آمریکا دنبال استراتژی حصار علیه ایران است | روزنو

سایت روزنو | روزنو | Roozno

به روز شده در: ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۳
کد خبر: ۴۹۹۹۵۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۷ - ۰۵ آبان ۱۴۰۰
در گذشته ترامپ با ایران مخالفت و دنیا با ایران همراهی می‌کرد، اما امروزه وضعیت را در دنیا به‌گونه‌ای می‌کنند که همه با بایدن در موضوع ایران همراهی کنند.

آمریکا دنبال استراتژی حصار علیه ایران است

روزنو :بروز تنش با همسایگان در ماه‌های اخیر زنگ هشدار در کنار مرزهای ایران است که می‌تواند در آینده منافع ملی را با مخاطراتی رو به رو کند. در این میان نشست همسایگان افغانستان در تهران می‌تواند بیش از گذشته به چگونگی استقرار صلح و ثبات در این کشور و چگونگی برون رفت از شرایط بغرنج فعلی کمک کند. در این راستا برای بررسی مواجهه با این تهدیدها، تحول در دستگاه دیپلماسی، سیاست خارجی دولت سیزدهم و همچنین مواجهه با پدیده طالبانبا مهدی ذاکریان، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین الملل به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.

روابط ایــران و همسایگان در مــاه‌های اخیر به ویــژه از زمان روی کار آمــدن طالبان در افغانستــان و تنــش با جمـهوری آذربایجان، پر مخاطره بوده است. ظهور تهدیدهای جدیــد را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در گذشته ترامپ با ایران مخالفت و دنیا با ایران همراهی می‌کرد، اما امروزه وضعیت را در دنیا به‌گونه‌ای می‌کنند که همه با بایدن در موضوع ایران همراهی کنند. تنش‌های اخیر را اگر در سطح کلان تحلیل کنیم، بسیار رعب آفرین و هشدار جدی بایستی تلقی شود. امروز شاهد سیاست غیراعلانی و عملی از سوی آمریکایی‌ها در منطقه هستیم و آن سیاست محاصره وحصار ایران است. سیاست حصار؛ سیاست خطرناکی است و آن عبارت از اینکه در شرق شما طالبان متولد شود، در شمال‌غرب آذربایجان و ترکیه با همکاری که با اسرائیل دارند، در غرب با عراق که اتحاد و ائتلافش با آمریکا و عربستان سعودی تقویت و گسترده‌تر شده، در جنوب هم کل شورای همکاری خلیج فارس، در شمال روسیه در معامله با آمریکایی‌ها قواعد آمریکا را در منطقه بپذیرد و چینی‌ها هم در موضوع سین کیانگ با توجه به نگرانی‌هایی که دارند پدیده‌ای به نام طالبان را در ما به ازای نفوذ وسیع اقتصادی و کسب منافع فراوان بپذیرد. بنابراین اگر در سطح کلان موضوع را مشاهده ‌کنیم یک قطعه از پازلی به نام سیاست یا استراتژی حصار نسبت به ایران است. در این استراتژی بهانه و ابزارهایی را در دست می‌گیرند و اعلام می‌کنند ایران در مسائل هسته‌ای یا حمایت از گروه‌هایی که متهم شناخته می‌شود (در حالی که ایران خودش قربانی تروریسم است). مشاهده می کنیم که با یک برنامه ریزی در زمانه‌ای که به دلیل مقاومت در برابر تحریم‌های آمریکا، خسارت خودمان را از آمریکایی‌ها و دنیا می‌گرفتیم و فعالیت هسته‌ای و همکاری با جامعه جهانی را مطابق با آخرین قطعنامه شورای امنیت (قطعنامه 2231) از سر می‌گرفتیم، با یک وضعیت معکوس رو به رو هستیم که از یک طرف شورای حکام تحریک می‌شود و از طرف دیگر سیاست حصار، از طرف دیگر جنگ‌ها و از طرف دیگر اتهام مسائل هسته‌ای در واقع یک فضای نامناسب و یک وضعیت سخت و دشوار برای سیاست خارجی ایران پدید آید. اینجاست که خیلی هوشمندانه باید عمل کرد، یک موقعی دولت متوجه می‌شود که اصرار کرده بر روابط دو جانبه-روابط دو جانبه در جای خود خیلی مهم است- اما زمانی متوجه شود که روابط دو جانبه گروگان سیاست‌های چند جانبه روابط چند جانبه در دنیا است. به عبارتی آمریکایی‌ها، روس‌ها و چینی‌ها با هم در خصوص مسائل چند جانبه توافق دارند مانند مسائل هسته‌ای، تروریسم، اقتصاد جهانی و... روابط دو جانبه ایران را هم دچار اخلال، توقف و انسداد کرده‌اند

