به روز شده در: ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۰
کد خبر: ۵۲۷۲۷۸
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۱۶ خرداد ۱۴۰۱

ریل‌گذاری شورای حکام آژانس برای «ماشه»

از امروز دوشنبه نشست فصلی شورای حکام آغاز به کار می‌کند؛ نشستی که یکی از دستور کارهای مهمش به پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران و احتمال صدور قطع‌نامه علیه تهران، ذیل دو گزارش رافائل گروسی، مدیر کل آژانس و همچنین پیش‌نویس مشترک ایالات متحده آمریکا و تروئیکای اروپایی اختصاص دارد.
روزنو :

ریل‌گذاری شورای حکام آژانس برای «ماشه»

در این بین با انتشار دو گزارش دوشنبه گذشته آژانس و تلاش واشنگتن، لندن، ‌پاریس و برلین برای تهیه پیش‌نویس شاهد تحرکات دیپلماتیک تهران از سفر باقری‌کنی به نروژ تا دو دور گفت‌وگوی تلفنی حسین امیرعبداللهیان با جوزف بورل هستیم. اینها علاوه بر آن است که سخنگوی دستگاه سیاست خارجی در واکنش‌های خود طی چند نوبت نسبت به تبعات هر گونه تلاش برای صدور قطع‌نامه علیه ایران هشدار داده است. با این حال به نظر می‌رسد تمام دست‌وپا زدن‌های اسرائیل در ماه‌های اخیر برای شکست در مذاکرات وین به خروجی مدنظر تل آویو نزدیک شده است. خصوصا که در آستانه برگزاری نشست شورای حکام شاهد سفر مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به اسرائیل نیز بودیم. این سفر نشان می‌دهد نفتالی بنت تا آخرین ساعات برگزاری نشست شورای حکام دست از تحریک آژانس با اهرم تخریب ایران بر نمی‌دارد. اما وضعیت بحرانی در سرزمین‌های اشغالی که به اذعان صریح نخست‌وزیر اسرائیل در مرز فروپاشی کامل قرار دارد بی‌ارتباط با دور جدید تقابل تل‌آویو با تهران نیست. لذا ترور، خرابکاری، برگزاری رزمایش، تحریک آژانس، فشار به اعضای شورای حکام و ...، چه با هدف برون‌رفت کابینه بنت از بحران داخلی باشد یا خیر نمی‌تواند سقوط کابینه‌اش و برگزاری پنجمین دوره انتخابات زودهنگام پارلمانی در اسرائیل را کم‌رنگ کند. البته که نباید هشدار جدی و بدون تعارف شورای عالی امنیت ملی ایران را هم در قبال اسرائیل از نظر دور داشت. در کنار آن رفتارهای مخرب کشورهای حاشیه خلیج فارس با صدور بیانیه 11 خرداد هم گامی در جهت تشدید فضای ضدایرانی کنونی بود. به موازاتش بی‌شک کارشکنی‌های روسیه بعد از آغاز جنگ اوکراین با درخواست مستثناشدن روابط تهران – مسکو از تحریم‌های آمریکا نیز موتور مذاکرات را برای 87 روز خاموش کرد که نتیجه آن قرارگرفتن ایران در آستانه صدور قطع‌نامه شورای حکام است. پیرو این نکته بی‌شک صدور قطع‌نامه بهترین فضا را برای سوء‌استفاده کرملین ایجاد خواهد کرد تا کماکان از اهرم فشار توقف مذاکرات وین و پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران به نفع خود بهره‌برداری کند. ناگفته نماند در این شرایط نقش سه کشور اروپایی عضو برجام بیش از پیش پررنگ‌تر شده است چراکه در صورت صدور قطع‌نامه و واکنش قهرآمیز احتمالی تهران بیم فعال‌شدن مکانیسم ماشه توسط آلمان، فرانسه و انگلستان می‌رود. این در حالی است که تا پیش از این و در میانه‌های اسفند سال گذشته دیپلمات‌های اروپایی از فضای مثبت مذاکرات وین و دردسترس‌بودن توافق سخن می‌گفتند تا جایی که عکس یادگاری پایان مذاکرات را هم انداخته بودند. در این میان مطرح‌شدن خواسته‌های فرابرجامی از طرفین حاضر در مذاکره نیز عملا آن فضای مثبت مذاکرات و نزدیک‌بودن توافق را به بن‌بستی سه‌ماهه کشاند که ۲۰ اسفند1400/ 11 مارس با توییت معروف جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مبنی بر «لزوم توقف مذاکرات به دلیل عوامل خارجی» شروع شد. اما به واقع چه شد که طی سه ماه گذشته آن فضای مثبت در وین به فضای ضدایرانی امروز رسید؟ پاسخ به این سؤال محوری، موضوع گفت‌وگوی «شرق» با تنی‌چند از سفرا، تحلیلگران و کارشناسان امر است تا هر یک از ابعاد و زوایای مختلف این مسئله را مورد بررسی و کالبدشکافی قرار دهند که در نهایت این ارزیابی به دست آید هر کدام از بازیگران فوق با چه اهدافی شرایط کنونی را برای ایران رقم زدند که می‌تواند به صدور قطع‌نامه شورای حکام آژانس علیه تهران منجر شود؟ در ادامه سعی شده است واکنش احتمالی جمهوری اسلامی بعد از صدور قطع‌نامه، آثار مخرب و منفی آن بر کشور، احتمال کشیده‌شدن پرونده به شورای امنیت، فعال‌شدن مکانیسم ماشه و ... نیز مورد بررسی و مداقه قرار گیرد. در همین زمینه مطالب صفحه‌های 3 و 5 را هم بخوانید.

