باشگاه بدن سازی به‌جای اتاق فکر | روزنو

Roozno | پایگاه خبری تحلیلی روزنو

به روز شده در: ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۰
کد خبر: ۲۵۱۳۴۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۱ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۵
آسیب شناسی سیاست‌ورزی نیابتی اصول‌گرایان با چهره‌های ورزشی
اصول‌گرایان دهه هشتاد و نود پس از عدم موفقیت در انتخابات، ناکامی‌های متوالی و عبور از بن‌بست‌های سیاسی و از سوی دیگر برای آنکه بتوانند به تقویت حیات سیاسی خود در ایران و جلب رضایت دوباره افکار عمومی که پیامد آن بازگشت به اتوریته سال‌های گذشته باشند، تاکتیک‌های متنوعی را مورد آزمایش قرار داده‌اند.
 اصول‌گرایان دهه هشتاد و نود پس از عدم موفقیت در انتخابات، ناکامی‌های متوالی و عبور از بن‌بست‌های سیاسی و از سوی دیگر برای آنکه بتوانند به تقویت حیات سیاسی خود در ایران و جلب رضایت دوباره افکار عمومی که پیامد آن بازگشت به اتوریته سال‌های گذشته باشند، تاکتیک‌های متنوعی را مورد آزمایش قرار داده‌اند.

به گزارش روز نو؛  این جناح سیاسی در سال‌های اخیر با وارد کردن ورزشکاران به لیست‌های انتخاباتی‌اش ـ در انتخابات شورای شهر و یک مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی ـ رویکرد متفاوتی از سیاست را به نمایش گذاشت. اصول‌گرایان با رویکردی ایدئولوژیک همیشه سیمای خود را با رنگ انقلابی‌گری پوشانده و همین حربه در نزد آنان مستمسکی برای بیرون راندن رقیب‌شان ـ اصلاح‌طلبان ـ از میدان سیاست شده و حتی فضا را به سمتی می برند که آنان را در تعارض با نظام قرار دهند. بعد از اینکه این راهبرد از سوی اصول‌گرایان پاسخی از عرصه عمومی دریافت نکرد، تاکتیک‌هایی چون «ورزش به جای سیاست» را جایگزین کردند. این روش علاوه بر سیاست‌زدایی از عرصه عمومی، نمایانگر عدم جذابیت گفتمانی اصول‌گرایان در بین مردم و زوال سیاسی آنها در سال‌های اخیر است. گویی اصولگرایان برای جلب آرای مردم، ناامید از عرضه مناسب افکار خود، عضلات را به میدان آورده‌اند تا بلکه به شیوه مسابقات زیبایی اندام، حمایت رای دهندگان را جلب کنند، امری که اگرچه در مواردی چون شورای شهر موفق شده‌اند، اما عملکرد نه چندان مناسب این افراد – حتی – در جهت منویات اصول‌گرایی، از آنان مدعیانی ساخته که از این به بعد باید در مناسبات و معادلات سیاسی این جناح مورد توجه قرار گیرند و گریزی از آن نیست.
انقلابی‌نمایی برای حذف رقیب
ادبیات سیاسی بازیگران و شیوخ اصول‌گرا در ادوار مختلف با شعار«ائتلاف نیروهای انقلابی» پیوند خورده است. در تحلیل آخرین آرایش سیاسی تندروهای اصول‌گرا، ظهور جبهه جدیدی تحت عنوان «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» را به قرینه می‌توان در تداوم همین راهبرد ارزیابی کرد که ذیل آن بتواند جریان رقیب را غیرانقلابی و حتی مخالف آموزه‌های انقلاب جلوه دهد. اما به واقع بازگشت به رقابت سیاسی راست‌کیشان دیروز و اصول‌گرایان امروز فقط در سایه تغییر بیرق و برند این جناح سیاسی میسر است، یا آنکه جناح راست برای جبران مافات و خروج از بن‌بست‌های موجود و موفقیت در انتخابات ٩۶ و شورای شهر و روستا طرحی نو دراندازد‌، به گونه‌ای که عملاً با تغییر رفتار سیاسی خودشان از میدان دادن به ورزشکاران امتناع کنند.
