انتخاب اصلاحطلبان؛ مهرعلیزاده یا همتی؟
مسکوت گذاشتن نامهی مهرعلیزاده خطاب به «نهاد اجماع ساز»، پر حرف و حدیثترین اتفاق در اردوی اصلاحطلبهایی است که اندک اندک، بارقههایی از امیدواری در آنها پیدا شده است و در آن سوی ماجرا؛ اصلاحطلبهایی نیز هستند که ممکن است برای ادامهی ماجرای انتخابات ریاست جمهوری، اردوی همتی را تقویت کنند.
> مقاومتی که شاید شکسته شود
به گزارش روز نو :آذر منصوری سخنگوی جبهه اصلاحات در خصوص تصمیم جبهه اصلاحات ایران به درخواست محسن مهرعلیزاده، میگوید: «اتفاق خاصی نیافتاده است. آقای مهرعلیزاده درخواست دادهاند اما هنوز از جانب جبهه واکنشی به این درخواست داده نشده است.»
محمود صادقی، فعال سیاسی اصلاحطلب اما میگوید: «تا جایی که من میدانم مهرعلیزاده مستقیم به بهزاد نبوی نامه ننوشته و نامه او در فضای عمومی رسانهها منتشر شده است.» وی همچنین گفته است: «در جبهه اصلاحات صحبتهایی شده، اما در این زمینه هنوز تصمیمگیری نشده است، نظر بعضی از اعضاء این است که اگر مهرعلیزاده و همتی تمایل دارند، برنامههای خود را به جبهه ارائه کنند، ولی اختلافنظر میان اعضا وجود دارد.»
مجید یونسیان روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در مطلبی با عنوان: «تغییر یا استخوان در گلو؟» مینویسد: «گزینههایی چون عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزاده چون وضع موجود را استمرار میبخشند، استخوان در گلوی اصلاحاتاند. آنها نه برنامهای برای اصلاح دارند و نه پشتوانهای؛ به همین علت، آنها سم مهلکی برای اصلاحاتاند. در مقابل، پیروزی محتمل اصولگرایان، بخصوص آقای رئیسی مسیر اصلاحات را هموار خواهد کرد. چراکه پس از ۲۸خرداد و پیروزی اصولگرایان دو سناریو محتمل است:
یا آنها به وعدههایشان عمل میکنند که در آن صورت جامعه در مسیر اصلاح قرار میگیرد.
- یا اینکه در دام شعارها و توهمات باقی میمانند که در این حالت، حامیانشان از بهبود اوضاع ناامید میشوند. در هر دو صورت، کلیت مردم و جامعه پذیرای اصلاح و تغییر خواهند بود؛ چون واقعیتی که گریزناپذیر است، روبهرو شدن با واقعیتها و اصلاح و دگرگونی است.»
- شکور زیرک، کارشناس ارشد علوم سیاسی نیز در مطلبی با تیترِ: «دوم خردادِ سخت» اظهار میدارد: «... با پیروزی جناح اصولگرا، رشتههای کمجان اصلاحات دوباره گسسته میشود و اگر در بدنه اصلاحات نفس و جانی باقی بماند، پس از گذشت هشت سال شاید بتواند به قدرت بازگردد و رشتههای نحیف جریان اصلاحات را احیا کند.» وی در ادامه ضمن بیان این موضوع که: «قهر با صندوق رای صدمه بزرگی است؛ نه فقط به جربان اصلاحطلب، بلکه به همه ایرانیان» تاکید میکند: «در این میان و با ردصلاحیت نامزدهای اصلاحجو، ممکن است برخی از اصلاحطلبان تصور کنند که مسئولیت از آنها سلب شده و با یکسان شدن قدرت (دولت سیزدهم و مجلس یازدهم) دعواهای سیاسی و جناحی کمتر میشود و جریان اصولگرا با به دست گرفتن دولت سیزدهم و در اختیار داشتن مجلس یازدهم، دیگر نمیتواند برای حل مشکلات داخلی از جمله معیشت مردم و بیثباتی قیمت کالاها در بازار و همچنین مسائل خارجی، جریان اصلاحطلب را مقصر قلمداد کند. این تفکر، در ظاهر به مقبولیت اصلاحطلبان کمک میکند؛ چرا که جریان اصولگرا با یکسانسازی قدرت هم نمیتواند همه مسائل و موضوعات را بهدرستی حل کند. ولی اگر در شرایط فعلی یعنی پس از ردصلاحیت اصلاحطلبان، تفکر مسئولیت نداشتن و یکسانسازی قدرت رشد کند؛ آسیب بزرگی به همه ما وارد خواهد شد.