--------------------------------

کالبد‌شکافی نقش کشورهای حاشیه خلیج فارس در صدور قطع‌نامه‌های احتمالی علیه ایران
 در گفت‌وگو با نصرت‌الله تاجیک،سفیر پیشین ایران در اردن و مشاور اسبق وزیر امور خارجه

 

بازی دوگانه ریاض  با نشست بغداد  و ‌ وین

 اخیرا شاهد آن هستیم که دولت بایدن و همچنین کنگره آمریکا دست به تغییرات معناداری در قبال جمهوری اسلامی زده‌اند. در کنار آن، اقدامات متعدد اسرائیل ضد امنیت ایران را نظاره‌گر هستیم. فشار کشورهای اروپایی، نقش مخرب آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و همچنین احتمال صدور قطع‌نامه از طرف شورای حکام هم که مطرح است. در این بین، کشورهای حاشیه خلیج فارس با اقدامات خود نظیر بیانیه ضد ایرانی ۱۱ خرداد شورای همکاری، تا چه اندازه به این فضا دامن زده‌اند؟ آیا این بیانیه مکمل این فشارها علیه ایران بود؟

به نظر من برای تحلیل این شرایط که چرا مجموعه این بازیگران به سهم و اندازه خود باعث ایجاد فضای ضد ایرانی کنونی شده‌اند، باید به عقب برگردیم. واقعیت امر این است که شیوه مذاکره دولت سیزدهم در وین باعث فرسایشی‌شدن گفت‌وگوها و در نهایت بن‌بست کنونی شد. به‌هرحال هرچه از زمان مذاکرات گذشت، بازیگران ضد برجام به‌خصوص اسرائیل با تلاش‌های خود فشارهای همه‌جانبه‌ای را از طریق سنا، جمهوری‌خواهان و حتی بخشی از دموکرات‌ها به دولت بایدن وارد کردند. تحریک آژانس و شورای حکام نیز که در دستور کار تل‌آویو بوده است؛ همچنان که شاهد سفر رافائل گروسی به اسرائیل هستیم. در کنار آن، کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز تمایل چندانی به احیای برجام و لغو تحریم‌های ایران نداشته و ندارند؛ کما‌اینکه بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس هم مؤید همین مسئله است. مجموعه این شرایط، تغییر رفتار دولت بایدن در قبال مذاکرات احیای برجام را به دنبال داشت؛ در‌حالی‌که استراتژی صحیح آن بود که نخست هرچه سریع‌تر مذاکرات به نتیجه برسد و از همه مهم‌تر مذاکرات در چارچوب برجام باشد.

‌ منظور شما مشخصا درخواست‌های فرابرجامی است؟

اینجا نباید انتقاد را فقط متوجه ایران کرد. به‌هر‌حال خواسته‌های فرابرجامی تهران و واشنگتن باعث ایجاد بن‌بست کنونی و نقش مخرب آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شد و کار به جایی رسید که احتمالا در نشست فصلی شورای حکام که از امروز آغاز می‌شود، قطع‌نامه‌ای علیه ایران صادر شود. در‌صورتی‌که اگر دو طرف به چارچوب مذاکرات وفادار می‌ماندند و در عین حال در کمترین زمان ممکن این توافق‌ها به نتیجه می‌رسید، بدون شک شاهد این وضعیت پیچیده و بغرنج نبودیم. حال به موازات تشدید فضای ضد ایرانی، برخی چالش‌ها در مناسبات واشنگتن با ریاض و ابوظبی با محوریت مسائل حقوق بشر از قتل خاشقجی تا جنگ یمن و‌... در حال برطرف‌شدن است. این مهم قطعا به ضرر منافع ما در منطقه خواهد بود.

‌ چرا؟

چون شاهد احیا و ارتقای جبهه تازه مشترکی علیه ایران هستیم که طی یک سال و نیمی که از عمر دولت بایدن می‌گذرد، به محاق رفته بود. به‌هر‌حال جو بایدن تا الان به عربستان سفر نکرده است؛ اما فضای ضد ایرانی کنونی باعث نزدیک‌شدن روابط ایالات متحده به عربستان و امارات شده است.

‌ پس شما معتقدید کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز سهم درخور توجهی در تشدید فضای ضد ایرانی کنونی دارند؟

به‌هر‌حال با فرسایشی‌شدن مذاکرات وین، تأخیر در حصول توافق و احیای برجام وضعیتی شکل گرفت که علاوه بر اسرائیل، کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز با تلاش در جهت ترسیم چهره‌ای نامناسب از جمهوری اسلامی و دمیدن بر ایران‌هراسی، خواهان آن بودند که دولت بایدن را متقاعد به عدم احیای برجام و تقابل با تهران کنند؛ کما‌اینکه در دولت ترامپ نیز با سرمایه‌گذاری‌های کلان و خرید اسلحه نقش مؤثری در ایران‌ستیزی دولت سابق آمریکا داشتند. به واقع من معتقدم مشغول‌کردن سیاست خارجی ایران به برجام، مذاکرات هسته‌ای، خروج یا عدم خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی و‌... هدف بزرگ‌تری را دنبال می‌کند.

‌ چه هدفی؟

اینکه سیاست خارجی ایران مشغول این مسائل شود تا توان و تمرکزی برای ارتقای مناسبات، رشد و توسعه تجارت بین‌المللی و مسائلی از این دست شکل نگیرد. به همین دلیل بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس نوعی زمینه‌سازی برای صدور قطع‌نامه در شورای حکام بوده تا پرونده ایران به شورای امنیت بازگردد که با فعال‌شدن قطع‌نامه‌های پیشین، تهران در یک انزوای دیپلماتیک قرار بگیرد.

‌ با این اوصاف، چرا ریاض اصرار به ادامه نشست بغداد با هدف احیای روابط با ایران دارد؟

من از ابتدا نسبت به نشست بغداد و اهداف پشت پرده عربستان خوش‌بین نبودم.