ورزشکاران و مدیریت شهری
فضا دادن به ورزشکاران در رقابت‌های سیاسی و انتخاباتی در سال‌های اخیر به بخش اعظم تاکتیک‌های اصول‌گرایان تبدیل شده است. ارائه این نوع از سیاست‌ورزی علاوه بر نقادی از سوی سیاسیون، داد هنرمندان را نیز در آورده است. به گونه‌ای که در روزهای اخیر شبکه‌های اجتماعی به محل تحریر نزاع میان هنرمندان و یکی از ورزشکاران جنجالی عضو شورای شهر تهران تبدیل شد؛ «هنرمندی که نمی‌تواند دو شاخ بز را از هم جدا کند، چرا در مورد مدیریت شهری نظر می‌دهد؟» این پیام را عباس جدیدی در واکنش به پست‌های هنرمندانی چون رضا کیانیان در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرد. کیانیان رای دادن به چهره‌های غیرمتخصص در شورای شهر را نقد کرده بود و اسمی از هیچ ورزشکار یا فردی را به میان نیاورده بود. اما عباس جدیدی بی‌درنگ خود را در قاب نقد تند این هنرمند تصویر کرد. در واکنش به این شوخی‌های شاخ بزی هنرمندان زیادی در نقد این گفته عباس جدیدی به صف شدند؛ «از دست این استاد جدیدی گرفتاری شدیما!» این جمله توئیتر هومن حاج عبداللهی بود که عکس خود را با شاخ بز منتشر کرد. مهناز افشار دیگر بازیگر برجسته سینما بود که در توئیتر خود اینگونه به جمع پاسخ‌دهندگان آمد: «در مورد مسائل شهرم نظر دادم، نظر می‌دهم و نظر خواهم داد. این حق من و هر شهروند دیگری است.»
فیتیله پیچ راهگشا نیست
اینکه مواضع سیاسی فلانی جگرمان را حال می‌آورد یا صدای فلانی خوب است و خوانندگی‌اش حرف ندارد، نمی‌تواند دلیل‌های موجهی برای فرستادن آنان به شورای شهر باشد. این که فلان ورزشکار توانسته وزنه‌های چند صد کیلویی را بالای سرش ببرد، نیز در همین راستا ارزیابی می‌شود. آیا حمل فلزات سنگین به معنای آن است که آن ورزشکار می‌تواند بهترین تصمیم‌ها را برای شهر بگیرد؟ کشتی‌گیر بودن یا رزمی‌کار بودن هم همین طور است، چرا که در مبارزه با مشکلات شهری، مشت و لگد و فیتیله‌پیچ راهگشا نیست و فقط تجربه و تخصص است که می‌تواند گره از کار فروبسته شهر بگشاید.
در انتخابات شورای شهر که اردیبشهت سال آینده برگزار می‌شود، به اصول‌گرا رای می‌دهیم یا به اصلاح‌طلب یا هر کس دیگری، یک ملاک را از یاد نبریم:«آیا این آقا یا خانم اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا یا مستقل، مدیریت شهری می‌داند یا خیر؟» اگر نمی‌داند و رای دهیم، فارغ از اینکه صاحب چه سلیقه سیاسی هستیم، به شهر و به مردم شهر خیانت کرده‌ایم و شریک خون کسانی خواهیم بود که در پلاسکوهای بعدی می‌سوزند. جناح‌های سیاسی نیز مردم‌فریبی را کنار بگذارند و برای رای آوردن لیست‌هایشان، نام غیر متخصصانی را که تنها ویژگی‌شان، شهرت است، در لیست‌ها نگذارند و به شهر و به مردم خیانت نکنند.
ورزشکارانی که قبل از انقلاب سیاسی شدند
آغاز ورود اهالی ورزش به سیاست در ایران معاصر از سویی پیوند استواری با نیروی هوایی دارد و از سوی دیگر قدمت زیادی به خود دیده است؛ «هدایت‌الله گیلانشاه»، «عباس فرزانگان»، «فتح‌الله مین باشیان»، «پرویز خسروانی» و «پرویز قلیچ‌خانی» از جمله این افراد بودند.
یکسال پس از اجرای اصلاحات ارضی محمدرضاشاه، انتخابات بیست و یکمین دوره مجلس شورای ملی برگزار شد. همان انتخاباتی که خبرهای فراوانی مبنی بر کاندیداتوری «غلامرضا تختی» درآن به گوش می‌رسید، اما تختی به میدان نیامد و میدان نمایندگی ورزشکاران در مجلس را به «امامعلی حبیبی» سپرد.