شاید برخی از طیفهای اصلاحطلب، گزینه قهر را رد کنند و در انتخابات شرکت کنند؛ بدون اینکه هدفی را مدنظر قرار دهند و یابدون اینکه از عبدالناصر همتی و یا محسن مهرعلیزاده حمایت کنند. این تفکر به لحاظ شکلی با گزینه اول فرق دارد؛ ولی نتایج این روش با نتایج گزینه اول یکسان خواهد بود و از حمایت نکردن و هدفمند رای ندادن، جریان اصولگرا نهایت بهرهبرداری را میکند و پیروز میشود. طرح گزینه سوم اصلاحطلبان در شرایطی که نامزدهای اصلاحجو رد شدهاند، شاید کمی دور از ذهن و رویایی باشد؛ ولی نتایج آن به مراتب از گزینه یک و دو بهتر است. در این راهبرد، جریان اصلاحات همه تلاش خود را بایستی انجام دهد و با دستهای خالی و همچنین زیر هجمههای ویرانیطلبان خارجی از یک سو و تخریب و فشارهای انحصارطلبان داخلی از سوی دیگر، حماسه دومخرداد را در انتخابات۱۴۰۰ خلق کند.»-
> وزن کشی بدون حضور همتی و مهرعلیزاده
- آن چه در فضای سیاسی ایران مشاهده میشود، محک زدنهایی است که عمدتاً بدون حضور نامزدهای نزدیک به اصلاحطلبان انجام میشود. در فضای رسانه ای؛ کارگزاران سازندگی و ندای ایرانیان، حمایت از همتی را کلید زدهاند اما در جبههی رو به رو نیز مهر علیزاده دست به لابیهای گستردهای زده و فضای رسانهای - انتخاباتی که تا دو - سه روز قبل خالی از حال و هوای اصلاحطلبانه بود حالا اندک اندک رنگ و بوی اصلاحطلبی به خود میگیرد و این یعنی؛ اصلاحطلبان این بار نیز قرار نیست با صندوقها قهر کنند و وزن کشیهایی را حتی بدون حضور همتی و مهرعلیزاده آغاز کرده اند.
برخی رسانهها به صورتی علنی، حمایت خود را از همتی کلید زدهاند اما دچار این شک و تردید هستند که اصرار به این رویه ممکن است برخی تسویه حسابهای هشت سالهی دولت روحانی را به عنوان گزینههای روی میز قرار داده و ناگهان، همتی که از بدنهی دولت آمده را در جبههی تقابلی با اصلاحطلبانی قرار دهد که میخواهند بازهم برندهی انتخابات باشند و این یعنی محافظه کاری حتی در اعلام مواضع نیز دیده میشود!
> مهرعلیزاده اصلاحطلبتر است یا همتی؟!