‌ به چه دلیل؟

چون سعودی‌ها با نشست بغداد به دنبال سرگرم‌کردن ایران هستند. در واقع ریاض یک بازی دوگانه را در قبال تهران پی گرفته است؛ از یک طرف با ایران در بغداد به دنبال احیای روابط است و علاقه‌مند است هیئت‌های امنیتی را به هیئت‌های سیاسی و دیپلماتیک بدل کند و از آن طرف تمام کارشکنی‌ها و تلاش‌ها برای تشدید فضای ضد ایرانی را هم دارد. پس نشست بغداد به معنای کنار‌گذاشتن سیاست ضدبرجامی عربستان نیست. مسئله اینجاست که با توجه به شرایط کنونی در عربستان، ریاض به سیاست تنش صفر با همسایگان خود نیاز دارد تا دوران گذار حکومت از ملک سلمان به بن‌سلمان شکل بگیرد و هم‌زمان روابط خود را با آمریکا احیا کند. پس عربستان فعلا دنبال بازی با کارت ایران به نام نشست بغداد و ادعای احیای روابط با تهران است.

 

 

--------------------------------
بررسی نقش اسرائیل در احتمال صدور قطع‌نامه علیه ایران 
در گفت‌وگو با قاسم محبعلی، مدیر‌کل خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه

هدف تل‌آویو از فشار به آژانس و شورای حکام، واداشتن تهران به واکنش تند است

 ‌ به باور شما، اسرائیل در کنار کنگره آمریکا، کشورهای اروپایی، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کشورهای حاشیه خلیج فارس و‌... چه نقشی در رسیدن ایران به بن‌‌بست فعلی در آستانه برگزاری نشست شورای حکام و صدور قطع‌نامه احتمالی دارد؟

مهم‌ترین بازیگر یا مهم‌ترین و جدی‌ترین مخالف احیای برجام، اسرائیل است. اساسا اسرائیل به‌عنوان موتور محرکه جریان ضدبرجامی از سنای آمریکا و کنگره این کشور گرفته تا کشورهای اروپایی، بازیگران حاشیه خلیج فارس، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و‌... عمل کرده است. برای تأیید این گفته خود، کافی است به مجموعه اقدامات اسرائیل در چند هفته گذشته نگاه کنیم. علاوه بر تکاپوهای دیپلماتیک تل‌آویو برای فشار بر دولت بایدن و کشورهای اروپایی، شاهد بودیم اسرائیل ترور شهید حسن صیاد‌خدایی، حمله به برخی مراکز امنیتی و دفاعی کشور، برگزاری رزمایش بزرگ ارابه‌های آتشین و اجرای مانور در کنار آب‌های قبرس با همراهی و همکاری آمریکا را کلید زد که محوریت این مانورها ایجاد هماهنگی و آمادگی در برابر هرگونه اقدام نظامی ایران بود. اینها علاوه بر آن است که اسرائیل با ادعای خود درخصوص سرقت اسناد هسته‌ای از طرف تهران با هدف دور‌زدن نظارت‌های آژانس و همچنین تحریک آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، سعی کرد برگ برنده نهایی خود را با نشست شورای حکام آژانس در جهت صدور قطع‌نامه علیه ایران به مرحله اجرا در‌آورد.

‌ پس سفر رافائل گروسی به اسرائیل در آستانه برگزاری نشست شورای حکام به همین دلیل بوده است؟

اسرائیل سعی دارد در کنار مجموعه اقدامات خود در چند روز مانده به برگزاری نشست شورای حکام، با دعوت از مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اسناد ادعایی خود را علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران به رافائل گروسی نشان دهد تا وی را برای صدور قطع‌نامه علیه ایران مجاب کند.

‌ هدف از این مجموعه اقدامات و تحرکات اسرائیل در کشاندن ایران به نقطه بن‌بست چیست؟

به نظر من کشاندن ایران به بن‌بست بیش از آنکه از سوی اسرائیل انجام شود، متأثر از سوء‌محاسبه ایران خواهد بود.

‌ چگونه؟

تل‌آویو با تمام این اقدامات از تحریک سنا و دولت بایدن تا اروپا، آژانس، ترور و خرابکاری در ایران و تلاش برای صدور قطع‌نامه در شورای حکام و برگزاری مانور، سعی می‌کند تهران را به یک واکنش تند وادار کند تا به دنبال آن فضای بین‌المللی رادیکال شده و باعث ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران شود که به موازات آن پرونده جمهوری اسلامی علاوه بر شورای حکام، مستقیما به شورای امنیت کشیده شود. پس تکمیل‌کننده این سناریو اسرائیل، به ایران بازمی‌گردد. حال سؤال اینجاست که آیا تهران مطابق با خواست تل‌آویو عمل خواهد کرد و بعد از صدور قطع‌نامه احتمالی در شورای حکام، دست به واکنش تند می‌زند یا خیر؟

‌ با این تفاسیر، سؤالی که باید پرسید این است که چرا نفتالی بنت برخلاف ادعای اولیه خود مبنی بر راهبرد مرگ ایران با هزاران ضربه چاقو به سمت ترور، خرابکاری، برگزاری رزمایش‌های بزرگ مانند ارابه‌های آتشین و مانورهای فرامرزی در کنار آب‌های قبرس، توسل به شورای حکام، فشار و تحریک آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و‌... روی آورده است؟

هیچ‌کدام از این نکاتی که به آن اشاره کردید لزوما به معنای نادیده‌گرفتن دیگر ابعاد فعالیت‌های اسرائیل در برابر ایران نیست. بله نفتالی بنت با آغاز به کار کابینه‌اش عنوان کرد راهبرد مرگ با هزاران ضربه چاقو را در قبال ایران پیش خواهد برد، اما این راهکار به معنای آن نیست که دیگر اقدامات اسرائیل مانند ترور، خرابکاری، برگزاری مانور، فشار به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تحریک سنا و کنگره یا برخی شانتاژ‌های رسانه‌ای سیاسی مانند ادعای سرقت اسناد آژانس توسط ایران و مسائلی از این دست را کنار خواهد گذاشت. اتفاقا مجموعه این اقدامات و سینرژی این اتفاقات در کنار همدیگر است که سبب شد شرایط کنونی به وجود آید. ضمن اینکه نباید وضعیت وخیم درون سرزمین‌های اشغالی را نادیده گرفت.