ورزشکارانی که بعد از انقلاب سیاسی شدند
با پیروزی انقلاب اسلامی «حسن غفوری فرد» ورزشکاری بود که در کابینه نخست میرحسین موسوی بر کرسی وزارت نیرو نشست. امیر عابدینی در انتخابات دوره نخست شورای شهر تهران یکی از بازیکنان مطرح دهه توانست40 در کنار کسانی چون عبدالله نوری و سعید حجاریان به‌عنوان نماینده مردم تهران راهی شورای شهر شود.
شورای شهر دوم جایی بود که جهت حضور در آن، یکی از سرشناس‌ترین کشتی‌گیران کشور و دارنده مدال طلای المپیک آتلانتا وارد میدان شد. رسول خادم در آن انتخابات با 92606رای راهی شورای شهری شد که دو نماینده دیگر آن سال‌ها بعد مدیرعامل استقلال و پرسپولیس شدند؛ واعظ آشتیانی و حبیب کاشانی.
اما شورای شهر سوم نیز با سودای نمایندگی از سوی بسیاری از اهالی ورزش همراه بود. در این میان و در تهران ‌هادی ساعی و علیرضا دبیر دو چهره نام‌آشنای تکواندو و کشتی کشور جهت حضور در لیست کاندیدهای انتخابات شورای شهر سوم ثبت نام کردند و هر دو نیز به همراه رسول خادم به شورا راه یافتند تا در کنار حبیب کاشانی شورایی ورزشی در شورای شهر تشکیل دهند. امیر رضا خادم برادر رسول خادم نیز از جمله راه‌یافتگان به مجلس هفتم بود که از مجرای اصول‌گرایی بر صندلی سبز پارلمان تکیه زد.
تاریخ حضور ورزشکاران معاصر ایرانی در عرصه سیاست در دهه‌های نخست قرن به دلیل عدم وجود نگاه حرفه‌ای به ورزش به گونه‌ای رقم خورد که این جماعت جهت تامین معاش، جذب ارتش می‌شدند و از طریق ارتش پلی به دنیای سیاست می‌زدند و در اواخر قرن به دلیل وجود نگاه حرفه‌ای و تامین مالی در عرصه ورزش این روند به گونه‌ای تغییر شکل داده که ورزشکاران که اغلب فاقد تحصیلات آکادمیک هستند، راهی به حضور در دنیای سیاست نداشته باشند و چندان نیز به این امر راغب نباشند.
در این سال‌ها ورزشکارانی که وارد میدان سیاست می‌شوند از جمله کسانی که نامی از آنان در این پرونده به میان آمد، کسانی هستند که فقط با سرمایه محبوبیت مردمی وارد عرصه سیاست می‌شوند، سرمایه‌ای که اگرچه شرط لازم، اما کافی نیست.
در دوره سوم شورای شهر تهران، مردم در میان اعضای انتخابی به دو نفر رای دادند که نه مدیر و وزیر و سیاست‌مدار بلکه قهرمان ورزشی بودند. اما گویا ورزشکاران و به‌ویژه کشتی‌گیران بیشتر و بهتر از جریان‌های سیاسی و حزبی رای مردم را خوانده بودند و این‌گونه شد که تعداد ورزشکاران در شورای شهر تهران از یک عضو یعنی رسول خادم در شورای دوم به چهار عضو در شورای چهارم رسید.
«عباس جدیدی» هم قهرمان طلایی «بهشت» است که در انتخابات شورای چهارم برنده شد. او هم مستقل آمد و اسمش فقط در یک ائتلاف عجیب به نام «زاگرسیان ایران اسلامی» بود که ترکیبی از همه گروه‌هاست.
«حسین رضازاده» نیز نفر سوم در انتخابات شورای چهارم است که با وجود کم‌حرف‌بودن، صریح و روشن حرف می‌زند. او در این سال‌ها از طرف‌داران رئیس‌جمهور دولت یازدهم احمدی‌نژاد و جریان اصول‌گرای همراه او بوده است و همچنان خود را اصول‌گرا و حامی این گروه معرفی می‌کند.
قهرمانان احقاق حق مردم!
