اشتبــاه تاکتیکــی مصدق | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۲
کد خبر: ۵۳۵۹۹۴
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۴ - ۲۹ مرداد ۱۴۰۱
مرداد سال32 يکي از حساس‌ترين و پرچالش‌ترين حوادث بعد از مشروطه است. بعد از خروج رضاخان از ايران، دوران پررونق سياسي در ايران ايجاد شد. شاه نيز تحت تاثير حضور در فرنگ به اين درک رسيده بود که مردم ايران از رعيت قبل از مشروطه به ملت درپسا‌مشروطه تبديل شده‌اند

روز نو :

28مرداد هر ساله یاد آور سقوط یک دولت مقتدر در ایران است که برای حفاظت از منافع ایران و به نام ملک و ملت در برابر استبداد شاهی ایستاد. مقاومت او در برابر شاه آنقدر زیاد بود که محمدرضا پهلوی در شب اجرای کودتا از ایران گریخت و هنگام بازگشت به کشور گفت:« دیگر نمی‌خواهم آن پیرمرد را ببینم». دكتر مصدق رجالی قاجاری متعلق به دودمان مستوفیان و نواده عباس‌میرزا خویشاوند نزدیك شاهان قاجار بود. هنگام اقدام رضا‌خان پهلوی به برچیدن سلسله قاجار به مخالفت برخاست، پس از آشتی محدود در زمان نخست‌وزیری متین دفتری (برادر‌زاده و داماد مصدق) در سال آخر سلطنت رضاشاه كه متین‌دفتری معزول و زندانی شد، مصدق نیز به بجنورد و سپس احمدآباد تبعید شد. عزل رضاشاه از سلطنت به مصدق فرصت داد به عرصه سیاست بازگردد. نام محمد مصدق از نام‌هایی است که در تاریخ ایران جاودان خواهد ماند و هرچند سال یک بار اسناد، گفت‌و‌گوها و یادداشت‌هایی در ارتباط با اقدامات وی منتشر می‌شود و ابعاد جدیدی از عملکرد او را در تاریخ ثبت وضبط می‌کند.به بهانه سالگرد کودتای 28 مرداد سال 32 با نعمت احمدی، حقوقدان به گفت‌و‌گو پرداخته است.

مرداد 1332 چه جايگاهي در تاريخ ايران دارد قبل از وقايع اين سال شرايط سياسي در ايران چگونه بود و در نتيجه آنچه کودتا مي‌نامند، چه شرايطي بر ايران حکمفرما شد؟

مرداد سال32 يکي از حساس‌ترين و پرچالش‌ترين حوادث بعد از مشروطه است. بعد از خروج رضاخان از ايران، دوران پررونق سياسي در ايران ايجاد شد. شاه نيز تحت تاثير حضور در فرنگ به اين درک رسيده بود که مردم ايران از رعيت قبل از مشروطه به ملت درپسا‌مشروطه تبديل شده‌اند. اگر در لابه‌لاي تاريخ بگرديم خواهيم ديد که مردم ايران تحولات سياسي سال‌هاي قبل از 28 مرداد را هيچگاه تجربه نکرده بود. هرچند اين تحولات چندان دوان نياورد که استبداد شاهي به سراغ محمدرضا پهلوي آمد. به طوري که مي‌توان مدعي شد که مردم ايران پس از 28 مرداد تا وقوع انقلاب اسلامي آن سير تحولات را تجربه نکردند. از 1299 تا 1320 که رضاخان پادشاه ايران شد، به رغم اينکه حکومت ايران مشروطه بود اما استبداد قبل از مشروطه در فضاي سياسي ايران دوام داشت. با فرار رضاخان از ايران از 1320 به بعد تجربه واقعي قدرت گرفتن مجلس، مطبوعات و احزاب و... تجربه شد. خروجي چنين فضايي به تشکيل دولت دکتر مصدق منجر گرديد. مصدق نيز به خوبي توانست در اين فضا به دنبال افزايش اقتدار دولت ايران در برابر دخالت‌هاي بيگانه قرار گيرد.

اختلاف شاه و مصدق از کجا آغاز شد؟آيا شاه به توانايي مصدق شک داشت يا اينکه او را در برابر خود مي‌ديد؟

طبق قانون اساسي مشروطه ،سلطنت وديعه‌اي بود که از طرف مردم به پادشاه داده مي‌شد. شاه نيز اختيارات قانوني داشت از جمله اينکه شخص نخست‌وزير را به مجلس معرفي تا مجلس شوراي ملي به وي راي اعتماد دهد و از سوي ديگر تا زماني که نخست وزير استعفا نمي‌داد يا توسط مجلس عزل نمي‌شد، در سمت خود باقي مي‌ماند. مصدق در زماني که نخست‌وزير شد بين دربار و دولت اختلافاتي ايجاد شد. مصدق اين برداشت را از شرايط داشت که شاه به جاي سلطنت قصد حکومت دارد و در برابر او ايستاد. هرچند برخي اين اقدامات او را به لج بازي تشبيه مي‌کنند اما واقعيت آن است که شاه طبق قانون مشروطه نبايد قدرت چنداني داشته باشد و از اين منظر حق با مصدق بود. اقدامات محمدرضاپهلوي بعد از مصدق نيز نشان داد که شاه تنها قصد سلطنت نداشت و حکومت کردن خواست شاه ايران بود.

