تمجید یک رسانه از مواضع اخیر مولوی عبدالحمید
زنان و عبدالحمید
عبدالحمید این هفته نشان داد که مطالبی که در نقد او گفته میشود را خوانده است. او هم از زنان دفاع کرد و هم عملکرد طالبان در نقض حق زنان را زیر سوال برد: «من مصاحبه کردهام و به من اعتراض هم شده است که گفتهام این طالبان، طالبان ۲۰ سال قبل نیستند و تغییر کردهاند. من احساس میکنم طالبان تغییراتی کردهاند ولی چیزی که من بسیار نگران آن هستم، این است که کسی نباید جلوی تعلیم زنان را بگیرد. دانشگاهها باید به روی زنان باز باشد. کدام دین و شریعت، از تحصیل زنان جلوگیری کرده است؟ این نظر عدهای است که تنگنظر هستند. طالبان! شما را به خدا این کار را نکنید. دانشگاهها و مدارس را به روی زنان باز کنید. توصیه من آن است که قبل از دانشگاه مردان، باید دانشگاه زنان باز شود. زنان استعداد دارند. آنها میخواهند علم و دانش فرابگیرند. شما با کدام مجوز شرعی جلوی آنها را گرفتهاید؟ چه کسی به شما گفته اجازه تعلیم به آنها ندهید؟» وی افزود: «عدهای از من انتقاد کردهاند که شما اینها را نگفتهاید؛ درحالیکه اینطور نیست. من الآن اینها را بر سر منبر میگویم و پیشتر هم گفتهام و به طالبان پیام دادهام که جلوی تعلیم زنان را نگیرید. ما به طالبان گفتهایم که علمای جهان اسلام قانع نمیشوند که جلوی تعلیم زنان را بگیرید. من این را مسئولیت شرعی طالبان میدانم که حقوق زنان را رعایت کنند.»
اما با وجود این صحبتهای مولوی عبدالحمید، سیستان و بلوچستان وضعیت خوبی در رسیدگی به وضعیت زنان ندارد. براساس آمارها، سیستان و بلوچستان دارای پایینترین سن ازدواج در میان زنان ایرانی است و کودکهمسری امری بسیار شایع در این استان است. مسائلی مثل چند همسری نیز از طرف عبدالحمید و اطرافیان او تقبیح نشده است: «درست است که برای زنان سخت است، ولی الان در جامعه ما جمعیت زنان بیشتر از مردان است. جنگها مثل جنگ ایران و عراق جمعیت مردان را کمتر کرده است. تعدد همسر از لحاظ شرعی درست است و حکمتی در حکم خداوند است، ولی خداوند مشروط کرده که باید عدالت رعایت شود. اگر عدالت رعایت شود، حقوق زنان ضایع نمیشود.» در واقع، عبدالحمید در مسائل مرتبط با زنان، تفاوتی با بعضی از روحانیون شیعه ندارد و چهبسا با بعضی نواندیشیهای حوزه شیعه نیز مخالف باشد. بهخصوص اینکه به یاد داشته باشیم آغاز اعتراضات زاهدان، ارتباطی به موضوع مهسا امینی نداشت.
اعدام نکنید
در این بین، بعضی مواضع عبدالحمید ناشی از تفسیر او از اسلام است. او بارها و بارها با حکم اعدام به شکلهای مختلف، مخالفت کرده است. او همین هفته اخیر گفته بود: «آنقدر بر سر قوه قضائیه فریاد زده شده که این اعدامها به ضرر کشور است. اعدام در حیات طیبه آنحضرت (صلیاللهعلیهوسلم) و در سیره خلفای راشدین و حیات بابرکت امیرالمومنین حضرت علی نبوده است. شما این اعدامها را از کجا آوردهاید؟ این اعدامها به ضرر کشور و اسلام است. کسی که جرمی مرتکب میشود، باید زندانی شود یا به شیوه دیگری مجازات شود» البته پیش از این هم در زمان اعدام بعضی چهرههای دیگر نیز مولوی عبدالحمید به صراحت با این کار مخالفت کرده بود. مثل زمانی که آرش رحمانیپور اعدام شده بود، وی در نمازجمعه گفته بود: «مسئله اعدامها در کشور ما موجب نگرانی مردم شده است و کشور ما از معدود کشورهایی است که آمار اعدام در آن زیاد است... اعدام نمیتواند امنیت و همگرایی و همدلی را بیشتر کند.»
گرچه مولوی عبدالحمید درباره شکنجه و اعترافات اجباری نیز مواضع صریحی داشته اما انتقاد او از اعدام که تقریبا در همه کشورهای اسلامی یکی از ابزار برخورد با مخالفان رادیکال حکومت است، نشان از خوانش متفاوت او از بسیاری از روحانیون اهلسنت در عربستان و پاکستان و... دارد.
مذاکره با عبدالحمید
عبدالحمید بنابر قرائن موجود اهل مذاکره در فضای سیاسی است. هم با طالبان و هم با اصلاحطلبان. هم با موافق، هم با مخالف. هم با تروریستهای شرق کشور و هم با محمدرضا خاتمی. در وقایع اخیر نیز عبدالحمید با دستگاههای امنیتی به سبک خود مذاکره کرده است و توانسته امتیازاتی به دست بیاورد. چنانچه بعد از وقایع جمعه خونین زاهدان شورای تامین زاهدان بیانیهای داد و نوشت: «ضمن پذیرش قصور برخی از ماموران و عزل رئیس وقت کلانتری 16 و فرمانده انتظامی شهرستان زاهدان و همچنین جبران خسارت وارده به جانباختگان بیگناه و خانوادههای آنان اعلام میدارد که؛ پرونده حوادث تلخ زاهدان اعم از محرکین، اغتشاشگران و مهاجمان به کلانتری و از طرفی مسئولین ذیربط انتظامی جهت رسیدگی به تخلفات و جرائم، تشکیل و به همراه مستندات کامل برای رسیدگی همهجانبه به مراجع قضائی ارسال شده تا به صورت دقیق و براساس ضوابط قانونی مورد رسیدگی قرار گیرد.» این تنها موردی بوده که از ابتدای ناآرامیهای مرتبط با وفات مهسا امینی، دستگاههای امنیتی کشور از قصور خود به این صراحت سخن گفتهاند. البته عبدالحمید این هفته اعلام کرد از فرایند مذاکرات راضی نیست: «مسئولان پیشنهاد دادهاند که ما دیه آنها (آسیبدیدگان حوادث) را میدهیم اما فعلا به دلیل آنکه خواسته ما مبنی بر محکومکردن این جریان و اذعان به مظلومیت مردم و مواخذه مجرمان در هر ردهای، تأمین نشده و قدمهایی که برداشته شده، رضایت مردم را تأمین نکرده است، نظر من بر آن است که دیه نگیریم و خودمان به این خانوادهها کمک کنیم. اصل آن خواستهها هستند و آن خواستهها باید برآورده شوند.»
عبدالحمید، خوب یا بد، در جایگاهی ایستاده که سالها اصلاحطلبان آن را در تئوری آرزو میکردند. این که بدون توسل به خشونت و با اتکا به سرمایه اجتماعی، در بزنگاهها، طرف مذاکره با سیستم باشد. اصلاحطلبان سالها از عبدالحمید دعوت میکردند تا با آنها همراه باشد. شاید در آینده کنشگری سیاسی مولوی عبدالحمید بهعنوان یک کنش خشونتپرهیز مورد توجه نسل بعدی اصلاحطلبان باشد.