کمتر از دو ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی است، اما هنوز جامعه نسبت به مقوله انتخابات و کنشورزی در قبال آن بیتفاوتی اتخاذ میکند و به عبارتی هنوز یخ جامعه باز نشده است. این در حالی است که قاطبه سیاسیون و کارشناسان بر این عقیدهاند که انتخابات بدون حضور مردم یا با حضور حداقلی آنها معنی و مفهوم خود را از دست میدهد. هرچند که برخی نیز بر این عقیدهاند که در نظر مردم نهاد انتخابات و صندوق رای کارکرد خود را از دست داده است، چراکه مردم میبینند با وجود مشارکت گسترده در انتخاباتهای پیشین همچنان مطالباتشان مرتفع نشده و وعدههایی نیز تحقق نیافته است. حال باید دید که در این دو ماه چه تحولاتی در راستای مشارکت مردم در جامعه رخ خواهد داد. برای بررسی شرایط جامعه، مشارکت مردم در انتخابات پیش رو و راهکارهای مدنظر با نجفقلی حبیبی فعال سیاسی اصلاحطلب و استاد دانشگاه به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
به گزارش روز نو :با توجــه به در پـیش بودن انتخابات و نارضایتیهای موجــود در جــامعه فکر میکنید باید چه اقداماتی صــورت گیرد تا رویکرد مردم نسبت به روندهای جاری و انتخابات تغییر کند و شاهد مشارکت حداکثری باشیم؟
اولا توقعات مردم نسبت به اوایل انقلاب تغییر کرده و قاعدتا هم باید تغییر کند چرا که جامعه در حال پیشرفت است و معلومات، سواد و اطلاعاتش بیشتر شده است. خود رفاههای پایین که تامین شده انتظار دارند به رفاههای بالایی دست پیدا کنند. لذا هر اندازه که رفاه اجتماعی بیشتر میشود توقعات بیشتر میشود. هر چند که افزایش فهم و درک عمومی نیز خود سبب ساز افزایش توقعات مردم میشود. خود این افزایش بینشها، دیدگاهها و تحولات فکری، اجتماعی و اقتصادی مدام توقعات بعدی را ایجاد میکند. از این رو است که جامعه دائما در حال تحول و تکامل است و به دنبال آن است تا بهترین راهحل را پیدا کند. حال اینکه در شرایط حاضر مردم چه کار باید کنند باید بگویم که یک دیدگاه وجود دارد که احزاب به میدان بیایند هر چند که احزاب در جامعه ما بیشتر جناحی هستند تا کارکرد حزبی مثل جناح اصلاحطلب و جناح اصولگرا. لذا این جناحها بیایند دیدگاههای خود را صریح و روشن برای مردم بیان کنند و چون همه هم نظام را قبول دارند و در ارکان نظام نیز شکی ندارند آزاد باشند و کاندیداهای خود را مطرح کنند و مردم به هر کسی بیشتر رای دادند او خود به خود انتخاب خواهد شد. این یک فرض است. فرض دیگر این است که بگوییم از این مرحله گذشتیم و با توجه به اینکه احزاب قدرتمند و سازماندهی شدهای نداریم این روش را رها کنیم و افراد شاخص و شناخته شده در جامعه را فارغ از گرایش جریانی و حزبی به صورت یک ائتلاف درآوریم و به احزاب کاری نداشته باشیم. این افراد را به عنوان نماینده حزب نیاوریم بلکه تحت عنوان حرکت سیاسی جدید به میدان بیاوریم که ببینیم هر کدام از این افراد در کدام حوزه میتواند مفید و موثر باشد. این هم دیدگاه دیگری است. البته اکنون افراد دیگری هستند که معتقدند کشور به وضعی رسیده که به افراد کارآمد احتیاج دارد که برخی در یک گروه و برخی دیگر در گروهی دیگر هستند. لذا امر مطلوب این است که گروهها افراد کارآمد خود را معرفی کنند تا جمعی مدیر متخصص شایسته و لایق دولت را تشکیل دهند و دولت را بر عهده بگیرند. دیگر هم چندان مقید نباشیم که جناح اصلاحطلب است یا اصولگرا بلکه آدمهای کارآمد و توانا را انتخاب کنیم. البته با این همه ظاهرا نمیتوان این روش را در کشور جا انداخت برای اینکه شاید شناخت این افراد کارآمد و شایسته مشکل باشد و هم اینکه به هر حال جناح بندیهای سیاسی هنوز در جامعه وجود دارد.
