محمد سلامتی:
رئیسجمهور انتقادات دلسوزانه را جدی بگیرد
محمد سلامتی سیاستمداری است که اهداف خود را تنها معطوف به مسائل سیاسی و داخلی نمیداند و برای خود در مورد مسائل مختلف مرزی قائل نیست.
روزنو : محمد سلامتی سیاستمداری است که اهداف خود را تنها معطوف به مسائل سیاسی و داخلی نمیداند و برای خود در مورد مسائل مختلف مرزی قائل نیست.
به گزارش روز نو؛ او در مورد مسائل گوناگون دارای دیدگاههای به روزی است که ناشی از بررسی و مطالعات دقیق و همه جانبهاش در مورد مسائل روز اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بینالملل است. سلامتی کم سخن میگوید اما آنگاه که آغاز به بیان مواضعش در موضوعات مختلف میکند اظهاراتش ناظر بر همه ابعاد موضوع است. با او درباره موضوعات مختلف مانند دوره دوم دولت روحانی، میزان استقبال جامعه از انتخابات، داماتو و چگونگی مواجهه ترامپ با ایران و منطقه گفت وگو کردهایم. متن گفت وگوی محمد سلامتی با«آرمان امروز» را میخوانید.
برخی اصولگراها چندی است که از رد صلاحیت روحانی سخن میگویند. هدف آنها تضعیف روحیه حامیان روحانی است یا برنامه دیگری در ذهن دارند؟
این افراد در حقیقت خواسته و آرزوی درونی خود را بیان میکنند زیرا آنها با روش و اساس اعتدال در جامعه موافق نبوده و به دنبال این مساله هستند که تندروی و افراطی گری در جامعه حاکم شود. به همین دلیل مساله ردصلاحیت را مطرح میکنند. همچنین به این دلیل که از رقابت با روحاني عاجز هستند، اميد دارند که شايد بتوان از اين طريق، او را كنار زد.
عده قلیلی از افراد جامعه تمایلی به حضور در انتخاباتها ندارند؛ در سال ۹۲ به پای صندوقهای رای نرفتند و در قبال انتخابات سال ۹۴ سکوت کردند. چگونه میتوان این طیف را در سال ۹۶ به پای صندوق رای کشاند؟
اینکه عنوان تحریمی به این بدهند را صحیح نمیدانم بلكه بايد عنوان کرد آنها گاهي بیاعتنا ميشوند. به هرحال عکس العمل بدنه جامعه در ارتباط با مطالباتش است و آنها به هیچ وجه از مطالباتشان جدا نمیشوند. اگر به مطالباتشان توسط دولتمردان پاسخ داده شود به طور قطع با میل و رغبت درونی در انتخابات حضور پیدا میکنند. اين امر در میان همه اقشار جامعه واقعيت دارد. برخی از این افراد ممكن است از روستاییان بخصوص کشاورزان و طبقه فرودست جامعه باشند که به دليل كمتوجهي دولتمردان، میل و انگیزه چندانی به حضور در پای صندوقهای رای نداشته باشند به همین دلیل دولت باید تلاش کند که با پاسخ دادن به مطالبات آنها، اعتماد از دست رفته را به آنها بازگرداند. قشری هم در جامعه هستند که مطالبات سیاسی دارند و این مطالبات سیاسی موجب میشود که آنها به هر نحوی در انتخابات حضور پیدا کنند زیرا آنها به این امر واقف هستند که مطالبات آنها به وسیله اصلاحطلبان یا اصولگرایان مورد پیگیری قرار میگیرد مگر عده معدودي كه نا اميد هستند. عدهای هم مطالباتشان اقتصادی و سیاسی نیست بلکه مطالبات آنها صرفا فرهنگی است که عمدتا از قشر متوسط جامعه هستند؛ قشری که متشكل از مهندسان، مدیران، نخبگان و کارفرمایان هستند. این افراد وقتی مشاهده میکنند مطالبات فرهنگی آنها از سوی هر یک از جریانهای سیاسی در جامعه مورد پیگیری قرار میگیرد، بلافاصله عکس العمل نشان میدهند اما وقتی ببینند کسی به دنبال مطالبات آنها نیست، به هیچ وجه انگیزه حضور در انتخابات ندارند. درحال حاضر تعداد افراد دارای این شرایط در کشور کم نیست. عناصر زيادي از قشر متوسط قبل از اینکه به دنبال مسائل سیاسی و اقتصادی باشند، به دنبال مسائل فرهنگی مانند کنسرت، فضای مجازی، آزادی اطلاعات و... هستند. دغدغه بزرگ این لایه از جامعه، آزادی است. منظور از آزادی صرفا یک مساله خاص نیست بلکه مقصود انواع آزادیهای اجتماعی، بیان، قلم و پوشش است.
