شکاف میان مردم در روزهای اعتراض!
ياسمين طالقاني: اين روزها گويي بخشي از جريان اصولگرا خود را تمام مردم تعريف ميکند. عضو ارشد موتلفه که وقتي از او سوال شد «بخشي از جامعه مطرح ميکند درباره يکسري از مسائل مانند برجام، بخشهايي از قانون اساسي، برخي رفتارهاي اجتماعي و فرهنگي، سياست خارجي و.... همهپرسي برگزار شود، آيا اين روشها شدني است؟» پاسخ داد: اولا مردم هميني هستند که روز جمعه شما مشاهده کرديد. اينها مردم هستند. اکثريت مردم اينها هستند و حرفشان اين نيست. يک عده اقليت جزيي در کشور در يکي، دو ماه اخير با اغتشاش و خرابکاري خواستند موضع خودشان را نسبت به نظام اعلام کنند. اينها نه اهل گفتوگو هستند، نه دنبال بحث اقتصادي هستند و نه با قانون اساسي کار دارند، کلاً با اسلام و با اصل نظام مشکل داشتند و شعارشان هم همين بود که «اصل نظام نشانه است» بنابراين اينها دنبال رفراندوم نيستند و طبيعي است براي يک اقليت جزئي که حداکثر يک درصد جمعيت کشور ميشوند نميآيند قانون اساسي را به رفراندوم بگذارند. حميدرضا ترقي افزود: در هيچ کشوري نميآيند براي نظر يک اقليت همهپرسي بگذارند. شما يک کشور پيدا کنيد که براي اين مسائل رفراندوم بگذارد. رفراندوم يک مسير مشخص دارد بايد يک معضلي در کشور باشد که به وسليه هيچ دستگاه قانونگذاري و اجرايي حل نشود آن وقت بيايند آن را به رفراندوم بگذارند.
نه به تک صدايي
تکصدايي مدنظر ترقي مخالفان زيادي دارد. اگر چه در انتخاباتهاي اخير کانديداهاي يک جريان در نهادهايي مانند مجلس و شوراي شهر حضور دارند اما باز هم جامعه پذيراي تک صدايي نيست و عباس صالحي وزير سابق ارشاد معتقد است: «ايران را حزب رستاخيز نميتواند اداره کند. ايران را يک رسانه يا يک سليقه رسانهاي نميتواند اداره کند... هر مقداري رسانه رسمي را تک صدا کنيم رسانه غيررسمي را رسميتر ميکنيم.» وي افزود : «رسانههاي غيررسمي سونامي درست ميکنند. رسانههاي غيررسمي مرکز نفاق هستند و وقتي در رسانههاي رسمي تک صدايي ايجاد کنيد حتما به اين عرصه ميدان ميدهيد.» محمود ميرلوحي فعال سياسي اصلاحطلب هم معتقد است: «تک صدايي نميتواند در يک جامعه دموکراتيک و مردم سالار قابل تصور و تحقق باشد. »
اعتراض فرصتي براي حذف رقيب
از سوي ديگر اعتراضات اخير هم فرصتي براي بخشي از جريان اصولگرايي بوده تا با نسبت دادن آنچه رخ داد به جريان اصلاحات، خود را بيتقصير نشان دهند مانند روز گذشته که يک عضو ارشد حزب موتلفه گفت: «يک وقتي شما ميخواهيد بگوييد مطالبات جريان اصلاحطلب در کشور عين مطالبات همين اغتشاشگران است، اگر اين است که بايد رسما اعلام کنند ما اين قشر اغتشاشگر را که چنين برخوردهايي داشتند، نمايندگي ميکنيم. اگر نمايندگي ميکنند رسما اعلام کنند تا تکليف نظام روشن شود با چه کسي بايد گفتوگو کند و رويهاش را بايد در برابر کساني که انتقاد دارند تغيير دهد. اينها که اعلام نميکنند که ما اينها را نمايندگي ميکنيم اما عملا در روزنامه و رسانههايشان اعلام حمايت ميکنند اما آنها کسي را به عنوان اصلاحطلب به عنوان نماينده خودشان نميدانند که روي اين موج سوار شود.»
ادعاي بيتفاوتي اصلاحطلبان
ترفند ديگر جريان اصولگرايي کشاندن اصلاحطلبان به ميدان اعتراضات است چنانکه وقتي به ترقي گفته شد «آقاي خاتمي درباره اعتراضات اخير بيانيه دادند و ايجاد خشونت در کشور را محکوم کردند.» اظهار داشت: «همان اول بايد محکوم ميکردند و ميگفتند که بياييد گفتوگو کنيم. نه اينکه راه گفتوگو را ببندند و وقتي نتيجه اين شد که يک تروري مثلا در جايي صورت گرفت آن را محکوم کنيم. اين محکوم کردن نتيجه اين است که ما از ابتدا بايد جلويش را بگيريم اما نگرفتيم.» اگر به بررسي موضع گيري مواضع اعضاي موتلفه و ساير اصولگرايان درباره حوادث اخير پرداخته شود، اين نتيجه حاصل خواهد شد که موضع گيري آنها مانند ترقي در جهت متهم کردن جريان اصلاحات و انگ زني به رقيبي است که گفتوگو را راهکار بازگشت آرامش به کشور ميداند که البته اصولگراياني مانند باهنر در اين راستا با اصلاحطلبان همسو هستند.
منبع:آرمان ملی