محمد مصدق يک بار مجلس را منحل کرد. اين اقدام مصدق تا چه اندازه منطقي به نظر مي‌رسيد؟

به نظر مي‌رسد مصدق با اين اقدام اشتباهي تاکتيکي کرد و مجلسي که خودش برآمده از آن بود را کنار زد. و با انحلال مجلس قانون حدود اختيار را با اختياراتي که گرفته بود به وجود آورد به طوري که مي‌توان ادعا کرد مصدق خود به تنهايي يک مجلس شد. بسياري در آن زمان به مصدق توصيه کردند که خود را از ابزار مجلس محروم نکند اما مصدق خوف داشت که مخالفان وي و حتي نفوذي‌هاي بريتانيا نمايندگان مجلس را بخرند و قانوني به تصويب برسانندکه حاصل زحمات او يعني ملي شدن صنعت نفت، از بين برداشته شود. از سوي ديگر شاه نيز مي‌توانست در برابر انحلال مجلس، نخست وزير را عزل کند که عزل نخست وزير نيز بايد به مجلس اعلام مي‌شد اما چون مجلسي نبود فرمان عزل او را توسط سرهنگ نصيري به دست مصدق رساند. بر سر آن فرمان هم بحث‌هاي زيادي وجود دارد چون فاصله متن تا امضا شاه بسيار زياد است و ظاهرا برگه سفيد امضا از شاه گرفته بودند و بعدا متن را نگاشته بودند. هر چند گروهي ديگر معتقدند وقتي مجلس به مصدق ابراز تمايل کرد و شاه هم وي را به عنوان نخست وزير به مجلس معرفي نمود، رفته رفته بين شاه و مصدق شکراب شد و مصدق استعفا و شاه هم به رغم اينکه دل خوشي از قوام نداشت؛ او را در 1331 نخست‌وزير ايران ناميد.

بعد از اين اقدام چه شد که مصدق مجددا از سوي شاه به نخست‌وزيري انتخاب شد؟

مصدق بعد از استعفا از صحنه سياسي کناره‌گيري کرد و سوار بر ماشين خود به احمدآباد مستوفي رفت. البته چون عملکرد مصدق احساسات ناسيوناليستي ملت ايران زنده کرده بود ، مردم در حمايت از او به خيابان ريختن و تعدادي در 30 تير شهيد شدند و اوضاع از دست محمدرضا خارج شد. به عبارت بهتر شاه در اين بازي باخت و مجبور شد مصدق را مجددا به عنوان نخست‌وزير انتخاب کند و مصدق با اقتدار به قدرت بازگشت و با جديت تمام کوشيد به اهداف خود دست يابد با اين اتفاق مصدق عميقا به نتيجه رسيد که مردم پشت او ايستاده‌اند و هم در برابر استبداد شاهي و هم سنگ‌اندازي‌هاي خارجي از مصدق حمايت خواهند کرد. البته مصدق خوف کودتاي شاه را داشت. از اين رو مسئوليت وزارت جنگ را از شاه درخواست کرد. اقدامي که به نفع مصدق بود و از قدرت شاه کاهش و به قدرت مصدق مي‌افزود.

چه شد که بريتانيا تصميم گرفت دولت مصدق را سرنگون کند. برخي معتقدند دلايلي از خروج کارمندان شرکت نفت انگلستان بعد از ملي شدن صنعت نفت نيز مي‌تواند در اين رابطه وجود داشته باشد؟

در بريتانيا تحولات تاريخي زيادي همزمان با قدرت گرفتن مصدق در ايران و بحث ملي شدن صنعت نفت پديد آمد. چرچيل 80 ساله نخست‌وزير بريتانيا شد و آمريکا نيز به رهبري مارشال دوايت آيزنهاور فرمانده متفقين در اروپا در جنگ جهاني دوم به پيروزي رسيده بود. آيزنهاور توانسته بود بعد از اين پيروزي رئيس جمهور ايالات متحده شود. در آمريکا و انگلستان دو راست افراطي يکي در بريتانيا که مستقيما از مصدق ضربه خورده بود و ديگري رئيس جمهوري که نه سياستمدار بلکه ژنرال بود، مصدق را محاصره کردند. اين دو تصميم گرفتند که نفت ايران که ملي شده بود را تحريم کنند و در آن سال ها تنها ژاپن توانست از ايران آن هم يک کشتي نفت بخرد اقدامي که البته در جهان سر و صدا به پا کرد اما ادامه نيافت که اگر ادامه مي يافت و مصدق مي توانست به کشورهاي بيشتري نفت بفروشد، قطعا شرايط براي او تغيير مي کرد و احتمالا کودتا يا صورت نمي گرفت و يا اينکه آمريکا مجاب مي‌شد با وي کنار بايد.