‌ وضعیت شکننده کابینه بنت ذیل گفته‌های چند روز پیش نخست‌وزیر اسرائیل تا چه اندازه در بروز این رفتارهای تل‌آویو مؤثر بوده است؟

اتفاقا یکی از دلایلی که باعث شده است بنت به موازات راهبرد مرگ ایران با هزاران ضربه چاقو، سایر اقدامات ضد امنیت جمهوری اسلامی را در دستور کار قرار دهد، به همین وضعیت شکننده امنیتی و سیاسی در درون سرزمین‌های اشغالی باز‌‌می‌گردد. به‌هرحال فشار جریان اپوزیسیون با محوریت بنیامین نتانیاهو سبب شده کابینه بنت در آستانه سقوط و برگزاری پنجمین انتخابات زودهنگام کنست قرار گیرد؛ بنابراین بنت برای موازنه‌سازی سیاسی در برابر این جریان و همچنین انحراف افکار عمومی صهیونیست‌ها، همه این اقدامات را در برابر ایران به‌طور هم‌زمان کلید زده است که به‌اصطلاح کارنامه قابل دفاعی در برابر مخالفان خود داشته باشد. خاصه آنکه نخست‌وزیر سابق اسرائیل کابینه بنت را متهم به مماشات و انفعال در برابر ایران کرده است. در چنین شرایطی، صدور قطع‌نامه احتمالی در شورای حکام علیه ایران به نفتالی بنت کمک شایانی خواهد کرد.

 

 

--------------------------------

بررسی تبعات بن‌بست مذاکرات وین و احتمال صدور قطع‌نامه ‌در شورای حکام بر بازار ارز ایران در گفت‌و‌گو با آلبرت بغوزیان

افت ارزش پول ملی بدون صدور قطع‌نامه هم روی می‌دهد
 

‌در روزهای قبل از تعطیلات، شاهد سیر صعودی نرخ دلار بودیم؛ به‌گونه‌ای که تنها ۷۰۰ تومان با رکوردشکنی تاریخی نرخ ارز و قرارگرفتن در کانال 33 هزار تومانی فاصله داریم. در این بین، انتشار خبر تهیه پیش‌نویس مشترک اروپا و آمریکا و به دنبال آن احتمال صدور قطع‌نامه علیه ایران در شورای حکام نیز کاتالیزوری برای افزایش قیمت دلار بود. با توجه به این شرایط آیا باید منتظر رکوردشکنی در نرخ دلار بود؟

اگر‌چه انتشار خبر تهیه پیش‌نویس مشترک اروپا و آمریکا و به تبع آن احتمال صدور قطع‌نامه در شورای حکام باعث شده است در روزهای پایانی هفته گذشته قیمت دلار در بازار افزایش پیدا کند، اما من معتقدم این رکوردشکنی و سقوط تاریخی ارزش پول ملی کشور بدون صدور قطع‌نامه هم روی می‌دهد.

‌چرا؟

چون به‌هر‌حال بن‌بست کنونی در مذاکرات وین و احتمال شکست احیای برجام در طول تقریبا سه ماه گذشته، به صورت تدریجی بر بازار اثر خود را داشته و موتور محرک افزایش قیمت ارز بوده است. ضمن اینکه برای تمام اقتصاددانان این یک واقعیت انکارناپذیر است که رشد و توسعه اقتصادی به‌هیچ‌وجه تا زمان وجود تحریم‌ها امکان‌پذیر نخواهد بود. متأسفانه در این شرایط شکننده، دولت سیزدهم به نام جراحی اقتصادی حذف ارز ترجیحی را کلید زد که مسائل خود را برای اقتصاد ایجاد کرد. تمام آمارها این واقعیت را تأیید می‌کند. این اقدام دولت هم باعث کاهش ارزش پایه پول ملی در برابر سایر ارزها شد. در کنار این نکات، بدون شک اگر امروز یا روزهای آتی در نشست شورای حکام شاهد صدور قطع‌نامه علیه ایران باشیم، جهش قیمت‌ها در بازار ارز شکل خواهد گرفت و ریال ایران یک سقوط تاریخی دیگر را تجربه خواهد کرد.

‌پارامتر سیاست خارجی تا چه اندازه به مساله ارزی دامن خواهد زد؟

اگرچه عوامل دیگری مانند دخالت بانک مرکزی و دولت با هدف تأمین کسری بودجه و مسائلی از این دست در نرخ‌گذاری ارزی مؤثر است، اما کافی است شما سری به فردوسی بزنید؛ تمام صرافی‌ها و دلالان ارزی لحظه به لحظه تحولات سیاسی و دیپلماتیک به‌خصوص در حوزه برجامی را رصد می‌کنند. یک خبر، ولو خبر کذب مثبت یا منفی، باعث کاهش یا افزایش نرخ ارز خواهد شد. اتفاقا دولت به همین دلیل حرف‌درمانی‌هایی را در برهه‌های حساسی با هدف مدیریت بازار ارز اجرای کرده است.

