روز نو :کمتر از چهار ماه تا شروع جام جهانی مانده اما هر روز صحبت از اخراج یا ابقای سرمربی تیم ملی مطرح می شود. این یک بام و دو هوای فدراسیون فوتبال و البته فشار نهادهای غیرفوتبالی منبی بر برکناری اسکوچیچ بهانه ای شد تا با داریوش مصطفوی رییس اسبق فدراسیون فوتبال گفتوگویی داشته باشیم.
مصطفوی عقیده دارد «عدم ثبات» مدیران فوتبالی ما برمی گردد به نگاه سیاسی که بیش از 25 سال پیش و در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی شکل گرفت تا افرد سیاسی وارد فوتبال شوند و این ویرانه و مصیبت، حاصل تفکرات اشتباه همان دوران است:
آقای مصطفوی به عنوان سوال نخست؛ چرا فوتبال ما هیچوقت یک روز خوش به خودش نمی بیند و چرا «عدم ثبات مدیریتی» همیشه وجود دارد؟
اجازه بدهید اینطور به سوال شما پاسخ دهم؛ هشت آذر 1998 تیم ملی ایران استرالیایی را شکست داد که بیش از 14 بازیکن لژیونر داشت اما با مدیریتی صحیح و تلاش بازیکن ها و کادر فنی به جام جهانی فرانسه صعود کردیم اما در تهران سیاستگذاران بخصوص اعضای حزب مشارکت با حمایت آقای خاتمی شروع کردند تا فوتبال را در اختیار بگیرند. در زمان اقای هاشمی طبا یک اساسنامه آبکی(!) تهیه شد و برای فوتبال اساسنامهای نوشتند که آقای صفایی فراهانی وارد فوتبال شوند. ضمن اینکه اصولگراها هم فعالیت میکردند اما در این زمینه اصلاح طلب ها مقصر بودند تا فوتبال را سیاسی کردند و مجوز ورود سیاسی ها را به فوتبال صادرکردند.
بله صد در صد. فوتبال ما با شروع فعالیت و ریاست آقای محمد خاتمی در جلسه هیات دولت و اقای ابطحی(رییس دفتر رییس جمهور) من را کنار زدند و با یک حرکت سیاسی، دوستان خودشان را آوردند. این نکته را اضافه کنم که اصلا منظورم این نیست که نباید صفایی فراهانی در سایر وزراتخانهها وزیر شود یا کار کند ولی حداقل در حوزهای که تخصص ایشان است نباید ورود می کردند.
آقای مصطفوی در هر صورت یک بازه زمانی 25 ساله آیا کافی نبود که ما به سمت مدیریت هدفمند در فوتبال برویم؟ همیشه بدهی پشت بدهی و تصمیماتی که در نهایت این ورزش ضرر می کند.
یک مثال بزنم تا پاسخ سوال شما را هم دقیق داده باشم. مدیریت امروز کشتی ایران را ببینید که علیرضا دبیر رییس فدراسیون کشتی است، دبیر قهرمانی المپیک دارد و تحصیل کرده است و هیچ حرف زوری را علیه کشتی قبول نمیکند. همین هفته پیش دیدید که او چطور بدون ترس از حق این رشته ورزشی دفاع کرد چون دغدغه و اشراف کامل به شرایط دارد.
بسیاری عقیده دارند که شاید اگر عزل شهاب الدین عزیزی خادم رخ نداده بود شاید الان اوضاع بهتر بود با این توضیح که نقد جدی به مدیریت ایشان وارد است اما افرادی بعد از عزیزی خادم به عنوان رئیس کار را دست گرفتند که هیچ قدرت و اختیاری از خودشان ندارند و بین بد و بدتر قیاس می شود.
