از اين منظر روساي جمهور همواره تلاش دارند شيخ وزراي خود را براي تصدي اين وزارتخانه به مجلس بفرستند. فردي که قبل از هرچيز داراي سابقه و نظريه در آموزش باشد تا به نوعي رابطه ويژهاي بين وزير آموزش و پرورش با خانوادههاي دانشآموزان ايجاد شود. اين نکته آنقدر براي دولتها مهم است که گويا از طريق رضايت معلمين و دانشآموزان از سيستم آموزشي ميتوانند رضايت خانوادهها و در نهايت رضايت جامعه را از عملکرد خود تضمين کنند. نگاه به وزراي معرفي شده از دولتهاي مختلف به مجلس براي تصدي وزارت آموزش و پرورش و بررسي عملکرد آنها خود مويد اين موضوع است. هرچند برخي وزرا در بين 13وزيري که از ابتداي انقلاب به اين سو برگزيده شدند از مقبوليت علمي و حتي فرهنگي وسياسي برخوردار نبودند اما اشخاصي همچون شهيدان رجايي و باهنر، نجفي، حاجيبابايي، دانشآشتياني، در دولتهاي مختلف بر مسند اين وزارتخانه تکيه زده و توانستند در بعد سياسي نيز براي خود جايگاهي با توجه به موفقيتشان فراهم کنند. دولت سيزدهم فردي فاقد توان اداره يک وزارتخانه را به مجلس معرفي کرد که مجلس با او مخالفت کرد و در مرحله بعد يوسف نوري را به عنوان وزير معرفي کرد که هرچند داراي سوابقي در زمينه آموزش و پرورش است اما ظاهرا نتوانسته تحرکات چنداني در اين وزارتخانه ايجاد کند. چند روزي است زمزمه استيضاح يوسف نوري به گوش ميرسد.
اهميت و جايگاه آموزش و پرورش
محمدرضا خباز، فعال سياسي اصلاحطلب در ارتباط با جايگاه وزارت آموزش و پرورش به «آرمان ملي» گفت: هر وزيري دو مسئوليت مهم دارد. يکي مسئوليت در وزارتخانه زيرمجموعه خود و ديگري چون در هيات دولت حضور دارد و با رأي وزرا تصميمات مهم صورت ميگيرد، در تصميم گيريهاي دولت هم مسئوليت دارد و بايد پاسخگو باشند. يکي از وزارتخانههاي پر اهميت وزارت آموزش و پرورش است. بيش از يک ميليون معلم فرهيختگان جامعه و نزديک به 15 ميليون دانشآموز با مديريت اين وزارتخانه اداره ميشوند و شخصيت آيندگان کشور در آموزش و پرورش شکل ميگيرد.
وزيري که تا وزير شدن فاصله داشت
خباز در ارتباط با معرفي يوسف نوري به عنوان وزير آموزش و پرورش توسط رئيسجمهور گفت: متأسفانه در معرفي وي هيچگونه مشورتي با دلسوزان نشد. آقاي رئيسي بايد اين موضوع را درنظر ميگرفت که بايد فردي براي تصدي اين وزارتخانه به مجلس معرفي ميشد که قرار است جاي شهيدان رجايي و باهنر را بگيرد. در دولتهاي اوليه انقلاب قويترين افراد را به عنوان وزيرآموزش و پرورش معرفي ميکردند زيرا به اهميت مساله آموزش و پرورش واقف بودند. وزير فعلي البته آموزش و پرورشي است اما سالهاست که از اين وزارتخانه دور بوده. شخصي که با عنوان وزير انتخاب شده فردي نيست که چالشهاي پيش روي معلمين و دانشآموزان را با تمام وجود درک کرده تا بتواند بار سنگين آموزش و پرورش را به دوش بکشد. وزير آموزش و پرورش بايد چنان جايگاهي داشته باشد که زماني که به يکي از استانها ميرود تا براي معلمين صحبت کند، معلمين احساس کنند فردي رئيس آنهاست که چند سر و گردن از آنها بالاتر است. وزيرفعلي آموزش و پرورش تا داشتن همه شرايط يک وزير خوب آن هم براي وزارت آموزش و پرورش فاصله دارد و با مشکلات آموزش و پرورش به صورت کامل آشنا نيست و برنامه دقيقي هم براي اداره وزارتخانه نداشت .
ژنرالهاي آموزشي از اسب پياده شدند
وي افزود: زماني که وزير مشاهده کرد او به عنوان وزير معرفي شده بايد قويترين افراد را به عنوان معاونين خود برميگزيد. در استانها قويترين افراد را به عنوان رئيس آموزش و پرورش معرفي ميکرد تا کمبود وجود خودش جبران شود. وزير آموزش و پرورش به جاي اينکه ژنرالهاي آموزش و پرورش را به عنوان کادر اداره کننده و تصميمسازان و تصميمگيران معرفيکند، به دنبال سربازان رفت و ژنرالهاي آموزشي را از اسب پياده کرد. البته سرباز محترم است. از اين نظر هم خود وزير و هم مجموعه وي از عهده اين بار سنگين برنيامد. محمدرضا خباز در پايان گفت: با اين شرايط ميتوان اعلام کرد وضعيت آموزش و پرورش مناسب نيست. ضمن اينکه اولياي دانشآموزان بهخاطر برخي اتفاقات در مدارس نگرانند. معلمين هم ناراحتند و دانشآموزان نيز که بايد در شرايط موجود لنگرگاهي براي کشور باشند، دغدغه چنداني ندارند و نوعي نارضايتي بين معلم و دانشآموزان و اوليا ديده ميشود.