با توجــه به روی کار آمدن دولت سیزدهم، چه پیشنهادی برای تحول دستگاه دیپلماسی دارید؟
ما در دیپلماسی در ضعیف ترین وضعیت و موقعیت هم قرار بگیریم، تلاش می‌کنیم که وضعیت را معکوس و به سمت منافع خودمان را هدایت کنیم. اتفاقی که در دوره ترامپ رخ داد، هنر دیپلماسی و سیاست خارجی دولت روحانی و به‌طور مشخص، شخص آقای ظریف بود که تحریم ایران را تبدیل به پیروزی ایران در عرصه بین المللی و جهانی و ترامپ و پمپئو تنها ماندند و هیچ کشوری از آنها حمایت نکرد. حتی در حوزه اقتصادی به‌رغم اینکه گفته می‌شود ایران در تحریم بوده و برجام چه فایده داشته است، به صورت مشخص و شفاف می‌شود گفت که همه طرف‌ها از اروپایی‌ها گرفته تا شرکت‌های بزرگ دنیا به‌رغم تحریم‌ها، به صورت پنهانی با ایران کار می کردند و روابط ادامه داشت. وضعیتی که کاملا علیه ایران بود، در دوره آقای ظریف به لحاظ سیاسی کاملا به نفع ایران تغییر پیدا کرد. یک تلاش ناتمام را آقای دکتر ظریف انجام داد و آن این بود که شورایی را در وزارت امور خارجه به نام شورای راهبردی به وجود آورده بود که در آن شورا درباره مسائل بین‌المللی و سیاست خارجی تبادل نظر می‌شد. راه اندازی آن شورا اقدامی جامع و دقیق نبود. اگر دولت و یا وزارت امور خارجه کمیته‌ای به نام کمیته مشورتی که در آن کمیته تحقیق و مطالعه در موضوعات سیاست خارجی و سیاست بین الملل توسط اساتید و نخبگان حوزه روابط بین الملل انجام می‌شود، تشکیل شود، نتایج شگفت انگیز و قابل تامل برای کشور حاصل می‌شود. یکی از نقاط ضعف و مشکلات موجود در کشور، نداشتن اندیشکده، هسته‌های مشورتی و اتاق‌های فکر است. اگر هم کسانی که مشورت می دهند، اتاق‌های فکر رسمی و حکومتی هستند، یعنی اتاق‌های فکر مستقل نه در دولت و نه در وزارت خارجه وجود ندارد. بنابراین مراکزی مانند شورای راهبردی بیشتر تعریف و تمجید و یا تبلیغ مواضع فردی یا جناحی و یا رقابتی در نهایت ارائه می‌شود، نه اینکه بررسی عالمانه، محاسبه تصمیم، مکتوب و مشخص کردن آن بود. ایران وقتی اتاق فکر ندارد، نهادهای مردم نهاد مستقل و مشورتی در حوزه سیاست خارجی، دیپلماسی و حقوق بین الملل هم جایشان خالی است و مراکز تحقیقاتی مستقل هم نداریم و اگر هستند یا دولتی‌اند یا تلاش می‌کنند به صورت خنثی عمل کنند که بودجه‌های سالانه به دست آنها برسد. اعضای کمیته مشورتی در صورت تشکیل باید افرادی مستقل، وطن پرست، منافع ملی خط قرمزشان باشد، شجاع باشند و ضمن اینکه با دانشگاه‌ها و مراکز علمی معتبر دنیا ارتباط داشته و مورد توجه آن مراکز باشند (صرف شرکت در همایش‌های خارجی ملاک نیست) یعنی فکرشان در دنیا اثرگذار و منشاء تحول باشد، همچنین آشنا با فرهنگ ایرانی و ارزش‌های ملی و کل ایران را هم دیده باشند یعنی بدانند زندگی یک نفر در زابل،کردستان و... به چه شکلی است. کمیته مشورتی تخصصی می‌تواند کمک کننده و موثر باشد.

در آستانــه تشکیــل نشســت همسایگان افغانستان به میزبانی تهران هستیم، سیاســت خـارجــی ایران در مواجهــه با بازگشت دوبــاره طالبان به قدرت در افغانستان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

موضع ایران، موضع خاصی بود. ایران از آغاز بایستی اصرار می‌کرد ما معتقد هستیم هر کس، گروه و جریانی که منتخب مردم افغانستان باشد مورد تایید است. بنابراین در موضوع افغانستان انتخابات آزاد و حضور آزادانه و مشارکت فراگیر مردم افغانستان برای انتخاب رهبران سیاسی نکته‌ای است که می‌توانست مورد توجه ایران باشد. خطایی که آمریکایی‌ها انجام دادند و به تبع سایر کشورها مانند پاکستان،چین و... این است که با گروه طالبان معامله کردند برای ضمانت امنیت خودشان ، این یک کار خطرناک در روابط بین الملل محسوب می‌شود. برای اینکه امنیت جهانی و امنیت بین‌المللی را در معرض تهدید قرار می‌دهد. زیرا با گروهی معامله کردید که پایبند بر هیچ یک از قواعد بین المللی و قواعد جهانی نبوده است. امروز هم به دلیل اینکه در قدرت به طور کامل تثبیت نشده است، وعده‌هایش خیلی نمی‌تواند مورد اطمینان باشد. ممکن است قدرتش تثبیت بشود، بزند زیر میز و بگوید اینها وعده‌هایی بود که آن موقع قبول کرده بودیم و امروز جور دیگری فکر می‌کنیم. بنابراین اقدام آمریکایی‌ها خطا بود، در این خطایی که آمریکایی‌ها انجام دادند و عوارضش را خواهند دید و چه بسا یکی از دلایل آن سیاست حصار ایران بوده و بر آن اساس این کار را انجام دادند، ایران می‌توانست از همین اشتباه آمریکا بیشترین بهره را ببرد و به صورت فعالانه اعلام کند که ما به دنبال انتخاب مردم افغانستان هستیم و با همه گروه‌ها ایجابی وسلبی موضع ‌گیری نداریم و طالبان هم یکی از این گروه‌هاست. چنانچه از سوی مردم افغانستان در یک فرایند کاملا قانونی و حقوقی انتخاب شود، ما هم برخوردی همانند سایر کشورها خواهیم داشت. اما حضور با تفنگ یا قدرت‌یابی با ترور و توسل به زور و وحشت مورد پذیرش ما نیست. اینها موجب محبوبیت ایران در جامعه جهانی می‌شد و هم موجب این می‌شد که ایران کانون تصمیم گیری در مورد افغانستان در منطقه باشد ولی از این ظرفیت استفاده نشد. ایران سیاست صبر و همکاری پنهانی را احتمالا در پیش گرفته(بر پایه حدس من است)است. این سیاستی نیست که موجب نفوذ بیشتر ایران در منطقه بشود، برای اینکه رقبای ایران از پیش با آن فردی که می‌خواست برود روی صندلی بنشیند، بسته بودند و زد و بند خودشان را انجام داده بودند. آمدن طالبان و هر گروه دیگری را ایران بایستی از زاویه حقوق ملت افغانستان و قواعد جامعه جهانی پیگیری کند. در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی و در زمانی که طالبان برای اولین بار در افغانستان قدرت گرفتند، داستان حمله به کنسولگری ایران در مزار شریف پیش آمد، ایران 1 -مشروعیت طالبان را در جامعه جهانی زیر سئوال برد،2 -حمایت از کلیه احزاب، گروه‌ها و ملت افغانستان که مخالف رویه خشونت آمیز طالبان هستند به عبارت دیگر حمایت جدی از کسانی که می‌توانند در برابر طالبان ایستادگی کنند.3 - زمانی که القاعده حمله می کند و 11سپتامبر به وجود می‌آید، ایران این اقدام را محکوم می‌کند. سیاست عالمانه ایران بدون هزینه پیروز منطقه شد و در کنفرانس بن آقای ظریف توانست با مدیریت آن کنفرانس(رفع اختلاف میان آمریکایی‌ها با سایرین) یک دولت ملی یا فراگیر را نهایی کند. حضور موفق اقتصادی در افغانستان را بدون تنش و یا کم تنش هم موفقیت بعدی بود. در آن زمان به جای اینکه سیاست میدان را انتخاب بکنیم، سیاست دیپلماسی را در پیش گرفتیم و در نهایت بیشترین بهره را بردیم. وضعیت به گونه‌ای شده بود که سایر کشورها به ایران متوسل می‌شدند. این نشان می‌دهد که ایران توانسته است خردمندانه و عالمانه برخورد بکنید. حالا با وضعیت امروز مقایسه کنید که طالبان دوباره به قدرت برگشته است.

با وجــود عملکــرد واضح و روشن طالبان، برخی تلاش دارنــد که این گروه را موجه و عادی جلوه دهند تحلیل شما از این رویکرد چیست؟

عده‌ای از آغاز سعی می‌کنند برای اینکه بتوانند در افغانستان نفوذی پیدا بکنند سعی کنند طالبان را تطهیر بکنند. این حتی مورد پذیرش افکار عمومی ایران قرار نگرفت، در داخل افغانستان مورد تعجب مردم و ملت افغانستان شد که ایران سیاست تطهیر طالبان را پیش بگیرد. مشاهده می کنید یک شیوه‌ای که در دیپلماسی چندان جایگاه ندارد، انتخاب شده است. در صورتی که ایران می‌توانست یک انتخاب دقیق و دنیا پسند و افغانی پسند و ایرانی پسند داشته باشد. متاسفانه سیاستی انتخاب شد که من به عنوان یک استاد روابط بین الملل به آن سیاست مباهات بکنم و عنوان کنم که سیاست به سمتی رفته است که موجب جلب مردم افغانستان و جامعه جهانی نسبت به عملکرد ما در موضوع افغانستان شده و دنیا ما را به خاطر این موضع تحسین کند. حال اینکه در گذشته توانستیم روشی را انتخاب کنیم که سایر کشورها در قضیه افغانستان متوسل به ایران بشوند و از ایران کمک بخواهند تا آنها بتوانند در مسائل افغانستان گره‌های خودشان را باز کنند.

نظر شما
نظراتی كه حاوی توهین و مغایر قوانین کشور باشد منتشر نمی شود
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز