیانگذار چریک‌های فدائی خلق و «کاظم ذوالانوار» و«مصطفی جوان خوشدل» از کادرهای رده بالای سازمان مجاهدین خلق از زندان اوین بیرون برده شده و تیرباران شدند تا مقام امنیتی سناریویش را به شکل این خبر در روزنامه‌ها منتشر کند؛ خبر روزنامه‌ها حاکی از این بود که «این افراد در جریان انتقال از زندانی به زندان دیگر موفق به خلع سلاح مامورین اتوبوس شده و پس از خروج از آن، توسط مامورین اسکورت‌کننده‌ی اتوبوس هدف قرارگرفته و کشته شده‌اند.»

روایت مقام امنیتی از ماجرای سیاهکل


پیش از آن در سال 1349 این مقام امنیتی یک بار دیگر در کانون توجه رسانه‌ها قرار گرفت. روزی که دوماه پس از ماجرای سیاهکل روبه روی خبرنگاران نشست و اتفاقات آن حرکت چریک های فدایی خلق را روایت کرد. دو ماه پس از واقعه سیاهکل، پرویز ثابتی، مدیرکل اداره سوم ساواک، در کنفرانس مطبوعاتی که از او با عنوان «یک مقام امنیتی» یاد شد، به شرح این ماجرا، ریشه‌های آن، اقدامات پیشین گروه چریک‌های فدایی خلق و چگونگی برخورد ساواک با آن پرداخت. در این نشست خبری که ۱۵ فروردین ۱۳۵۰ با حضور خبرنگاران خبرگزاری‌های داخلی و خارجی، روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون برگزار شد، این مقام امنیتی «اسرار واقعه سیاهکل» را فاش کرد که در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ رخ داد. واقعه‌ای که اگرچه با قتل واعدام برخی از چریک‌های دخیل در آن ماجرا پایان یافت، اما پرویز ثابتی را در کانون توجهات رسانه‌ای قرار داد.

سابقه خانوادگی ثابتی


پرویز ثابتی اما کیست؟ او درباره‌ی خود می‌گوید: «از بدو تولد تا تاریخ مهرماه ۱۳۲۸ در سنگسر از بخش‌های سمنان در محله‌ای به نام تپه‌سر در خانواده‌ای بهایی به دنیا آمدم. دوران ابتدایی را از ۱۳۳۲ الی ۱۳۲۸ در سنگسر و دوران دبیرستان را از ۱۳۲۸ الی ۱۳۳۴ در تهران گذراندم. سال ۱۳۳۴ در دانشکده‌ی حقوق دانشگاه تهران به ادامه‌ی تحصیل مشغول شدم و در خرداد سال ۱۳۳۷ موفق به اخذ لیسانس در رشته‌ی قضایی گردیدم و از تاریخ مهر ۱۳۲۸ برای گذراندن تحصیلات متوسطه به تهران آمدم و مدت سه سال در منزل شوهر خواهرم آقای محمدحسین رحمانیان سکونت داشته‌ام و از مهر ۱۳۳۱ خانواده‌ام نیز به تهران آمدند و در همان منزل سکونت گزیدند تا اسفندماه ۱۳۳۴ که منزل تهیه نمودیم و به آنجا عزیمت نمودیم. از ۱۳۳۶ در تهران به شغل آموزگاری اشتغال داشته‌ام.»

صعود در مراتب اداری ساواک


او در بهمن‌ماه ۱۳۳۷ به استخدام ساواک در آمد و خیلی زود در تشکیلات ساواک ترقی کرد. ابتدا با حمایت فردوست، قائم مقام ساواک و ناصر مقدم، مدیرکل اداره‌ی سوم در سال ۱۳۴۵ رئیس اداره‌ی یکم اداره‌ی کل سوم شد. در همین سال ناگهان به اعتبار یک برنامه‌ی تلویزیونی به شخصیتی سرشناس بدل شد و به تدریج ابعاد قدرتش فزونی گرفت.

فرار از کشور وسکونت در خارج


او که رئیس ساواک تهران نیز بود با شدت گرفتن انقلاب توانست با یک پاسپورت جعلی از کشور خارج شود. /فته شده که او بنا به خصوصیات شغلی‌اش صاحب چندین پاسپورت به اسامی مختلف بود. در اواخر حکومت ازهاری، ده روز قبل از انقلاب اسلامی به ژنو گریخت و از آنجا به اتفاق همسرش به اسرائیل رفت. او سپس در شهر سانفرانسیسکو ساکن شد.

