تهران و پکن چقدر متحدند؟
روزنو :سید حامد حسینی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: علیرغم پیشرفتهای اخیر در بهبود روابط چین و ایران، مشارکت بین این دو به دلیل سیاست ایالات متحده و منافع شخصی چین محدود شده است. گو اینکه پکن خود را در موقعیت قویتری برای تأثیرگذاری بر تصمیمات استراتژیک تهران در مذاکرات هستهای دیده؛ اما در پروژههای بزرگ اقتصادی، امنیتی و زیرساختی که توسط تحلیلگران غربی پیشبینیشده و رسانههای حکومتی ایران به شکل اغراقآمیزی به آنها اشاره کردهاند، هنوز پیشرفت چندانی حاصل نشده است.
تحولات اخیر در روابط چین و ایران گمانهزنیهای نوینی درباره نوع روابط ایران و چین، تغییر در سیاست منطقهای چین و اثرات آن بر منافع سایر بازیگران را موجب شده است. گزارشها حاکی از آن است که چین در مذاکرات وین با هدف احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، فعالتر است. در همین حال، چین واردات نفت از ایران را افزایش داده و از موضع ایران در برابر آمریکا حمایت لفظی کرده است. در بحبوحه این تنشها، حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در ژانویه به چین سفر کرد تا درباره اجرای توافقنامه همکاری راهبردی 25 ساله منعقدشده در سال گذشته گفتوگو کند. اظهارات او بر تمایل به توسعه روابط نزدیکتر با چین در زمینههایی مانند تجارت، امنیت و مبارزه با کووید-19 متمرکز شده بود.
علیرغم این اتفاقات، همزمان نشانههایی مبنی بر وجود محدودیتهای قابل توجه برای همکاری چین و ایران دیده میشود. ممکن است ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، در پی خروج ایالات متحده از برجام، مجبور شود به شرق نگاه کند، اما دولت چین همچنان به جهات مختلف نگاه میکند. چین روابط قابل توجهی با عربستان سعودی، اسرائیل و تعدادی دیگر از همسایگان ایران و رقبای منطقهای دارد. آنها همچنین کاملاً با موضع ایالات متحده در مورد برنامه هستهای ایران مغایرت ندارند و مشارکت آنها در مذاکرات در وین نشاندهنده این موضوع است. چین، ایران را تنها بخشی از استراتژی بزرگتر تعامل جهانی و توسعه اقتصادی میداند و همه تخممرغهای خود را در یک سبد قرار نمیدهد.
تحولات پس از توافق
پس از امضای قرارداد 25 ساله ایران و چین در مارس سال گذشته، پیشبینیها از ورود گسترده سرمایهگذاری چینیها و همکاریهای نظامی و سیاسی قابل توجهی وجود داشت که تاکنون این پیشبینیها محقق نشده است. درحالیکه چین مقادیر بیسابقه نفت ایران را خریداری میکند، در تولید و همکاری در حوزههای دیگر سرمایهگذاری قابل توجهی نمیکند و معاملات جدیدی که از ماه مارس بین دو دولت منعقد شده، به طور قطع در حد پایینی بوده است. بهعنوان مثال، در ماه جولای، تفاهمنامه همکاری موزهای بین دانشگاه تهران و دانشگاه پکن امضا شد. تفاهمنامه دیگری برای همکاری در سینما بین سازمان سینمایی ایران و دفتر ملی فیلم چین امضا شد. اخیراً، چین کنسولگری خود را در بندرعباس در جنوب ایران افتتاح کرده، اما این امر هنوز تأثیر قابل توجهی بر گسترش تجارت نداشته است.
تنها پیشرفت مهم، پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای (SCO) بوده است، سازمانی بینالمللی به رهبری چین که به پیشبرد منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی همه کشورهای عضو اختصاص دارد. با این حال، سازمان همکاری شانگهای یک سازمان عمدتاً کم اثر است که به جای مکانیسمی برای اجرای سیاست، صرفا بستری را برای بحث فراهم میکند. علیرغم لفاظیهای پکن در مورد تسهیل روابط تجاری، اقتصادی و فرهنگی بین اعضا، سابقه موفقیت سازمان همکاری شانگهای در این زمینه خیرهکننده نبوده است. عضویت ایران که با پذیرش عربستان سعودی، مصر و قطر به عنوان اعضای شریک همراه شد، نشانه دیگری از این است که چین به دنبال متعادل کردن منافع ایران با امتیاز دادن به رقبای خود است.
خاورمیانه
روابط چین با دیگر کشورهای خاورمیانه اغلب در بحث روابط چین و ایران نادیده گرفته میشود. سفر وزیر امور خارجه ایران در خلأ اتفاق نیفتاد، بلکه در چارچوب یک سلسله مذاکرات سطح بالای پکن در همان هفته با بحرین، عربستان سعودی، کویت، عمان، ترکیه و شورای همکاری خلیج فارس انجام شد. همه این کشورها در حال حاضر روابط قابل توجهی با چین دارند که بسیاری از آنها از سطح همکاری چین و ایران فراتر است و برخی از آنها با ایران روابط غیردوستانه دارند. برای بسیاری از این کشورها، چین در حال حاضر شریک تجاری اصلی آنهاست و بر نیاز پکن به ایجاد تعادل در روابط از همه طرفها تاکید میکند که به معنای عدم تمایل زیاد به سمت ایران است.
رابطه چین با عربستان سعودی نمونهای از این موضوع است. تنها چند روز قبل از سفر امیر عبداللهیان، وانگ یی، وزیر امور خارجه چین با فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر امور خارجه عربستان سعودی در ووشی دیدار کرد. وانگ اعلام کرد که فیص بن فرحان اولین وزیر خارجهای است که در سال جدید وارد چین میشود و این سفر نشاندهنده مشارکت استراتژیک جامع چین و عربستان سعودی است و جایگاه ریاض به عنوان بزرگترین شریک تجاری در منطقه و منبع واردات نفت خام چین برجسته است. ماه گذشته فاش شد که چین به عربستان سعودی کمک میکند تا برنامه تولید موشکی خود را توسعه دهد و به طور بالقوه به اتکای این کشور به خرید موشکهای بالستیک غربی پایان دهد. اگرچه عربستان سعودی در حال حاضر بهشدت توسط ایالات متحده مسلح شده است، و جدی گرفتن ادعاهای ایالات متحده مبنی بر نگرانی در مورد مسابقه تسلیحاتی را دشوار میکند، اما برنامه جدید این پتانسیل را دارد که به طور قابل توجهی ایران را نسبت به برخی تحولات نظامی و امنیتی در منطقه نگران کند.
نقش چین در برجام
همانطور که سایر تحلیلگران اشاره کردهاند، درحالیکه چین از ایران حمایت لفظی میکند و ایالات متحده را به دلیل خروج از برجام انتقاد میکند، اما این که بتوان گفت پکن در طرف ایران است، کاملاً درست نیست. موضع چین این است که ایران نباید تحت هیچ نوع تحریمی قرار گیرد و باید به انرژی هستهای دسترسی داشته باشد، اما با گسترش سلاحهای هستهای مخالف است و از نظارت بینالمللی به عنوان راه حل مسئله هستهای حمایت میکند. در حالی که ایران خواهان بازگشت به برجام نیز است، آنها چندین درخواست اضافی را مطرح کردهاند که چین تمایلی به حمایت از آنها نداشته است، به ویژه درخواست لغو تمامی تحریمها قبل از مذاکره. اگر چه علناً پکن از موضع تهران حمایت میکند، اما در پشت پرده چین به ایران فشار میآورد تا به امتیازات وعده داده شده عمل کند و اکنون به میز مذاکره باز گردد. چین بیشتر حامی برجام است تا موضع ایران. حمایت این کشور کمتر به دلیل نگرانی از انگیزههای هستهای ایران است (احتمالاً رهبران چین میدانند که حکومت ایران فارغ از لفاظیهای مرسوم خود قصد خودکشی ندارد)، بلکه بیشتر بهعنوان راهی برای حل تنشها بین ایران و ایالات متحده به منظور رفع تحریمها علیه ایران است. تحریمها مانع اصلی اجرای توافق 25 ساله ایران و چین و بهبود روابط اقتصادی دو کشور است. سرمایهگذاران چینی از نظر تاریخی بعید است که به ایران علاقهمند شوند مگر اینکه تحریمها برداشته شوند.
کیفیت اتحاد
علیرغم پیشرفتهای اخیر در بهبود روابط چین و ایران، مشارکت بین این دو به دلیل سیاست ایالات متحده و منافع شخصی چین محدود شده است. گو اینکه پکن خود را در موقعیت قویتری برای تأثیرگذاری بر تصمیمات استراتژیک تهران در مذاکرات هستهای دیده؛ اما در پروژههای بزرگ اقتصادی، امنیتی و زیرساختی که توسط تحلیلگران غربی پیشبینیشده و رسانههای حکومتی ایران به شکل اغراقآمیزی به آنها اشاره کردهاند، هنوز پیشرفت چندانی حاصل نشده است. باید توجه داشت که ایران نیز تحت فشار و تا اندازهای از روی ناچاری وارد این قراردادها شده و به جهت تحریمهای شدید ایالات متحده مجبور شده است وارد معاملاتی شود که لزوماً مطابق با شرایطی نیست که میخواهد. تجار و مصرفکنندگان ایرانی به طور یکسان از شرایط نامطلوب، محصولات نامرغوب و وعدههای شکسته شده تحت تهدید تحریمها شکایت دارند. به طور خلاصه، اگر رابطه چین و ایران ائتلافی باشد، رابطه خوبی نیست و تا این لحظه از پشتوانه پایین افکار عمومی برخوردار است.
از منظری که تسلط ایالات متحده بر خاورمیانه را مطلوب و موجه فرض میکند، حضور چین یک تهدید است؛ تهدید به مثابه موجودیت و منبع حمایتی دیپلماتیک و مالی که از دستورالعملهای ایالات متحده پیروی نمیکند. تا زمانی که چین بتواند سیاست ایالات متحده برای به حاشیه راندن ایران را از طریق انزوای دیپلماتیک و محرومیت اقتصادی تضعیف کند، پکن به عنوان یک تهدید تلقی خواهد شد. و البته، چین دلایل زیادی برای عقبنشینی از استراتژی ایالات متحده در قبال ایران دارد. نهتنها سیاست فشار حداکثری در قالب تحریمهایی که مردم ایران را از برخی امکانات محروم میکند، غیراخلاقی است، بلکه میتواند بهراحتی به روشی مشابه در مورد خود چین نیز اعمال شود.