شورای شهر به ماه‌های پایانی خود رسیده است، باید از دارندگان بیشترین رای مردم (ورزشکاران) در پارلمان شهری بپرسیم با رای مردم چه می‌کنند. این چهار عضو در مستقل‌بودنشان اشتراک دارند و اگر پای حرف دیگران هم بنشینیم، آنها هم خود را در نهایت حامی حقوق مردم می‌دانند؛ اما «حرف» یک ‌طرف و «عمل» طرف دیگر است و آنچه این روزها از عملکرد شورای شهر تهران و حواشی آن بیرون می‌آید، نشان از روندی دیگر دارد. در ابتدای دوره چهارم، وقتی بسیاری از کارشناسان و رسانه‌ها می‌گفتند جای ورزشکاران در شورای پایتخت نیست، شمار زیادی از اعضا، از جمله مهدی چمران، معیار را تعداد رای و اعتماد مردم گذاشتند و گفتند هرکسی رای بیشتر دارد، مسئولیتش سنگین‌تر است. نمی‌خواهیم رای اعضا را در بزنگاه‌هایی چون انتخاب شهردار یا ریاست شورا یا فلان مصوبه، ردیابی و رمزشکنی کنیم؛ اما می‌توانیم ملاک را نتیجه کار و عملکرد بگذاریم و منتظر باشیم و ببینیم آیا این قهرمانان طلایی مردم، قهرمانان احقاق حق مردم هم هستند؟
آسیب شناسی عضلات اصولگرایان
در بررسی ورود افراد مختلفی که از طریق فهرست‌های دوجناح اصلی کشور به میدان سیاست پای گذاشته اند،حضور افرادی با سابقه ورزشی به پای اصولگرایان نوشته می‌شود. وقتی این موضوع با حضور برخی از نیروهای سیاسی – اغلب – این جناح در مصادر ورزشی، جمع شود، نشان می‌دهد که اصولگرایان در سایه فقر توجه رای دهندگان چشم به عضلات ورزشکارانی دارند که از رهگذر حضور در صفحه اول رسانه‌ها با دوبنده‌های قرمز و آبی برای جوانان و علاقمندان حوزه ورزش شناخته شده و در مواردی دارای محبوبیت هستند. این موضوع آسیب‌هایی را هم در فضای سیاسی کشور و هم در جناح اصولگرایی ایجاد می‌کند. در فضای کشور، پرداختن به «امر سیاسی» پیش فرض‌هایی چون مطالعه عمیق تحولات سیاسی و اجتماعی، کنش سیاسی و اجتماعی دارد که ورزشکاران پبش از ورود به فضاهای سیاسی، فاقد آن هستند و این امر کنش سیاسی و جایگاه سیاسی را تا حد عملکرد «سلبریتی‌ها» تقلیل می‌دهد و بدون تردید به نفع فضای سیاسی کشور نیست.
از سوی دیگر این افراد و گروه‌ها با حضور بدون پشتوانه فکری و سیاسی، پس از چندی خود به جریانی تبدیل می‌شوند که نیروهای غیر سیاسی را به حضور در مصادر سیاسی تشویق می‌کند و از این بابت سازوکار ارتقای سیاسی را از احزاب و تشکل‌های سیاسی گرفته و به رسانه‌های سرگرم کننده و به اصطلاح زرد می‌سپارد. در این میان این موضوع به آسیبی برای جناح اصولگرا نیز بدل می‌شود. این افراد پس از استقرار در فضای سیاسی به مدعیانی تبدیل می‌شوند که سهام‌دار ظرفیت سیاسی این جناح – به خصوص در هنگام انتخابات – شده و در محاسبات سیاسی رهبران این جناح باید مورد توجه قرار گیرند. در این میان اگرچه برخی از این چهره‌ها به مدد دانش و استعداد سیاسی و اجتماعی خود به چهره‌های مقبولی تبدیل شده که راه و رسم سیاست ورزی آموخته‌اند، اما برخی دیگر بدون آن که کارکرد سیاسی واجتماعی داشته باشند، همواره به موانعی برای تکمیل کادر سیاسی این جناح تبدیل می‌شوند.
باشگاه بدن سازی به‌جای اتاق فکر
در این میان به نظر می‌رسد که اصول‌گرایان به جای آن که با حضور چهره‌های اندیشمند و تئوریک و حتی اجرایی اتاق فکر تشکیل دهند، بی‌میل نیستندکه با دعوت از چهره‌های ورزشی به تاسیس باشگاه بدن‌سازی مبادرت ورزند، اما بدون تردید واقعیتی است که عقلای این جناح باید به آن توجه کنند.

*همدلي
ویژه روز
عکس روز
خبر های روز