‌مثلا؟

برای مثال دولت در مقاطعی در جهت کاهش قیمت ارز ادعای آزادشدن اموال بلوکه‌شده ایران یا تسویه‌حساب همسایگان را مطرح می‌کند؛ در‌صورتی‌که هیچ‌کدام واقعیت ندارد. متأسفانه پارامتر سیاست، چه سیاست داخلی و چه سیاست خارجی، بر تمام پارامترها و المان‌های اقتصادی مانند بازار ارز اثرگذار است. البته این نکته تنها مختص ایران نیست.

‌راه‌حل شما برای کاهش اثرات سیاست خارجی بر وضعیت بازار چیست؟

باید ما تکلیف خود را در سیاست خارجی روشن کنیم؛ یا باید مذاکرات را به‌طور کامل و رسمی کنار بگذاریم تا بازار تکلیف خود را بداند و اقتصاد ایران هم تبعات مخرب این شکست را بپذیرد یا اینکه یک بار برای همیشه تعامل همه‌جانبه را با جهان داشته باشیم و یک توافق خوب را رقم بزنیم تا ضمن ارتقای ارزش پول ملی، زمینه برای جهش روابط اقتصادی و تجاری با جهان شکل بگیرد. بنابراین حصول توافق تنها اثری مثبت در حوزه بازار ارز ندارد، بلکه می‌تواند چرخ لنگ اقتصاد را هم به حرکت درآورد.

 با شعار، حرف‌درمانی و ادعا کاری از پیش نمی‌رود. اگر این‌چنین بود سال‌ها پیش اقتصاد ایران درست می‌شد و ما شاهد این مشکلات نبودیم. وگرنه شرایط کج‌دار‌و‌مریز ما در وین فقط به بی‌ثباتی بازار ارز و به تبع آن آثار مخربش بر اقتصاد می‌انجامد. واقعا هیچ تولید‌کننده‌ای، هیچ فعال اقتصادی‌ای و هیچ تاجری در این بی‌ثباتی ارزی توان و تمایلی برای فعالیت ندارد. در این بین دولت هم به جای اینکه مسئله را به‌طور ریشه‌ای و اساسی حل کند، دوباره به سمت پلیسی‌کردن فضای بازار ارز رفته و موج تازه دستگیری صرافان و فعالان ارزی را کلید زده است. دستگیری در بازار، چاره کار نیست؛ کما‌اینکه در دولت روحانی نیز چاره کار نبود. البته تمام نکاتی که به آن اشاره کردم، لزوما این معنا را نمی‌دهد که احیای برجام و لغو تحریم‌ها به بهبود و ارتقای اقتصادی کشور می‌انجامد؛ چون توافق در وین شرط لازم برای این مهم است، اما شرط کافی نیست.

‌این گفته شما در تناقض با تحلیل قبلی‌تان قرار ندارد؟

به‌هیچ‌وجه. ببینید برجام و لغو تحریم‌ها در کنار دیگر عوامل می‌تواند رشد اقتصادی را برای کشور رقم بزند، اما بی‌شک تداوم بن‌بست کنونی و شکست در مذاکرات، یکی از مهم‌ترین پارامترهای تصاعد بحران اقتصادی در کشور است.

 

 

--------------------------------
«شرق» در گفت‌وگو با علی‌نوری‌پور، تحلیلگر مسائل آمریکا به دلایل و اهداف تغییر  رفتار بایدن  در قبال برجام و ایران پرداخت

و‌اشنگتن با اعمال فشار  بر تهران به دنبال آغاز مذاکرات از موضع قوی‌تر  است

‌در هفته‌های اخیر دولت بایدن به طرز آشکاری لحن و رفتار خود را در قبال مذاکرات وین و جمهوری اسلامی تغییر داده است؛ از تصمیم قاطع مبنی بر عدم خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی گرفته تا اعمال دور جدید تحریم‌ها درخصوص فروش نفت ایران، بازگشت به سیاست گروگانگیری نفتی دوره ترامپ و همچنین تلاش برای صدور قطع‌نامه علیه ایران در شورای حکام با تهیه پیش‌نویس مشترکی به همراه سه کشور اروپایی و‌... . اما به‌واقع دلیل یا دلایل این تغییر رفتار کاخ سفید چیست؟ آیا فشارهای سنا یا تحریکات تل‌آویو شرایط را به اینجا کشانده است؟

‌به نظر من دلایل تغییر رفتار آمریکا در شرایط کنونی به بن‌بست مذاکرات وین و توقف حدود سه‌ماهه گفت‌وگوها بازمی‌گردد که سبب شده واشنگتن هم به دلیل تبعات این توقف حدود 90روزه دست به تغییر سیاست بزند. اگرچه در این مدت فشارهای کنگره آمریکا، تحریکات اسرائیل و دیگر بازیگران در تغییر لحن بایدن نسبت به برجام و ایران مؤثر بوده است، اما با وجود این باید گفت ظاهرا بایدن کماکان سعی دارد از طریق دیپلماتیک نگرانی‌های آمریکا را درخصوص فعالیت‌های هسته‌ای ایران مرتفع کند.

‌‌یعنی معتقدید حتی با تلاش برای صدور قطع‌نامه شورای حکام دولت بایدن هنوز به مذاکرات دل بسته است؟

بله.

‌ولی ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه اخیرا در پاسخ به سؤالی مبنی بر تأثیر صدور قطع‌نامه شورای حکام بر مذاکرات وین گفت: «نگرانی بسیار جدی فعلی ما این است که ایران به سؤالات آژانس درباره فعالیت‌های هسته‌ای اعلام‌نشده خود پاسخ دهد. بنابراین پیام ما کاری است که ایران باید انجام دهد. تهران باید به خواسته‌های آژانس در زمینه پاسخ‌دادن به این سؤالات باقی‌مانده درباره تعهدات آن تحت ان‌پی‌تی و توافق جامع پادمانی آن عمل کند». از فحوای این کلام به نظر می‌رسد که بایدن قید برجام را زده، غیر از این است؟

‌اینجا زدن قید برجام مطرح نیست، بلکه همان‌گونه که گفتم با توجه به تغییر شرایط ذیل بن‌بست سه‌ماهه مذاکرات وین، دولت بایدن هم دست به تغییر سیاست خود زده است تا از مسیر دیگری مذاکرات برجامی را مطابق با اهداف خود پیگیری کند. به ‌معنای دقیق‌تر کلمه دولت بایدن با افزایش فشار بر ایران و اتخاذ سیاست‌های هجومی‌تر که بی‌شک تلاش برای صدور قطع‌نامه علیه ایران در شورای حکام هم بخشی از این سیاست تهاجمی است، سعی دارد تهران را وادار به بازگشت به میز گفت‌وگوها کند، اما با این تفاوت که دیگر خبری از خط قرمزهای ایران درخصوص خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی و دیگر پیش‌شرط‌های ایران نباشد. یعنی ایالات متحده تلاش دارد در کنار اعمال دور جدید تحریم‌ها علیه صنعت نفت ایران، مصادره محموله‌های نفتی، تصمیم برای عدم خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی و تلاش برای صدور قطع‌نامه در شورای حکام علیه ایران و سایر اقدامات این‌چنینی عملا یک اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایجاد کند تا پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران در آستانه ارجاع به شورای امنیت یا فعال‌شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطع‌نامه‌های پیشین سازمان ملل قرار گیرد. در چنین شرایطی بایدن امید دارد ریل‌گذاری مدنظر خود را برای آغاز گفت‌وگوها با ایران مطابق با اهدافش داشته باشد. من بازهم تأکید می‌کنم دولت بایدن کماکان به مذاکرات و توافق با ایران از مسیر دیپلماسی امید دارد؛ بنابراین تغییر رفتار بایدن با هدف دادن هزینه کمتر و درعین‌حال گرفتن امتیاز بیشتر در دستور کار کاخ سفید قرار گرفته است.

‌اما نکته بسیار مهمی که می‌تواند تحلیل شما را زیر سؤال ببرد به واکنش تهران در قبال قطع‌نامه احتمالی شورای حکام بازمی‌گردد. آیا اقداماتی مانند خروج از ان‌پی‌تی، غنی‌سازی ۹۰ درصد یا استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته در ابعاد گسترده‌تر و نظایر آن می‌تواند معادلات آمریکا را بر‌هم بزند؟

اگر شما به متن پیش‌نویس مشترک ایالات متحده و سه کشور اروپایی نگاه کنید، به نظر می‌رسد که قطع‌نامه احتمالی شورای حکام بر اساس این پیش‌نویس، قطع‌نامه‌ای باشد که خواستار همکاری بیشتر ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درخصوص ابعاد مختلف فعالیت‌های هسته‌ای است که محوریت آن پاسخ لازم و همکاری برای یافتن ذرات اورانیوم در سه مرکز هسته‌ای خواهد بود. بنابراین با وجود آنکه صدور قطع‌نامه علیه ایران در شورای حکام آژانس تبعات دیپلماتیک خاص خود را برای جمهوری اسلامی در پی دارد و می‌تواند مذاکرات را با چالش مواجه کند، اما اگر قطع‌نامه احتمالی بر اساس این پیش‌نویس مشترک صادر شود، صرفا ایران را به پاسخ‌گوکردن در قبال سؤالات آژانس وادار می‌کند. پس بعید است که تهران بخواهد معادلات را برهم بزند. البته با توجه به تحرکات دیپلماتیک چند روز اخیر ایران هم بی‌میل نیست از طریق دیپلماسی و رایزنی تا پیش از صدور قطع‌نامه تضمین‌های لازم برای همکاری لازم با آژانس را بدهد که اعضا از صدور قطع‌نامه منصرف شوند.
--------------------------------

واکاوی واکنش احتمالی تهران در برابر قطع‌نامه شورای حکام 
در گفت‌وگو با عبدالرضا فرجی‌راد‌،‌سفیر پیشین ایران در سریلانکا، نروژ، مجارستان و ایسلند

احتمالا تهران دست به واکنش تند نخواهد زد

‌با توجه به پیش‌نویس مشترک سه کشور اروپایی و آمریکا برای صدور قطع‌نامه در نشست فصلی شورای حکام که از امروز دوشنبه شروع می‌شود، شما تا چه اندازه احتمال صدور قطع‌نامه را جدی می‌دانید؟

با درنظرگرفتن شرایط کنونی مذاکرات و بن‌بست تقریبا سه‌ماهه‌ای که در وین شکل گرفته و همچنین تشدید اختلافات و تعمیق گسل در نگاه تهران با واشنگتن و کشورهای اروپایی به نظر می‌رسد احتمال صدور قطع‌نامه علیه ایران جدی باشد.

‌به چه دلیل؟

به دلیل آنکه آمریکا در این شرایط به این نتیجه رسیده است که رویکرد تهاجمی‌تر را برای ایجاد انعطاف در ایران اجرائی کند. به همین دلیل در هفته‌های اخیر ایالات متحده رفتار و اساسا زبان دیپلماتیک خود را در قبال برجام و جمهوری اسلامی تغییر داده است؛ از فشار به یونان برای مصادره محموله نفتی ایران گرفته تا اعمال دور جدید تحریم‌های اخیر در قبال فروش نفت یا تصمیم قاطع بایدن برای عدم خروج سپاه از لیست گروه‌های تروریستی. با توجه به این نکات می‌توان این‌گونه در نظر گرفت که تلاش مشترک آمریکا و اروپایی‌ها برای صدور قطع‌نامه می‌تواند مکمل این اقدامات علیه ایران باشد.

‌چرا واشنگتن دست به تغییر موضع در قبال برجام و ایران زده است. پای فشار کنگره در میان است یا تل‌آویو یا هر دو؟

اگرچه تلاش‌های مخرب اسرائیل و همچنین فشارهای سنا باعث کشاندن ایران به این نقطه و بستن دست دولت بایدن در مذاکرات وین شده است اما پارامتر اساسی به تعلل و تأخیر در حصول توافق بازمی‌گردد. به‌هرحال باید پذیرفت که فرسایشی‌شدن مذاکرات وین خواه‌ناخواه این شرایط را به دنبال خواهد داشت. من بارها در گفت‌وگوهای خود عنوان کرده‌ام که فرسایشی‌شدن مذاکرات و به تأخیر انداختن توافق قطعا تبعات خاص خود را دارد و وضعیت بغرنج و پیچیده، یکی از تبعات و نتیجه مستقیم فرسایشی‌شدن نشست وین و تأخیر در حصول توافق بود. به همین دلیل فضای مناسبی برای بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مخالف با برجام شکل گرفت که بتوانند کارشکنی‌های خود را داشته باشند. سینرژی این تحرکات و تلاش‌های ضدبرجامی آنها نهایتا به نشست فصلی شورای حکام ختم شده است که احتمالا صدور قطع‌نامه علیه ایران را در دستور کار خواهد داشت.

‌اما به چه دلیلی شاهد رفتار مخرب آژانس هستیم؟

این هم از تبعات فرسایشی‌شدن مذاکرات وین است. چون تا قبل از آن زمانی که مذاکرات در جریان بود و احتمال حصول توافق پررنگ به نظر می‌رسید، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و اعضای شورای حکام همراهی مثبت و سازنده خود را داشتند ولی وقتی که فرسایشی‌شدن مذاکرات به احتمال شکست گفت‌وگوها و عدم حصول توافق منجر شد، طبیعتا آژانس بین‌المللی انرژی اتمی هم به‌عنوان اهرمی در راستای بازیگران مخرب ضدبرجام عمل می‌کند. به تبع آن اعضای شورای حکام آژانس نیز اکنون دیگر ملاحظه‌ای برای صدور قطع‌نامه علیه ایران ندارند.

‌با این تفاسیر واکنش تهران چه خواهد بود؟ چون با توجه به مواضع تند سعید خطیب‌زاده و حسین امیرعبداللهیان و همچنین برخی شنیده‌ها در صورت صدور قطع‌نامه، تهران به سمت غنی‌سازی ۹۰ درصد، خروج از NPT یا استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر در ابعاد گسترده‌تر و ... خواهد رفت؟

اگرچه واکنش‌های جدی را از سوی وزارت امور خارجه شاهد بودیم که کاملا طبیعی است اما این واکنش‌ها راه‌حل و چاره کار نیست. ما باید پیش‌تر از اینکه وضعیت ایران به این نقطه برسد، مذاکرات را زودتر به نتیجه می‌رساندیم تا این شرایط برای کشور پیش نیاید. با این وجود من امیدوارم تهران به سمت اقداماتی مانند غنی‌سازی ۹۰ درصد، خروج از NPT، استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر و ... نرود. البته آن احتمال هم وجود دارد.

‌چرا؟

چون ایران به‌خوبی می‌داند عاقبت این واکنش‌ها رفتن پرونده به شورای امنیت خواهد بود، آن‌هم در این وضعیت بحرانی که کشور با مشکلات عدیده‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند و تقابل با اجماع جهانی دشوارتر است. بنابراین ایران بعد از صدور قطع‌نامه احتمالا سعی خواهد کرد وضعیت را کنترل و مدیریت کند تا از تصاعد تنش جلوگیری شود. به‌هرحال امیرعبداللهیان در گفت‌وگوهای مکرر با جوزف بورل در روزهای گذشته سعی کرده است از مواضع مثبت و از در دیپلماسی وارد شود.

‌ولی این وضعیت یک بازی سخت را برای ایران شکل می‌دهد. اگر شاهد صدور قطع‌نامه باشیم و ایران واکنش نشان دهد، احتمال کشیده‌شدن پرونده ایران به شورای امنیت وجود دارد، اگر هم تهران از خود انفعال نشان ندهد، ضمن موضع برتر طرف مقابل شاهد واکنش جدی و گسترده جریان‌های رادیکال داخلی خواهیم بود؟

پرونده فعالیت‌های هسته‌ای و برجام جزء مقولاتی است که در حوزه اختیارات حاکمیتی قرار دارد؛ بنابراین شاید با سکوت در برابر قطع‌نامه احتمالی شورای حکام شاهد واکنش‌هایی در داخل باشیم اما این واکنش‌ها در حد همان موضع‌گیری‌های تند سیاسی – رسانه‌ای باقی خواهد ماند. اینجا پارامتر تعیین‌کننده نگاه و تشخیص مسئولین است، نه فشارهای جریان رادیکال.

--------------------------------

ارزیابی نقش و رفتار روسیه در قبال قطع‌نامه احتمالی شورای حکام 
در گفت‌وگو با ابوالقاسم دلفی، سفیر پیشین ایران در صربستان، فرانسه، بلژیک، کلمبیا و شیلی

بازی دو سر  برد مسکو در سایه صدور قطع‌نامه علیه تهران

‌بعد از نقش مخرب مسکو در بن‌بست وین، شاهد حضور سرگئی لاوروف در صد‌و‌پنجاه‌و‌دومین نشست وزرای خارجه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ریاض بودیم که به صدور بیانیه ضد ایرانی چهارشنبه گذشته منجر شد. به‌واقع کرملین بعد از جنک اوکراین چه دیدی نسبت به تهران دارد؟