معتقدم باید ازطریق شورای نگهبان و سایر نهادهای قانونی که برای این کارها وجود دارند سعهصدری نشان داده شود که تمام جریانهای سیاسی موجود بتوانند با آزادی کامل و فراغبال به فعالیت بپردازند. البته ظاهرا بر اساس آنچه که در شورای نگهبان دیده میشود این است که ما معیارهای مد نظر را قرار میدهیم هر کسی متخصص و صاحبنظر است ثبت نام کرده و حضور پیدا کند و اگر از این معیارها عبور کرد تایید صلاحیت خواهد شد. حال کاری نداریم که اصلاحطلب باشد یا اصولگرا. البته نمیدانم که این قضیه چقدر جدی است اما اگر صحت داشته باشد و افراد بر اساس شایستگی کاندیدا شوند و در رقابتهای انتخاباتی شرکت کنند تجربهای مفید و گامی رو به جلو است. اما محقق کردن و جا انداختن این فرض هم چندان کار آسانی نیست. به هر حال ما مجبوریم راههایی را پیدا کنیم که مردم رای دهند. چون رای مردم ملاک است و اگر مردم رای ندهند انتخاب شورای نگهبان یا هرکس دیگری کافی نیست. البته در این خصوص مساله دیگری مطرح میشود و آن شرایطی است که در قانون تعیین شده و شورای نگهبان خود را ملزم میداند که آن شرایط را رعایت کند. به هر صورت شورای نگهبان نیز چارچوبهای خود را دارد و برای کاندیداها ملاک و معیارهایی تعیین میکند. همین مساله مقداری کار را سخت کرده است.
جدای از بحث نوع رویکردهای شورای نگهبان چگونه باید شرایط را برای آنچه انتخاب مردم میخوانید فراهم کرد؟
به هر حال ماییم و این سرمایه ملی که در اختیارمان است. اکنون در وضعیت حاضر از طرفی جناحهای سیاسی داریم و از طرف دیگر افرادی که خارج از این دو جریان سیاسی شناخته میشوند. از نظر قانون همه میتوانند داوطلب شده و شرکت کنند و اگر واجد شرایط باشند تایید میشوند. اما اکنون متخصصینی تحت عنوان شرکتهای دانشبنیان هستند که جمعیت زیادی دارند و تواستهاند بنیانهای علمی و تخصصی را در حوزههای مختلف کشور راه انداخته و اداره کنند. اکنون باید راهی باشد تا جوانهایی که کارآمدی خود را نشان دادند و قادرند فکر کنند و بهترین راهحلها را پیدا کنند بتوانند بیایند. لذا نباید بگوییم چون اینها در قالب اصلاحطلبان یا اصولگرایان قرار نمیگیرند پس اساسا آنها را بازی ندهیم. لذا باید به سمت و سویی حرکت کنیم تا آدمهای به درد بخوری را که در کشور زندگی میکنند و عنادی هم با نظام حاکم ندارند به میدان رقابت و مدیریت بیاوریم. فکر میکنم در این مقطع تاریخی که قرار داریم این افراد کارآمد بهتر میتوانند در دستگاه دولت به عنوان مدیران بالادستی در حد وزرا یا معاونین وزرا وارد شوند. البته راه ورود این افراد به لحاظ قانونی باز است اما اگر بتوانیم در عمل راهی پیدا کنیم که این افراد شایسته که شاید بعضا جریانی و جناحی هم نباشند مدنظر مردم قرار گیرند و با اعتماد مردم وارد فضای مدیریتی کشور شوند. ممکن است که برخی بگویند این افراد نباید در عرصههای مدیریتی و اجرایی وارد شوند و در همان عرصه علم ودانش راه را برای کشور باز میکنند. بنابراین با توجه به اینکه انتخابات در ایران مبتنی بر حزب نیست همه افراد حق دارند در انتخابات حاضر شوند ثبتنام کنند. یا اینکه این دوجریان سیاسی فعال در جامعه اینگونه افراد را به خود جذب کنند و از طریق خود این افراد را به بخشهایی از مدیریت کشور به عنوان نماینده مجلس و اعضای دولت وارد کار کنند. اکنون در مرحله خاصی قرار گرفتیم و سخت است که در این شرایط سخت نخواهیم نیروهای متعهد و خوش فکر را در عرصههای مدیریتی قرار ندهیم و افرادی که شاید به آن اندازه مهارت و توانایی ندارند بر کرسیهای مدیریتی تکیه زنند. اگر راه باز میشد که هر دولتی که روی کار میآید خود را ملزم کند که حداقل در سطوح معاونین وزرا یا معاونین کل اینگونه افراد را راه دهند تا تمرین مدیریت سیاسی و اجتماعی را داشته باشند تا بعدها خود به مدیریتهای کلان برسند میشد امید بیشتری به آینده مدیریت در جامعه داشت.
منبع:آرمان ملی