چه شد که مردم هم با بخشي از لات و لوت‌ها عليه مصدق همراهي کردند؟

فضاي نسبتا باز سياسي در زمان مصدق در ايران موجب شد که توده‌اي‌ها و روزنامه‌هاي آن روز هم شروع به مقابله با دولت کردند. بازار و کارخانه‌ها هم اعتصاب کردند به طوري که دولت محمد مصدق در سخت‌ترين شرايط بود. روسيه هم 10 تن طلا ايران را بلوکه کرده بود و يک شمش طلا هم به ايران نداد. شرايط آنقدر از نظر اقتصادي بد شد که پدر مرحوم من مي‌گفت که توان اقتصادي وي آنقدر بد شد که اداره يوميه زندگي برايش مشکل بود. احتمال اينکه مردم به دليل فقر عليه مصدق شده بودند هم بود. بخشي از مردم دنبال دگرگوني بودند و هيچ تحولي در نتيجه عملکرد اقتصادي مصدق مشاهده نمي‌کردند. مثل تحولاتي که در عربستان به وجود آمده بود. عربستان در همان سال‌ها قرارداد نفتي با سود 50-50 با بريتانيا بست. مصدق هم مقداري کوتاه نمي‌آمد و مقاومت مي‌کرد. اين مقاومت مصدق در شرايطي صورت مي‌گرفت که جيب ملت و خزانه دولت هم خالي بود. شايد اگر مصدق مي‌توانست نفت بفروشد مردم اميد پيدا مي‌کردند اما جز آن يک کشتي نفتي نتوانست بفروشد شايد به همين علت بود که مردم صبح داد مي‌زدند درود بر مصدق و شب فرياد زدند مرگ بر مصدق. البته تحرکات توده‌اي‌ها در اين زمينه نيازمند مطالعات دقيقي است . حزب توده در آن سال‌ها مرتبا متينگ برگزار مي‌کرد و چپ‌ها را به نام کارگر عليه دولت تحريک مي‌نمود. مصدق از قرارداد تصنيف عربستان الگو مي‌گرفت، شايد سرنگون نمي‌شد.

به مواضع چرچيل و تلاش او در ارتباط با مصدق بازگرديم. مصدق در آن زمان درخواست‌هايي براي خريد نفت به آمريکايي‌ها داشت چه شد که آمريکا با بريتانيا عليه مصدقي که تمايل داشت به آمريکا براي فروش نفت، رخ بنمايد هماهنگ شد.

چرچيل در آن شرايط تحت تحرکات توده‌اي‌ها در تهران توانست آيزنهاور را متقاعد کند که اگر جلوي مصدق را نگيريم، تهران به دامن کمو‌نيست‌ها خواهد افتاد. از اين رو طرح آژاکس را کليد زدند و روزولت نوه همان روزولت که در کنفرانس تهران بدون اجازه از دولت ايران براي تقسيم خاورميانه همراه با دو رئيس جمهور ديگر به تهران آمده بودند را مامور کرد که با مقداري پول ملت خسته از تامين مايحتاج را به خيابان‌ها بريزد. بر اساس آنچه روزولت بعدها اعلام کرده بود آنها يک ميليون دلار پول با خود به تهران آورده بودند که طبقات صدمه ديده از دولت مصدق را به خيابان‌ها بريزند اما با هزينه کرد مبلغي ناچيز توانستند شعبان بي مخ سرسپرده محمدرضا شاه را راضي به لشکرکشي عليه مصدق کنند و حکومت قانوني مصدق را سرنگون نمايند. محمد مصدق بعد از اين واقعه دادگاهي و تبعيد شد و تا آخر عمر در محل تبعيد ماند تا اينکه وفات يافت.

محمد مصدق نمي‌توانست کاري کند که مردم با کودتا گران همراه نشوند و مانند کودتاي قبلي مردم در برابر شاه و در کنار او بمانند؟

ببينديد مصدق بايد نفت مي‌فروخت. هيچ کشوري حاضر به خريد نفت از وي نشد اما اگر روس‌ها 10 تن طلايي را که از سوي دولت ايران نزد آنها بود را به ايران تحويل مي‌دادند، بدون شک دولت مصدق مي‌توانست شرايط اقتصادي بهتري را ايجاد کند. تجربيات زيادي از آن زمان باقي مانده است. چند وقت پيش شنيدم 90 تانکر ايران براي حمل نفت روسيه و به منظور دور زدن تحريم در اختيار روس ها قرار گرفته است خوب اين مورد که رايگان نيست حمل نفت تعرفه دارد. يا اينکه ايران توانسته به رغم تلاش آمريکا حداقل 40 درصد از نفت خود را به چين بفروشد. همين موارد است که اجازه نمي‌دهد که خواست آمريکايي ها عليه تهران اجرا شود. مصدق نيز بايد تلاش‌هاي بيشتري براي فروش نفت مي‌کرد. اقدامي که حتي اگر انجام داده باشد، به نتيجه نرسيد و مخالفان وي را با برخي مردم خسته همراه کرد و موجب شکست وي و کابينه شد.

برچسب ها: مصدق ، کودتا 28 مرداد
عکس روز
خبر های روز