سکوت طولانی‌مدت مرد مرموز

پرویز ثابتی اما برخلاف بسیاری از چهره‌های حکومت شاهنشاهی در دوران تبعید خود سکوتی طولانی‌مدت را برگزید. او حتی با پروژه معروف «تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد» نیز حاضر به مصاحبه نشده بود، تا اینکه در سال 1390 متن گفت‌وگوی بلند او با عرفان قانعی‌راد در کتابی تحت عنوان«در دامگه حادثه» منتشر شد و به سکوت سی و چندساله یکی از مرموز‌ترین ومخوف‌ترین مقامات امنیتی رژیم پهلوی پایان داد. او البته کمی بعد در یک گفتگو با صدای امریکا نیز شرکت کرد وبخشی دیگر از ادعاهای خود در کتاب فوق را تکرار کرد.

ثابتی؛ مرد بی‌چهره


پرویز ثابتی در این دوره طولانی اگرچه دوبار سکوت خود را شکست، اما ترجیح داد که تصویری از خود منتشر نکند. نه در کتاب خاطراتش «در دامگه حادثه» و نه در گفت‌وگویی که سال ۱۳۹۰ با «صدای آمریکا» داشت. تنهغ تصوایری که از او در فضای رسانه وجود داشت، منحصر به عکس‌هایی بود که از او در موقعیت «مقام امنیتی» در رسانه‌های قبل از انقلاب منتشر شده بود.

پایان سکوت خبری

تحرکات رسانه‌ای اخیر برخی چهره‌های مخالف جمهوری اسلامی به ویژه پس از بروز ناآرامی‌های چندماه گذشته سبب شد تا برخی از سایه سکوت بیرون بیایند. در این میان رضا پهلوی فرزند محمدرضا آخرین شاه ایران نیز بر تحرکات رسانه‌ای خود افزود ودر چندین تجمع و نشست خبری حاضر شد. موضوعی که سبب شد تا بالاخره چهره یکی از کلیدی‌ترین مقامات امنیتی محمدرضا پهلوی که بیش از چهار دهه خود را پنهان کرده بود، نیز رسانه‌ای شود. پردیس ثابتی دختر پرویز ثابتی چند روز پیش پس از ۴۴ سال عکسی از او در تجمع اپوزیسیون جمهوری اسلامی در آمریکا منتشر کرد که واکنش های بسیاری را برانگیخت. خبرگزاری تسنیم در این باره نوشت: پرویز ثابتی شکنجه‌گر معروف ساواک بعد از سال‌ها زندگی در انزوا و دوری از رسانه‌ها، در تجمع دیروز ضدانقلاب در لس‌آنجلس به‌همراه خانواده‌اش شرکت کرد. به نوشته تسنیم ثابتی از چهره‌های معروف ساواک و رئیس اداره سوم این سازمان به‌شمار می‌رفت که زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری (موزه عبرت فعلی) هم از زیرمجموعه‌های آن به‌شمار می‌رفت و شکنجه زندانیان و مبارزان پیش از انقلاب زیر نظر وی صورت می‌گرفت.

واکنش‌ها به حضور رسانه‌ای پرویز ثابتی


ناصر کنعانی؛ سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز روز گذشته در نشست هفتگی با خبرنگاران درباره حضور پرویز ثابتی رئیس ساواک در تجمع ضد انقلاب در آمریکا که سؤال یکی از خبرنگاران بود، گفت:«دولت‌های مدعی حقوق بشر تبدیل به مأمن و ملجأ جنایتکاران شدند.»

وی افزود:«فرد جنایتکاری با چنین سابقه‌ای در قلب کشور مدعی حقوق بشر حضور دارد و اگر پرونده اقدامات ضدایرانی دولت آمریکا را فهرست کنیم فهرست عریض و طویلی خواهد بود. این هم یکی دیگر از نماد‌های دشمنی دولت آمریکا با دولت و ملت ایران است.»

سایت الف نیز در این باره نوشت:« آخرین‌بار که نام ثابتی بر سر زبان‌ها افتاد در ماجرای مصاحبه با صدای آمریکا به بهانه انتشار کتاب خاطراتش با نام «در دامگه حادثه» بود. کتابی که خشم بسیاری از زندانیان سیاسی دوران شاه و مبارزان و فعالان آن زمان را برانگیخت. تصور چاپ کتاب خاطرات ثابتی به این امید که وی حقایق ناگفته از تاریخ ساواک و رژیم پهلوی را گفته باشد خبر خوشحال‌کننده‌ای بود اما ثابتی در پیشگاه تاریخ صادق نبود و عمده‌ی مطالب وی نه تنها کذب بود بلکه بیشتر زاییده تخیلات و در راستای تطهیر ساواک و دستگاه پهلوی بود.»

