عملکرد شوراي عالي سياستگذاري تا مقطعي قابل قبول بود و کسي روي آن بحثي ندارد اما از يک زمان به بعد اين شورا به جاي انسجامدهي و وحدتبخشي ميان اصلاحطلبان به محلي براي اختلافات و انتقادات تبديل شد. استعفاي موسويلاري و پس از آن محمدرضا عارف از اين شورا نشان ميدهد که آنها نيز فهميدهاند که اين شورا به پايان راه رسيده و ديگر نميتوان اميدي به اين سازوکار داشت و بايد سازوکار ديگري تعبيه کرد. غلامحسين کرباسچي، دبيرکل حزب کارگزاران نيز در اين خصوص معتقد است: «شوراي سياستگذاري الان ماهيتي ندارد، معلوم نيست اعضاي آن چه کساني هستند و تعريف اصلاحطلبان نيز روي هوا است». آيا شرايط فعلي اصلاحطلبان در ماههاي آينده سامان خواهد يافت يا در همين بلاتکليفي ميمانند؟ بايد ديد چه ميشود.
اصلاحطلبان و شوک جرياني
به گزارش روز نو :اصلاحطلبان در يک شرايط آچمز سياسي قرار گرفتهاند. گويا پس از گذشت 4 ماه از انتخابات مجلس هنوز نتوانستهاند به يک رويکرد منسجم نسبتبه آينده کنش سياسي خود دست پيدا کنند. از اين رو هر چه در اين جريان برنامه محوري و نقد و آسيبشناسي دروني و بازنگري در راهبردها، سازوکارها و تبيين مانيفست و استراتژي همسان با امروز جامعه به امري کم و دستنيافتني تبديل شده اما جنجال و تقابل رسانهاي و غافلگيري بسيار ديده ميشود. همين چندي پيش بود که بسياري از فعالان سياسي اصلاحطلب به لزوم آسيبشناسي دروني و تجديدنظر در ساختار اصلاحات تاکيد ميکردند اما ورود شوکهايي به جريان اصلاحات موجب شد که آنها فعلا به جاي بازنگري در ساختار نحوه عملکرد و کنش سياسي خود را مورد بازنگري قرار دهند. شوک اول را سيد عبدالواحد موسويلاري، نايبرئيس شوراي عالي سياستگذاري وارد کرد که چندي پس از انتخابات با اعلام اينکه به دليل بيماري قادر به همراهي نخواهد بود از اين شورا استعفا داد. با اين حال همه به انتظار بودند که در شرايط مناسب شورايعالي تشکيل جلسه دهد و با ارائه گزارش عملکرد خود به اصلاحطلبان و رئيس دولت اصلاحات پاسخ انتقادات را نيز بدهد اما استعفاي ناگهاني محمدرضا عارف شوک دومي بود که صحنه را تغيير داد؛ به نحوي که اکنون همه به جاي شورايعالي در پي چرايي استعفاي عارف هستند. هرچند گفته ميشود عارف در اسفندماه استعفا داده و امروز رسانهاي شده است. با اين حال آنچه مسلم است شورايعالي به پايان راه رسيده و اصلاحطلبان بايد در پي ايجاد سازوکاري جديد باشند. البته به منظور کنش موفق در 1400 براي اصلاحطلبان نيز پيش از انتخاب کانديدا بايد به اين فکر کنند که چگونه و با چه فرآيندهايي ميشود مردم را براي حضور در انتخابات ترغيب کرد.
معلوم نيست اصلاحطلبان ميخواهند چه کنند
دبيرکل حزب کارگزاران سازندگي با بيان اينکه شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان ماهيتي ندارد، گفت: تعريف اصلاحطلبان روي هوا بوده و معلوم نيست که کي به کي است. اگر نميخواهند در انتخابات شرکت کنند، ايجاد شورا هم معنايي ندارد. ايسنا نوشت؛ غلامحسين کرباسچي درباره آينده شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان پس از استعفاي عارف اظهار کرد: شوراي سياستگذاري الان ماهيتي ندارد و معلوم نيست اعضاي آن چه کساني هستند. وي ادامه داد: تعريف اصلاحطلبان روي هواست؛ يکي ميگويد ميخواهيم از ريشه بزنيم و ديگري ميگويد ميخواهيم اصلاح کنيم و معلوم نيست اصلاحطلبان چه کساني هستند و ميخواهند چه کنند. شورايعالي سياستگذاري براي فعاليت در انتخابات ايجاد شد، اما وسط انتخابات گفتند در انتخابات شرکت نميکنند. اين فعال سياسي با بيان اينکه الان معلوم نيست که کي به کي است، گفت: بايد معلوم شود چه کساني با چه هدف مشترکي ميخواهند شورا ايجاد کنند. يک شورا در شرايطي ايجاد ميشود که افرادي براساس اهداف مشترک دور هم جمع شوند.
اصلاحطلبي و گوشهنشيني
دبيرکل حزب اسلامي کار در خصوص رويکرد اصلاحطلبان پس از اتفاقات اخير اظهار داشت: به نظر من جريان اصلاحطلب براي بازتعريف هويت خود نيازمند کنج عزلت گزيدن و گوشهنشيني نيست، ميتوانيم يک فعاليت سياسي، اجتماعي و فرهنگي گسترده را شروع کنيم. ايلنا نوشت؛ حسين کمالي گفت: همچنين ميتوانيم با فعال شدن در بخشهاي مختلف، با مردم وارد گفتوگو شده و نظرات مردم را دريافت کنيم. موضوع اول داشتن يک تفکر منسجم اصلاحطلبي است. اين فعال سياسي اصلاحطلب در خصوص عدم کادرسازي در جريان اصلاحات و حل اين مساله اظهار کرد: ما قبل از اينکه فکر کنيم بهاندازه کافي نيرو تربيت شده يا خير يا اينکه بهاندازه کافي آدمهاي داراي اين سبک و سياق در جامعه وجود دارند يا خير، فکر ميکنم آن مساله مبنايي کار و تعريف مانيفست بايد در دستورکارمان قرار بگيرد، به اين دليل که اشخاص و مديران آينده را براساس آن تربيت ميکنند يا ميسنجند، مقدمه واجب اين بحث در حقيقت به آن مانيفست برميگردد، به اين دليل تا زماني که اين چارچوب تدوين نشود، کساني را که ما تربيت ميکنيم، براساس انديشههاي غيرتوافقشده تربيت ميشوند و معناي اين اتفاق آن نيست که اين انديشهها الزاما اصلاحطلبي کامل و جامع باشد و همه بايد از آن تبعيت کنند. کمالي تصريح کرد: آن انديشه عمومي اصلاحطلبي که بايد تئوريزه و بحث شود و در مسير تکاملي قرار بگيرد، بايد مشخص شود.