ميخواهند کاسه و کوزه را بر سر اعضاي حزب کارگزان بشکنند و بگويند آنها خواستار تغيير رهبري سياسي در جريان اصلاحات هستند! اما واقعيت چنين نيست و آنچه بعضا از سوي اعضاي کارگزاران روايت ميکنند، در واقع منويات ذهني خودشان است که جرأت ابراز آن را ندارند. در اين روزها برخي به اظهارات غلامحسين کرباسچي دبيرکل حزب کارگزاران در مناظره با مصطفي تاجزاده استناد ميکنند و ميگويند حزب او خواستار تغيير رهبري سياسي در جريان اصلاحات است. کرباسچي در آن مناظره با اشاره به انتخابات مجلس گفته بود: «رئيس دولت اصلاحات زماني آمدند و اصرار و تکرار کردند و... خب ايشان خودشان رأي ميدهند، اما آيا توقع اين است که رهبر سياسي روز رأي بيايد يک رأي بدهند؟ بارها بچههاي احزاب مختلف رفته بودند که از ايشان صحبتي را بگيرند که به مردم پيامي بدهند، اما متاسفانه اينطور نشد. آيا نميشد همين ليست را که ايشان پاي صندوق به آن رأي دادند را 2 روز قبل ارائه بدهيد؟ بالاخره اين ليست را تهيه کرده بوديد، مسلم است که به ليست جناح راست رأي ندادهايد و ليستي داشتهايد که به آنجا رفته و رأي دادهايد. خب، عدهاي به شما علاقهمند هستند و به شما اعتماد دارند، شما رهبر سياسي و فکري يک جمع و جبهه در کشور هستيد. ميتوانستيد 2، 3 روز زودتر اين ليست را به بچههايي ميداديد که اين همه پاي شما ايستادگي کردند و هزينه دادند. ايشان هم حتما در کم کردن مشارکت تاثير داشتهاند». واقعيتي که کرباسچي بدان اشاره کرد از سوي برخي اصلاحطلبان که خود را ذوب در عملکرد رئيس دولت اصلاحات کردهاند، خوش نيامد و از سوي ديگر واهمه سپردن سکان هدايت جريان اصلاحات به شخصيتي که با اهداف حزبي و جرياني عدهاي از اصلاحطلبان همخواني نداشته باشد سبب افزايش هجمه به کرباسچي شد. اين رفتارها در شرايطي است که کرباسچي به صراحت از تغيير رهبري در جريان اصلاحات سخن نگفته و تنها به رفتار دوگانه رئيس دولت اصلاحات انتقاد کرده بود.
موافقان تغيير در قامت مخالف!
به گزارش روز نو :گروهي که در خفا و گعدههاي خودشان از تعيين رهبر سياسي غيراز رئيس دولت اصلاحات براي جريان اصلاحات استقبال ميکنند از هر فرصتي بهره ميگيرند تا با تحريف اظهارات سياسيون ديگر چنين وانمود کنند که تعيين رهبر سياسي برنامه بخشي از اصلاحطلبان است و نمايش مخالفت با اين تصميم را ايفا ميکنند و اگر اين اتفاق رخ داد چنين وانمود کنند که مخالفت آنها بخشي از برنامه تعيين رهبر سياسي بوده و موافق تصميم جديد هستند. نکته قابل تأمل آنجاست آنها که دم از رهبري سياسي ايشان ميزنند در هر مقطعي در ساز خودشان ميدمند و توجهي به مواضع رئيس دولت اصلاحات و ساير اصلاحطلبان ندارند بنابراين براي آنها نفع در ناديده گرفتن جايگاه شخصيتهاست. همين جريانها زماني که با ناکامي مواجه ميشوند تقصير را متوجه رئيس دولت اصلاحات ميکنند!
اصلاحات رهبر دارد يا ندارد؟
نبايد فراموش شود که هنوز اعضاي جريان اصلاحات در مورد يک موضوع داراي اختلاف نظر هستند بهنحوي که برخي اين جريان را فاقد رهبر سياسي ميدانند و برخي ديگر رئيس دولت اصلاحات را رهبر سياسي جريان اصلاحات معرفي ميکنند. اين بحث در سال گذشته مطرح و محل بحث بود. خردادماه صادق زيباکلام فعال سياسي اصلاحطلب به صراحت بيان کرد: «رهبري جريان اصلاحات چه کسي است و کدام جريانها هستند؟ آيا حزب کارگزاران و سازندگي رهبري اين جريان را دارند؟ آيا حزب اتحاد ملت يا مجمع روحانيون است؟ يا افرادي مانند رئيس دولت اصلاحات، حجاريان، موسوي لاري و... هستند؟ مشخص نيست رهبري اصلاحطلبان چه فرد و گروهي است؟» و به او هجمه نشد چون عضو حزبي نبود. مرداد سال 98 دبيرکل حزب کارگزاران سازندگي با تاکيد بر اينکه اصلاحات از ابتدا تاکنون رهبري نداشته است، گفت: «نه رئيس دولت اصلاحات ادعاي رهبري اصلاحات را داشته و نه جريان اصلاحات باهم بر سر رهبري اين جريان توافق کردهاند.» اين اظهارات صحيح بود چرا که رئيس دولت اصلاحات هيچگاه بهطور رسمي خودش را رهبر جريان اصلاحات نناميد و بيش از همه در نقش معتمد و ريشسفيد به ايفاي نقش ميپرداخت. در چنين فضايي برخي سياسيون براي اجراي برنامههاي خود به رئيس دولت اصلاحات نزديک ميشدند و ادعا ميکردند که برنامه و نظر آنها مورد تاييد رئيس دولت اصلاحات است تا از اين طريق احزاب ديگر بهويژه کارگزاران را در موضع ضعف قرار دهند و به نوعي سهمخواهي بيشتري داشته باشند که البته اين سوءاستفاده از نام رئيس دولت اصلاحات بهزودي مشخص ميشد! زماني هم که کرباسچي بيان کرد اصلاحات داراي رهبر نبوده است داد همين طيف سياسي بلند شد چرا که منافعشان در خطر بود. آنها براي به فراموشي سپردن اظهارات کرباسچي چنين القا کردند که کارگزاران از مجموعه سياسي اصلاحات خارج شده است، اما محمد قوچاني عضو شوراي مرکزي کارگزاران به اين ادعاها چنين پاسخ داد: «بيان اينکه رئيس دولت اصلاحات تاکنون به لحاظ تشکيلاتي يعني سازماني و با يک سازوکار حقوقي روشن بهعنوان رهبر جبهه اصلاحات انتخاب شده باشد؛ به معناي عبور از وي نيست، اين اتفاق تاکنون نيفتاده است و وي در دوران رياست جمهوري هم حاضر نبودند به لحاظ حزبي رهبر يک جريان سياسي خاص باشند. در سالهاي اخير هم که وي نقش بيشتري ايفا کردند و رهبري گفتماني را بر عهده گرفتند باز هم پذيرش يک سازوکار حقوقي نبوده است و خود وي نخواست رسما بهعنوان رهبر اصلاحات باشد.» دو ماه از اظهارات کرباسچي نگذشته بود که محمدرضا تاجيک، تئوريسين و تحليلگر سياسي اصلاحطلب به تکرار مواضع دبيرکل حزب کارگزاران پرداخت و گفت: «شخص رئيس دولت اصلاحات هيچگاه مدعي رهبري جريان اصلاحطلبي نبوده، هيچکجا گزاره و ادعايي از ايشان نيست که بگويد من رهبر جريان اصلاحطلبي هستم. جريان اصلاحطلبي قرار بوده که بيايند و رهبري ما هم رهبري جمعي باشد».
آرمان ملی