این رسانه اصول‌گرا ادامه داد:« حرکت دیروز او و حضورش در میان مردم را باید به فال نیک گرفت از این جهت که ثابتی بماهو ثابتی نمادی از تجمیع دشمنان ایران در قامت یک شخص است.»

یک حقوق‌دان نیز درخواست کرد که او به اتهام جنایت علیه بشریت باید محاکمه شود. محمدهادی ذاکر حسین عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در واکنش به حضور پرویز ثابتی نفر دوم ساواک در تجمع ضدانقلاب در یکی از شهرهای آمریکا در توئیتی نوشت: «ساواک متهم به ارتکاب جنایت علیه بشریت از رهگذر شکنجه و سلب آزادی و تعقیب و آزار گسترده و سازمان یافته و در راستای سیاست دولتی سرکوب مخالفان رژیم است.»

در توئیت مدیر مرکز حقوق کیفری بین‌المللی ایران همچنین آمده است: «جرایم بین‌المللی مشمول مرور زمان نیست و دانه درشت‌های ساواک تا زمانی که زنده‌اند باید پاسخگوی رفتار خود باشند.»

محمدعلی ابطحی رئیس دفتر رئیس جمهور دوران اصلاحات نیز به انتشار عکس پرویز ثابتی از روسای معروف ساواک بعد از ۴۴ سال واکنش نشان داد. ابطحی در توئیتی طنزآمیز با انتشار تصویر پرویز ثابتی نوشت:«تصویر پرویز ثابتی مقام امنیتی ساواک یعنی شاه میاد با لشکرش؟»

فضای مجازی نیز در روزهای گذشته عرصه واکنش های مثبت و منفی به این اتفاق بود. کاربری نوشت:« طراح و عامل جنایت‌های سادیستیک ساواک بعد از دهه‌ها این گونه رخ نموده است؛ با زهرخندی استهزاآمیز، دست به بغل و سری بالا از سر بردار کردن طیف وسیعی از جوانانِ تحول‌طلب در دوران رژیم پیشین. تفو بر تو ای چرخ گردون تفو!»

همین کاربر در توییت دیگری نوشت:« درباره پرویز ثابتی صحبت زیاد شد و قواره‌اش هم واقعاً بیش از این نیست. اما از همان سال ۵۷-۵۸ می‌بایست وزارت خارجه ابتکاری به خرج می‌داد و در محاکم بین‌المللی از او به جرم «اعمال شکنجه سازمان‌یافته، اعدام و بازداشت‌های غیرقانونی و خودسرانه فعالان سیاسی و عقیدتی» شکایت می‌کرد.»

دیگری نیز با اشاره به فعالیت رئیس ساواک در قبل از انقلاب نوشت:« دوست دارم بدونم اینا به بچه‌هاشون درباره شغلشون چی گفتن؟ گفتن برای نوجوون‌های ۱۷ ۱۸ ساله پرونده‌سازی می‌کردن و شکنجه‌شون می‌کردن؟ و این‌قدر پوست و گوشت مبارزان رو می سوزوندن که بوی استیکی که شازده با یاسی می‌خورد کل اداره رو بر می‌داشته؟!»

البته همه واکنش‌ها در مخالفت با این چهره امنیتی ساواک نیست. برخی نیز از سر مخالفت با جمهوری اسلامی، او را به شکلی مثبت به تصویر می‌کشند. کاربری نوشت:« با انتشار تصویر بزرگ مرد امنیت ایران عده‌ای برانداز، نام پرویزثابتی رو معادل جنایت و چه و چه تعریف می‌کنند.اگر به ساواک آزادی عمل می‌دادند ما الان در ایرانی که یکی از ۵ قدرت برتر جهان بود زندگی می‌کردیم برای مبارزه با رژیم باید ابتدا ذهنتون رو از آموزه‌های مسمومش پاک کنید.»

یک فعال توییتری نیز با اشاره به برخی موافقت‌ها با این چهره مرموز امنیتی در فضای مجازی، نوشت:« انتشار عکس پرویزثابتی، رئیس سابق ساواک، هم باعث تعجب و هم باعث نفرت اکثر بینندگان شد و در حال واکنش به این عکس هستند. اما همین افراد باید بدانند که در همین فضای مجازی عده‌ای هستند که حتی همین ثابتی را تطهیر می‌کنند. یعنی از نظر آنها شکنجه‌گر اگر سلطنت‌طلب باشد قابل دفاع است.»

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز