باخت دوباره برای برانکو!
حدسش چندان سخت نبود که پرسپولیس سر بزنگاه ناگهان قافیه را اینچنین بد به الهلال و سرمربیاش ببازد. در مجموع 2 بازی رفت و برگشت قرمزها 6 گل خوردند و تنها 2 بار موفق به زدن گل شدند. پرسپولیس با تساوی 2-2 نتوانست شب معجزه را در مسقط رقم بزند تا اینگونه در پای فینال لیگ قهرمانان آسیا با جام وداع کند. اما چرا این اتفاق افتاد و دیاز آرژانتینی در کجا موفق شد شطرنج فوتبال را از برانکو ببرد؟
باید از جو احساسی فاصله گرفت و قضاوت درستی درباره قدرت حریف ارائه داد. طی چند ماه گذشته پرسپولیس و الهلال در مجموع 4 بار با یکدیگر بازی کردند. فرق 2 تیم و فاصلهشان را نباید با تکنتیجه 4 بر صفر اندازه گرفت. واقعیت 3 تساوی است. یک- یک در بازی اول، مساوی بدون گل در بازی دوم و تساوی 2-2 در بازی آخر.
پس کلید حذف کجاست؟ دقیقا در همان تکبازی که مساوی نشد و جالبتر اینکه الهلال 4 بار دروازه بیرانود را باز کرد. حالا کیفیت گلها چگونه بود؟ از 2 بازی مرحله گروهی فاصله میگیریم و تنها 2 بازی نیمهنهایی را ملاک قرار میدهیم. پرسپولیس 6 گل طی 180 دقیقه خورد و نکته عجیب و حیرتآور آنکه 5 تای این گلها تقریبا روی ضدحمله حاصل شد. در 5 گل میشود آرایش پرسپولیس را هجومی دید که ناگهان با حرکت برقآسای مهاجمان حریف و اشتباهات مدافعان خودی این گلها حاصل شد.
دیاز که بهتر از همه میدانست فرق فوتبالی تیم متمول و پرمهره او با تیم برانکو زیاد نیست،خوب میدانست باید کار را یکجا تمام کند؛ جایی که برانکو مجبور شود تیمش را هجومی کند. از این رو بازی رفت مرحله نیمهنهایی با حملات الهلال، بازی بهتر آنها و دفاع تقریبا متزلزل پرسپولیس شروع شد. دیاز محتاج گل اول بود. پرسپولیس جلو نکشید اما سرانجام نبود سیدجلال حسینی در آن بازی و شاید هم اشتباه مدافعان در آفسایدگیری موجب شد الهلال به تنها گلش که در حالت هجومی به ثمر رسید، برسد.
این گل کلید آرزوهای دیاز بود. اما نه او و نه هیچ یک از بازیکنان الهلال در خواب هم نمیدیدند که واکنش پرسپولیس آن همه احساسی و توأم با اشتباهات عجیب باشد. طی یک پاسکاری اشتباه بین خلیلزاده و فرشاد احمدزاده توپ براحتی به حریف رسید و روی نخستین ضدحمله الهلال به گل دوم خود دست یافت.
دیاز همان لحظه بازی را برد. واکنش برانکو و بازیکنانش بدترین انتخاب بود. البته شاید هم آنها مقصر کامل نبودند چرا که بازی در زمین ابوظبی از لحاظ جوی و ماهوی، بازی خانگی الهلال محسوب نمیشد. شاید اگر بازی در ریاض بود برانکو ریسک نمیکرد و به امید تلافی در جهنم یکصدهزار نفری تهران، بازی را با همان 2 گل میبست. طبیعتا الهلال جسارت حمله و خوردن گل در خانهاش را نداشت و با حضور مدافعان و هافبکهای پرسپولیس در زمین خودی گلهای سوم و چهارم دستکم به آن آسانی و خندهداری حاصل نمیشد.
از سوی دیگر از شانس بد برانکو، الهلال در همان آغاز نیمه دوم 10نفره شد تا جسارت و ریسکپذیری پرسپولیس چندبرابر شود. شاید اگر ریسک برانکو جواب میداد و همانند بازی با الاهلی، پرسپولیس ناگهان 2 گل خورده را جبران میکرد الان این نوشته محلی از اعراب نداشت اما باید واقعیت را در نظر گرفت که الهلال به مراتب تیمتر و بهتر و منسجمتر از الاهلی بود. نشان به همان نشان که کلا پرسپولیس جز شوت نوراللهی صاحب موقعیت جدی نشد. برانکو دستور حملات همهجانبه را در نیمه دوم بازی رفت صادر کرد اما تیمی که ناگهان چند روز قبلش فهمیده بود بهترین بازیکنش را بهخاطر محرومیت 4 ماه در اختیار ندارد، شوکهتر از آن بود که بتواند حتی یک گل را جبران کند. زور الهلال و پرسپولیس تقریبا به یک اندازه بود اما در دفاع و ضدحمله نه. قرمزها جلو کشیدند بیتوجه به آنکه الهلال متخصص ضدحمله است.
کار همانجا تمام شد؛ درست در 45 دقیقه نیمه دوم و جایی که برانکو باید احترام بیشتری به سرعت و دقت خط حمله حریف میگذاشت، جایی که باید درک میکرد بدون سیدجلال حسینی و محمد انصاری خط دفاعش صد مرتبه ضربهپذیرتر است، همان لحظاتی که سرمربی قرمزها فراموش کرد صادق محرمی و شایان مصلح در ضدحملات حریف، تقریبا مردان از پیش شکستخورده هستند. کار پرسپولیس در همان بازی شطرنجگونه نخست تمام شد. نبود طارمی، مصدومیت حسینی و محرومیت انصاری و کامیابینیا عواملی نبود که باعث دریافت 4 گل شود.
بله! بهخاطر این اتفاقات شانس با برانکو یار نبود اما اگر او از قدرت ویرانگر حریف در ضدحملات بخوبی آگاه بود دستکم روی همان 2 گل اول بازی را میبست و دیگر منتظر معجزه در بازی برگشت نمینشست. البته کدام بازی برگشت؟ وقتی خبری از 100 هزار هوادار خودی و زمین خودی نیست عملا بازی برگشتی نداریم. بارسا موفق شد شگفتآورترین بازگشت تاریخ را برابر پیاسجی رقم بزند چون در نوکمپ میزبان بود نه در لندن و رم و استکهلم !
برانکو حتی در بازی برگشت هم میتوانست کمی از جو احساسی فاصله بگیرد و وقتی تیمش 2 بر یک پیش افتاد بیجهت به دنبال گل سوم نرود. بازی در تهران نبود، فشار تماشاگری وجود نداشت و همه میدانستند قرار نیست در آن فاصله باقیمانده اندک قرمزها 4 گل بزنند. شاید یک برد 2 بر یک کمی از اعتبار خدشهدار شده را ترمیم میکرد ولی پرسپولیس بیجهت بازی را هجومی دنبال کرد تا باز هم روی اشتباهات تمامنشدنی شجاع خلیلزاده روی ضدحمله الهلال به گل تساوی برسد.
2 تیم در یک تورنمنت در بازه زمانی 8 ماهه 4 بار برابر هم قرار گرفتند که 3 بار کار به تساوی کشید و یک بار به برد 4 بر صفر. از این نتایج چه چیز دستگیرتان شد؟ یک تیم در یک بازی خودش باعث تحقیر خودش شد. شاید برانکو این نتیجه را باید یک بار تجربه میکرد تا دفعه بعد بداند همیشه شجاعت کلید برتری نیست. اگر از فرق بزرگ مربیانی مثل کیروش و برانکو حرف میزنیم دقیقا بحث بر سر همین جزئیات کوچک است که منجر به نتایج بزرگ میشود.