هشدار رسانه اصولگرا به شرکت کنندگان در پویش «من محجبهام و با گشت ارشاد مخالفم»
ذات هر پویشی در اعتراض به یک مساله و خواستار یک مطالبه مهم و جدی است که بخواهد اثر اجتماعی بزرگی داشته باشد. چیزی که دقیقا در پویش من محجبهام و با گشت ارشاد مخالفم وجود ندارد.
شرکتکنندگان این پویش خواهان فاصلهگذاری با موضوعی هستند که عملکرد آن در سالهای گذشته مورد نقد جدی بسیاری از مردم و حتی چهرههای مهم کشور بودهاست. آنقدر که معاون رئیسجمهور در حوزه زنان و خانواده نیز به رفتار گشت ارشاد در برخورد با یک مادر واکنش نشان داد و خواهان عذرخواهی و مواخذه افراد داخل فیلم شد.
از طرفی قشر محجبه در این پویش که هیچ مطالبهای در آن وجود ندارد دوست دارد دست دوستی به طرف مقابل خود دراز کند. اما این دست دوستی نه تنها توسط طرف مقابل گرفته نمیشود بلکه تا اینجای کار به شکل یک اماننامه برای زیست اجتماعی محجبهها عمل کردهاست. اماننامهای که میخواهد بگوید من محجبهام ولی تو مرا بابت گشتارشاد مواخذه نکن!
این در حالیست که زیست اجتماعی در سالهای اخیر برای گروههای مذهبی و محجبه در همه ابعاد تنگتر شدهاست. محجبه برای زیست اجتماعی خود در قدم اول حتی با محدودیت در انتخاب لباس مواجه است. او باید برای پیدا کردن یک لباس با حدود شرعی چندبرابر زمان هزینه کند تا نهایت با قیمت بسیار بالاتری یک پوشش مطابق با اعتقاداتش پیدا کند. او برای تربیت فرزندش با محدودیتهای جدی در محیطهای آموزشی مواجه است و اگر بخواهد از محیط آموزشی استفاده کند که ارزشهای مذهبی را کمی جدیتر اهمیت بدهد یا باید هزینه گزافی بدهد که هیچجوره با درآمد حتی سالانه او همخوانی ندارد یا باید آشنایی داشته باشد که بتواند فرزندش را در یکی از این مدارس جای بدهد.
او اگر مسافرت هم برود تنهاست. کدام یک از سواحل شمالی به شکل درستی برای تفریح کسی که میخواهد یک زیست محجوب و مذهبی داشته باشد ساماندهی شدهاست؟ سالها شهرکهای سازمانی سواحل را بلعیده بودند و اندک سواحل به جا مانده یا هیچ مسوولی برای نظافت و تفریح ندارند یا اینکه عدم ساماندهی و مناسبسازی سواحل صحنههایی را به وجود آورده که او ترجیح بدهد در خانهاش بماند!
چند مرکز پارک و مرکز ورزشی برای پوشش او حرمت قائل شده که به او اجازه بدهد آزادانه ورزش کند؟ کدام پارک در همین پایتخت از سگگردانی در امان است اگر کسی بخواهد فرزندش هنگام تفریح از فضولات و حمله حیوانات در امان باشد؟
او حتی در مناسک ملی مذهبی نیز دیده نمیشود. سالهاست در لنز دوربینهای رسانهای تلویزیونی و مطبوعاتی برای آنکه ثابت شود همه اقشار حضور دارند روی قشری که پوشش آزادتری دارند فوکوسکشی میشود.
این را کنار این موضوع قرار دهید که رسانههای خارج از کشور پوشش او را پوشش حاکمیتی میدانند و این گمان را تقویت میکنند که از افراد دارای این پوشش حمایت میشود. اما چه زمانی و چگونه از او حمایت شدهاست؟ جز اینکه متاسفانه در برخی اظهارنظرهای ناپخته مسوولین او بیشتر تحت فشار قرار گرفته است؟
پویش من محجبهام اما با گشت ارشاد مخالفم اگرچه میخواهد پیام دوستی قشر محجبه و همخانواده بودن همه اقشار ایرانی را نشان دهد. اما یک پوشش بلاتکلیف است و مشخص نیست که تا کجا میخواهد این همراهی را نشان دهد. همانطور که کمی پس از این پویش، پویشهای دیگری ایجاد شد تا از هیجان و موج ایجاد شده بابهای دیگری را نیز باز کند. مانند پویش «من محجبهام و با حجاب اجباری مخالفم» که بعد از آن ایجاد شد و این زنجیر ادامه خواهد داشت.
بابهایی که ممکن است در ادامه مطابق میل شرکتکنندگان دور اول نباشد اما هربار از او خواسته میشود که اگر راست میگویی باید همراهی خودت را نیز در پویشهای بعدی اثبات کنی تا دوستی و دست محبت تو را باور کنیم و این موضوع هربار با سوژه تازهای ادامه خواهد داشت.
او دوست دارد خودش را از این فاصله اجتماعی ایجاد شده بین دو قشر محجبه و غیر محجبه برهاند و بگوید که اتفاقا از جنس مردم است چون احساس میکند بابت پوشش مشابهی که با برخی بدرفتاری های پخش شده از سوی رسانهها داشته مسوول است. از همین رو هربار مورد استیضاح قرار میگیرد و هردفعه تلاش میکند برای گرفتن این رای اعتماد یکطرفه قدم بلندتری بردارد تا دوستی خودش را اثبات کند.
این در حالیست که دارد حتی مطالبههای بدیهی خودش را نادیده گرفته است و برای نشان دادن دست دوستی و فاصلهگذاری با بدرفتاریهای انجام شده مطالبات دیگری را که در بسیاری از مورد در تضاد مطالبات به حق خودش است، مطالبه خودش تلفی میکند و برای به ثمر رساندن آن تلاش میکند تا این مقبولیت را از دست ندهد.
چون باورش شدهاست که بین او و مردم عادی اختلاف وجود دارد. در حالی که او شهروندی است که به تکالیف شهروندی و مذهبی خود عمل کردهاست و برای زیست مومنانه و اجتماعی خودش با چالشهایی به مراتب جدیتر و عمیقتر از گشت ارشاد مواجه است و مسوولیت بدرفتاری دیگران با او نیست. همانطور که بدرفتاری از سوی غیرمحجبهها را نیز به پای همهشان ننوشته است.
از همین رو است که پویش من محجبهام وبا گشتارشاد مخالفم به خصوص در جمله اول خود با تاکید روی «من محجبهام» شاید در نگاه اول پیام دوستی و همدلی قشر محجبه باشد اما در نگاه کلی شبیه اماننامهای برای محجبهها عمل میکند که دنبال مقبولیت میگردند چون باورشان شده که عادی نیستند. این در حالیست که اتفاقا زیست اجتماعی سختتری دارند و مطالباتشان از سوی دستگاههای متولی بیجوابتر ماندهاست.