روزنو :دکتر عماد افروغ محقق، پژوهشگر و جامعهشناس برجسته کشور تاکيد دارد که امام(ره) همواره دقت داشتند و مراقب بودند که سياستها و رفتارهاي اقتصادي، اختلالي در حيات روزانه اقتصادي مردم ايجاد نکند و در کل به بالا و پايين شدن قيمتها توجه داشتند.
پرسش شما را ميتوان به دو بخش «مردم» و «محرومان» تقسيم کرد، مردم اعم از محرومان هستند و ميتواند محروم يا غيرمحروم باشد. بنابراين پرسش صحيح اين است که مردم نزد امام و در انقلاب اسلامي و بهطور خاص جمهوري اسلامي چه جايگاهي دارند؟ اين موضوع را بايد ذيل فلسفه سياسي يا مشروعيت تعريف کرد. معتقدم که حضرت امام(ره) ذيل فلسفه سياسي پيامبر اکرم(ص)، امام علي(ع) و امام حسين(ع) عمل کردند. فلسفه سياسياي که «مشروعيت» را «دو مولفه اي» ميداند. «مشروعيت» به معناي قانونيت يا استقرار يک نظام سياسي است و «دو مولفه اي» بودن آن شامل دو بُعد شرعيت يا حقانيت، ناظر به ويژگي اشخاص حاکم و رضايت عامه يا مقبوليت است. بارها تکرار کردهام اينکه گفته ميشود مشروعيت و مقبوليت اشتباه فاحشي، بهخصوص در فلسفه سياسي اسلامي است. به اين دليل که مقبوليت خود بخشي از مشروعيت است.
امام خميني(ره) بارها بر مساله زاغهنشينان و محرومان تأکيد داشتند و اين تأکيد هم به دليل ويژگيها و خصايص محرومان، هم به دليل وجه اکثري آنها و هم به دليل آرماني متعالي به نام «عدالت اجتماعي» است. امام هم به دليل ويژگيهاي اخلاقي و صفات محرومان، هم به دليل وجه اکثري آنان به محرومان گرايش و توجه ويژه دارند و اين را ميتوان ذيل نامه مالک اشتر نيز جستوجو کرد. امام علي(ع) به مالک اشتر، نقل به مضمون، ميفرمايند که محرومان و طبقات فرودست جامعه کساني هستند که بيشترين ياري را به تو ميرسانند و کمترين توقع را دارند و اگر نياز داشته باشي، دست تو را ميگيرند، برخلاف ساير اقشار که کمترين ياري را به شما ميرسانند و بيشترين توقع را دارند. توجه به محرومان علاوه بر صفات محرومان و وجه اکثري آنان ريشه در عدالت خواهي امام نيز دارد. توجه به عدالت اجتماعي در واقع جايگاهي بالاتر از دو وجه مربوط به صفات محرومان و وجه اکثري آنها دارد. اسلام و به تبع آن حکومت اسلامي يک هدف عمده دارد و آن «عدالت اجتماعي» است و امام(ره) بارها بر عدالت اجتماعي تأکيد داشتند و يکي از استدلالهاي ايشان اين بود که پيامبر(ص) و حضرت علي(ع) با نيت و هدف و انگيزه بسط عدالت اجتماعي تشکيل حکومت دادند.
اگر دفاع از محرومين از منظر امام(ره) را به عدالت و بهطور خاص عدالت اقتصادي گره بزنيم، آن زمان ميبينيم که عدالت چه جايگاهي نزد امام دارد، اين عدالت فقط يک بحث انضمامي و پيش پا افتاده و حتي اقتصادي، سياسي و فرهنگي نيست و بالاتر از اينهاست. امام(ره) تأکيد داشتند که «عدالت شأني از توحيد است» يعني عدالت را به توحيد گره ميزنند. هنگامي که عدالت شأني از توحيد ميشود يعني کسي نميتواند دم از توحيد و الوهيت خدا بزند، ولي توجهي به عدالت نداشته باشد. عدالت يک وجه فردي و يک وجه اجتماعي دارد و در وجه اجتماعي، بُعد «سياسي و فرهنگي و اقتصادي» نيز مستتر است. همه اين وجوه را بايد با هم ديد و نبايد دچار تقليلگرايي شد. عدالت اجتماعي يک عنصر محوري به نام عدالت اقتصادي دارد. به رغم توجه به ابعاد ديگر عدالت اعم از سياسي و فرهنگي، نبايد فراموش کنيم که حتي عدالت سياسي و فرهنگي نيز ميتوانند به گونهاي به استقرار عدالت اقتصادي کمک کنند، به شرطي که دچار تقليل گرايي نشويم. اذهان را به سمت و سويي نبرند که عدالت اقتصادي و استفاده از مواهب مادي تحت الشعاع قرار گيرد.
حساسيت نسبت به عدالت اجتماعي کاهش پيدا کرده و مسائل ديگري اهميت پيدا کرده است و از سوي ديگر مصلحت انديشي غالب شده است. اين مسائل واقعيتهاي تلخي است که بايد به آنها توجه و ريشهيابي کرد. انديشه و رفتار و نگاه امام(ره) اجازه نميداد که ولنگاري در اقتصاد ما شکل بگيرد و عدهاي بدون حساب و کتاب بتوانند بعضاً حتي به نام دفاع از مستعضفان مال اندوزي کنند و حق محرومان و مستضعفان را تضييع کنند. کسي که با ساده زيستي خوي نگيرد، امکان ندارد که بتواند مدافع واقعي مستضعفان و درد محرومان باشد.
کسي که درد محروميت نچشيده، نميتواند مدافع واقعي محرومان باشد. دفاع از محرومان با حرف و شعار نيست، من نميگويم که الزاما کسي عملا زاغه نشين باشد، ميتواند زاغه نشين نباشد اما زندگي او در سطح زاغه نشينان باشد، يعني به زندگي در حد طبقه متوسط پايين خوي بگيرد. امام(ره) زاغه نشين نبود، اما عملا زندگي ايشان زير طبقه متوسط بود و بسيار ساده زيست و قناعت پيشه بودند. بنابراين کسي که با ساده زيستي خوي نگيرد و خود را به يک زندگي ساده عادت ندهد، امکان ندارد که بتواند مدافع واقعي مستضعفان و درد محرومان باشد.