پاسخ دادن به این سوال، حداقل روی کاغذ راحت است؛ مهرعلیزاده سیاسی است، سابقهی کار با اصلاحطلبان در کارنامهاش وجود دارد و دوستانی اسم و رسم دار نیز از او با نشان و بینشان حمایت کردهاند در مقابل، همتی اساساً آدم سیاسی نیست، سبقه و رزومهی اصلاحطلبی نیز ندارد اما رجوع به این گفتهی همسر آقای همتی که مدعی شده بود مرحوم هاشمی دوبار و در دو مقطع از وی خواسته بود تا سکان بانک مرکزی را به او بسپارد، حمایت کارگزاران از وی را معنا خواهد بخشید در کنار این موضوع چنانچه در بدنهی اصلاحات اعم از احزاب بیرون و اندرون اجماع ساز، اگر به یک جمعبندی نرسند داستان «معین» و «انتخابات ۸۴» میتواند تکرار شود کما این که در جبههی اصولگرایی نیز این دلهره ایجاد شده است که اگر اجماعی معنادار حول محوری یکی از نامزدها - علی القاعده، رئیسی - شکل نگیرد به طور طبیعی اصولگرایان بازندهی شوک زدهی انتخابات ۱۴۰۰ خواهند بود. شاید این سوال در بدنهی اصلاحطلبی مطرح شود که حمایت از همتی به معنای ادامهی دولت روحانی است یا حمایت از مهرعلیزاده خواهد توانست خیلیها را از اصلاحات جدا کند اما یک هفتهی دیگر باید صبر کرد؛ نخست باید تکلیف ائتلاف و اجماع اصولگرایان روشن شود. اگر اصولگرایان در درون به نتیجهای یکسان به نام ابراهیم رئیسی رسیدند آن وقت دعوای همتی و مهرعلیزاده میتواند وارد فاز سیاسیتری شود اما اگر اصولگرایان نتوانند به یک نام برای پاستور رضایت دهند آن وقت همهی رخدادها در دور دوم انتخابات رقم خواهد خورد.
> تصمیم زودهنگام و احساسی یا حرکت بر مدار عقلانیت؟!
تصمیم زود هنگام هر کدام از احزاب اصلاحطلب برای حمایت از مهرعلیزاده یا همتی میتواند به منزلهی آغاز یک جنگ درون حزبی باشد مسئلهای که پیش از انتخابات نیز وجود داشت و جمعی که «عارف» را در مسئلهی ریاست جمهوری نادیده گرفتند دقیقاً روی همین گسل ویرانکننده در حرکت بودند واگرنه اجماع یاعدم اجماع روی عارف به این سختیای که دیدیم و رخ داد، نبود!
نکتهی مهم اما در نقطه ضعفها است، بیرون راندن همتی از گردونهی انتخابات به وسیلهی جو رسانهای اصولگرایانه با اهرمهایی همچون تورم، بورس، ارز و ناکامیهای اقتصادی به سادگی امکانپذیر است ضمن آن که ادامهی حضور همتی به عنوان اصلیترین رقیب اصولگرایان میتواند پای دولت را به انتخابات باز کند.
تحلیلگران اصولگرا همچنان معتقدند دولت برای انتخابات ۱۴۰۰ برنامه داشته و قطعاً از نامزد مورد حمایت خود رونمایی خواهد کرد، در این میان برخی به این نتیجه رسیدهاند که گزینهی بعدِ دقیقهی ۹۰ که کارگزاران وعدهاش را داده بود و گزینهی اصلی دولت همتی است و رگههایی از این گمانه زنی نیز در فضای سیاسی کشور قابل رویت است که اگر این گونه باشد باید گفت مهرعلیزاده میتواند امیدوارانهتر گام بردارد. نکتهی نهایی این که، هرگونه بدسلیقگی، عجله و رفتارهای احساسی در تعیین گزینهی نهایی اصلاحطلبان باعث خواهد شد، اصولگرایان به حکم اجبار، برای نخستین بار بعدِ انتخابات ۹۲ به بعد، تمامی اختلافات خود را فراموش کنند و این یعنی پیروزی بیحرف و حدیث اصولگرایان در یک انتخابات با مشارکتی قابل قبول!