روسیه چه قبل از جنگ اوکراین و چه بعد از آن، برجام را در تقابل با منافع و اهداف خود می‌بیند؛ کما‌اینکه ظریف هم در آن فایل صوتی عنوان کرد روس‌ها در زمان مذاکرات برجام چه کارشکنی‌هایی داشتند. در دوران مذاکرات وین نیز شاهد تداوم این کارشکنی‌ها بودیم که در نهایت به این بن‌بست کشیده شد. روسیه بعد از جنگ اوکراین، هم به دلیل مسئله بازار انرژی و هم اهرم فشار پرونده فعالیت هسته‌ای سعی کرده است این مذاکرات به نتیجه نرسد. مضافا روسیه اکنون نقش مخرب خود را در ارزان‌فروشی نفت به مشتریان ایران مانند چینی‌ها نشان داده است؛ بنابراین حضور لاوروف در نشست وزرای امور خارجه شورای همکاری خلیج فارس که به آن بیانیه تند ضد ایرانی ختم شد، نمی‌تواند چندان عجیب باشد. به‌هر‌حال مسکو از یک طرف تلاش جدی دارد تا مانع از همراهی کشورهای حاشیه خلیج فارس با تحریم‌ها ضد روسیه و همچنین همکاری با اعضای اوپک در مدیریت بازار انرژی شود و از طرف دیگر با برگزاری نشست‌های مشترک با شورای همکاری خلیج فارس، روزنه‌ای برای خروج از انزوای سیاسی پیدا کند؛ بنابراین با سکوت خود در برابر بیانیه این شورا، نوعی حمایت دوفاکتوی مسکو را از مواضع ضد ایرانی کشورهای حاشیه خلیج فارس نشان داد.

‌اگر حضور وزیر امور خارجه روسیه در نشست شورای همکاری خلیج فارس به دلایلی توجیه شود، چرا کرملین در برابر بیانیه 11 خرداد سکوت کرد؟

چون روسیه با صدور این بیانیه چندان مخالف نبود. اساسا تداوم و تشدید تنش ایران با ایالات متحده آمریکا و نیز کشورهای حاشیه خلیج فارس با محوریت عربستان، فضای مطلوبی را برای بازیگری و بازی‌گردانی روسیه ایجاد می‌کند تا بتواند اهرم فشار خود، هم در حوزه انرژی و هم در پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران را حفظ کند. از طرف دیگر، روسیه نفوذ خود را به‌طور هم‌زمان در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس حفظ خواهد کرد؛ چرا‌‌که کرملین به هر دو طرف برای حفظ منافع خود در شرایط کنونی ناشی از جنگ اوکراین نیاز دارد. در ضمن نباید فراموش کرد که اگرچه سیاست نگاه به شرق با روی کار آمدن دولت رئیسی پررنگ‌تر شد، اما روس‌ها چنین نگاهی به ایران ندارند و بر اساس منافع خود با کارت جمهوری اسلامی چه در سیاست منطقه‌ای و چه در سیاست جهانی برخورد می‌کنند. مؤید این مسئله به رفتارهای روسیه باز‌می‌گردد. از طرف دیگر، کافی است به سطح روابط تجاری روسیه و چین با کشورهای حاشیه خلیج فارس در مقایسه با ایران نگاه کنید؛ خود اعداد و ارقام گویای آن است که روسیه و چین چه کشوری را متحد استراتژیک خود می‌دانند! در این بین، اگرچه ما شاهد واکنش تند تهران در‌خصوص بیانیه شورای همکاری خلیج فارس هستیم، اما ایران هیچ‌گونه اعتراضی به حضور لاوروف در این نشست و سکوتش در برابر بیانیه این شورا از خود نشان نداد.

‌با این تفاسیر واکنش روسیه در نشست فصلی شورای حکام که از امروز آغاز خواهد شد، نسبت به صدور قطع‌نامه احتمالی علیه ایران چه خواهد بود؟ چون این باور وجود دارد که به دلیل نیاز مسکو به تهران، روسیه مخالفت خود را با صدور این قطع‌نامه نشان خواهد داد؟

به همان دلایل درخصوص حفظ دو اهرم بازار انرژی و همچنین پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران، روسیه تمایل جدی دارد که در شورای حکام قطع‌نامه‌ای علیه تهران صادر شود که به تشدید تنش بین جمهوری اسلامی و آمریکا و به تبعش تداوم فشار فعالیت هسته‌ای ایران بر جامعه جهانی منجر شود.

‌ولی ذیل گفته‌های میخائیل اولیانوف و سرگئی لاوروف به نظر می‌رسد روسیه مخالفت صریح و رسمی خود را با صدور قطع‌نامه نشان داده است؟

این یک بازی است.

‌چطور؟

روسیه می‌داند با مخالفت خود یا چین نمی‌تواند مانع صدور قطع‌نامه علیه ایران شود؛ بنابراین در ظاهر ژست مخالف صدور قطع‌نامه علیه ایران را نشان می‌دهد، اما مطمئن باشید صدور قطع‌نامه علیه ما و رفتارهای احیانا تند بعدی تهران، ایدئال‌ترین وضعیت برای منافع روسیه خواهد بود. این یک بازی دوسر برد برای روسیه است؛ چون مسکو برای مخالفت با قطع‌نامه شورای حکام قطعا به دنبال امتیازگیری از ایران است و از آن طرف صدور قطع‌نامه، حتی با مخالفت مسکو، شرایط اید‌ئالی را برای کرملین رقم خواهد زد؛ خصوصا که اتحادیه اروپا رسما تحریم ۹۰‌درصدی خرید نفت از روسیه را پایان سال میلادی کلید زد. پس روسیه بدون شک متأثر از روابط خود با ایران عمل نمی‌کند، بلکه بر اساس منافع خود در سایه جنگ اوکراین، رفتارش را در قبال تهران و سایر کشورها تنظیم خواهد کرد.

 

ویژه روز
عکس روز
خبر های روز