روزانه 1000 میلیارد تومان پاداش به کارنکردن در کشور داده شده و می شود!
روزنو :نابرابری اقتصادی تفاوت موجود در معیارهای مختلف ازنظر رفاه اقتصادی در میان افراد یک گروه، در میان گروههای موجود در یک جمعیت، یا در میان مردم کشورها است. نابرابری اقتصادی را ضریب جینی می گویند. اقتصاددانان در نابرابری اقتصادی روی سه عامل ثروت، درآمد، و مصرف تمرکز میکنند. موضوع نابرابری اقتصادی مربوط به مفاهیم انصاف، برابری نتیجه و برابری فرصت است. نابرابری اقتصادی در بین جوامع در سیستمها و ساختارهای اقتصادی ، متفاوت بوده است. دراینارتباط ستاره صبح با فرشاد مؤمنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفتگویی انجام داده که در ادامه میخوانید:
به نظر شما علت نابرابریهای اقتصادی در کشور چیست؟
سرآغاز بحران «نابرابریهای موجه» از اینجا شروع میشود که نرخ بازدهی در فعالیتهای غیرمولد از نرخ بازدهی در فعالیتهای مولد بالاتر برود. گزارشهای رسمی میگوید در بهترین شرکتهای دولتی تقریباً 3 درصد سود محقق میشود. وقتی یک نظام پاداشدهی ساختهشده که اگر کسی پولش را در بانک بگذارد 7 برابر بیشتر عایدش شده و از مالیات هم معاف می شود، چگونه انتظار دارید تولید ریشهدار شود؟ کشوری که بنیه تولید آن سقوط کند ضعیف خواهد بود.
قابللمس است که بازار سرمایه در اسارت رانتیها قرار گیرد. چرا باب گفتوگوهای ملی در این زمینه باز نمیشود؟
ما محاسبه کردهایم که نظام تصمیمگیریهای اساسی به رانتیها بیشتر پاداش میدهد. از 1358 تا 1395 درمجموع چیزی حدود 1000 هزار میلیارد تومان نقدینگی به فعالیتهای سوداگرانه نامرتبط با جی دی پی تزریق شده است. این رقم معادل 80 درصد جی دی پی کشور در سال 1395 بوده است. به نام آزادسازی و خصوصیسازی و.. چنین بلایی بر سر اقتصاد آورده است. محاسباتی وجود دارد که بر اساس دادههای بانک مرکزی، در نقطه عطف تابستان سال 1399 حجم سپردههای سرمایهگذاری مدتدار بانکی از مرز 2000 هزار میلیارد تومان عبور کرده است. سود ماهانه این پول چیزی حدود 30 هزار میلیارد تومان بوده است. روزانه هزار میلیارد تومان پاداش به کارنکردن در کشور داده شده است. کسانی که این پول را میگیرند قادر هستند که به سی میلیون نفر ماهانه یک میلیون تومان بپردازند یعنی شما به یک عده اندک قدرتی فراتر از قدرت حکومت دادهاید. زیرا 90 درصد تسهیلات به دهکی رسیده است که بیشترین میزان ثروت را دارا هستند. از سوی دیگر نقدینگی را چماقی بر سر مردم میکنند اما نمیگویند توزیع این نقدینگی چقدر نابرابر و ناعادلانه است.
چرا برخی اظهارات در مسئولان اقتصادی پایه علمی ندارد؟
علت این است که مناسبات رانت محور در اولویت بیشتری قرار دارد تا مناسبات تولید محور. پرسش این است که چرا در سالهای 97 و 98 که رشد اقتصادی منفی وجود داشت، رشد منفی بخش صنعت بیش از 2 برابر رشد منفی کل اقتصاد بوده است؟ چرا استراتژیست های در این خصوص سکوت کردهاند؟ خوب است که مسئولان تا دیر نشده گزارشی از تحولات هزینههای تولید در اثر اجرای قانون بودجه 1401 بخواهند. در سال 1398 در حالیکه شاخص هزینه مصرف مردم 41.2 درصد رشد کرد که شاخص هزینههای تولید 61.5 درصد افزایش پیدا کرد. چرا درباره سیاستهای مبتنی بر شوک نرخ ارز و تمهید بیکیفیت راجع به قیمت حاملهای انرژی سؤال نمیشود که در کدام دوره با چنین سیاستهایی زندگی مردم کیفیت بیشتری پیداکرده است؟ ایکاش صحبتهای مقامات رسمی کشور در حیطه اقتصاد، اعتبار سنجی علمی شود. ما گاهی حرفهایی میشنویم که به خاطر شدت دور بودن از اعتبار علمی عرق شرم بر پیشانیمان جاری میشود.