این اتفاقی که برای عزیزی خادم رخ داد ناجوانمردانه بود. قصد حمایت از عزیزی خادم را ندارم ولی نباید ناحق گفت. عزیزی خادم اگر تخلفی کرده بود باید در دادگاهی صالحه و نه فرمایشی محاکمه می شد که همه فوتبالی ها بفهمند به چه دلیل برکنار شده. اینطور نمی شود که به صورت شفاهی یک سری اتهام به افراد بزنیم، اجازه دفاع هم به او ندهیم و برکنارش کنیم. شما الان شرایط این روزهای فوتبال و فدراسیون را ببینید که چطور پیش می رود. دوستان حتی توانایی یک اظهارنظر یا برخورد شفاف نسبت به مسایل را ندارند. اعضای هیات رئیسه از حدنصاب افتاده و حتی نمی توانند به لحاظ قانونی، موضوعی را مصوب کنند! برکناری عزیزی خادم به نوعی تسویه حساب گروه های سیاسی باهم بود که از دید خودشان با موفقیت انجام شد. اتفاقات مشهد را خاطرتان هست؟ واقعا شرمآور بود و همه می دانند که چه افرادی پشت این قضیه بودند اما چون لابی قدرتمندی دارند یک نفر را به عنوان مقصر معرفی نکردند و حتی یک نفر برکنار نشد. شما تصور کنید اگر کوتاهی از سوی من که به هیچ حزب و گروهی وابسته نیستم سر می زد در عرض کمتر دو ساعت برکنار می شدم. آقای احسان اصولی سخنگوی فدراسیون فوتبال یکی از افرادی بود که رایزنی کرد تا بازی ایران و لبنان در مشهد برگزار شود و بابت این مساله رایزنی کرد اما می بینیم که هیچ اتفاقی رخ نداد و ایشان همچنان سر جایش است.
ساختار مدیریت فوتبال ما باید اصلاح شود. اساسنامه ی جدید هم این اجازه را به افراد سیاسی می دهد تا در فوتبال حضور داشته باشند چون این بازنویسی همان اساسنامه قبلی است که دوستان آقای خاتمی نوشتند تا مجوز ورود صفایی فراهانی را به فوتبال بگیرند. شما ببینید با همین اساسنامه بود که در ایام کمیته انتقالی بازهم معاملات سیاسی باعث شد تا شخصی مثل علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال شود. به همین خاطر است که میگویم از اساس باید قوانینی وضع شود تا جلوی ورود سیاسی ها در ورزش گرفته شود. جای سیاسی ها در حوزه سیاست است نه فوتبال و ورزش.
برگردیم به موضوع روز فوتبال ایران؛ شما به عنوان یک مدیر فوتبالی و بازیکنی که سابقه ملی داشته موافق ادامه حضور اسکوچیچ در تیم ملی هستید یا معتقد به تغییر سرمربی هستید؟
بعد از ویلموتس، هیچ مربیای جرات نداشت هدایت تیم ملی را برعهده بگیرد چون حتی اگر یک تساوی هم می گرفتیم باعث حذف تیم ملی ایران در همان مرحله انتخابی اول می شد. اما اسکوچیچ آمد و با پیروزی در تمامی دیدارها، ایران را به راحتی راهی جام جهانی کرد. حالا که ما به هدف خود که صعود به جام جهانی است رسیدیم جوانمردانه نیست اسکوچیچ را برکنار کنیم. برای او هم بازی دو سر برد بود اما کارش را به درستی انجام داد ضمن اینکه الان دیگر زمان تغییر سرمربی نیست و نباید با سیاسی کاری، بازهم نیمکت تیم ملی را دچار تغییر کنیم.
مهدی طارمی اخیرا در مصاحبهای، انتقادات شدیدی را علیه سرمربی تیم ملی ایران مطرح کرده. فکر می کنید بازیکن چنین جایگاهی دارد که در مورد تمام مسایل فنی که در حوزه اختیارات سرمربی است دخالت کند؟
من مصاحبه را کامل ندیدم اما به اعتقاد من مصاحبه کننده یعنی عادل فردوسیپور مقصر است که با پرسیدن سوالات تنش برانگیز باعث می شود تا بازیکن رو در روی سرمربیاش قرار بگیرد و پایش را فراتر بگذارد. طارمی پسر باحیا و مودبی است و اصولا با کسی دنبال تنش و دعوا نیست ولی بنظرم فردوسی پور، طارمی را تحریک کرد تا برخی پاسخها را از زبان طارمی بیرون بکشد.
الان مدت کمی تا شروع جام جهانی مانده و هشتم شهریورماه هم که انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال است. از جامعه فوتبال میخواهم هرکسی رییس فدراسیون فوتبال شد اتحاد و همدلی ایجاد کنیم و دیگر دنبال زدن افراد نباشیم. همهی این افرادی که الان کاندیدای ریاست هستند برای فوتبال زحمت کشیدند و امیدوارم این ورزش دست کسانی بیوفتد تا در بُعد مالی، فوتبالی و فیزیک فوتبالی به درجهی قابل قبولی برسیم.