دولت روحانی چگونه میتواند به خواستههای طیف متوسط جامعه پاسخ دهد؟
اکنون در مقطعی قرار داریم که هیچ یک از دولتمردان نمیتوانند به همه مطالبات این قشر پاسخ مثبت دهند زیرا طیف گستردهای است و اگرچه بیشتر خواستههای آنها در ابعاد مختلف قابل اجراست اما بخشی از این خواستهها مانند برخي از آزادیها، مساله کنسرت و... در حد انتظار آنها قابل تحقق نیست و دلیلش هم این است که این خواستهها بیشتر در کشورهای توسعهیافته متداول است و در این جوامع به طور معمول به خواستههای شهروندان با توجه به عرف و قوانین موجود در آن کشورها و شرایط اجتماعی و سیاسی پاسخ داده میشود. بنابراین اگر ۵۵ میلیون رای داشته باشیم، شايد ۳۰ میلیون از این آرا متعلق به طبقه متوسط جامعه باشد كه ازآن میزان شايد حدود يك سوم با توجه به مطالبات خاص فرهنگيشان به راحتي قابل جذب براي دادن راي نباشند اما اكثريت طبقه متوسط ايران به دليل اينكه مطالباتشان در برنامه آقايروحاني آمده است و امكان تحقق آنها باتوجه به ظرفيتهای موجود نيز وجود دارد، با انگيزه درانتخابات شركت ميكنند.
یکی از وعدههای انتخاباتی روحانی در سال ۹۲ حل مشکلات اقتصادی بود که به دلایلی تمام این مشکلات حل نشد. تصور میکنید او بتواند در دوره دوم ریاست جمهوری مشکلات باقی مانده را حل کند؟
آقاي روحاني در دوره دوم رياست جمهوري از امكانات و شرايط بهتري براي حل مشكلات اقتصادي برخوردار خواهد بود. افزايش درآمدهاي نفتي، انسجام نسبي و بهتر برجام، افزايش تدريجي سرمايه گذاري خارجي، تسهيل و امكان صادرات بيشتر بخشي از آن امکانات است. آقاي روحاني ميتواند با مديريتي جديد از اين امكانات درجهت حل مشكلات اقتصادي استفاده كند.
انتظار اصلاحطلبان از آقای روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری چیست؟
انتظاراصلاحطلبان صرفا بايد اجراي هر چه دقيقتر برنامه اعلام شده از سوي آقاي روحاني باشد. همچنین رئیسجمهور باید انتقادات صادقانه و از سر دلسوزي را جدي بگيرد.
مدتهاست که مساله داماتو به عنوان مانعی در مسیر برجام مطرح است، تصور میکنید داماتو تاثیر منفی در مسیر اجرای برجام دارد؟
قانون داماتو كه درحقيقت همان قانون «ايسا» است كه قبلا به نام طراح آن، داماتو مشهور شده، عليه ايران و ليبي در مجالس نمايندگان و سناي آمريكا به تصويب رسيد. درسال ۲۰۰۶ ليبي از شمول اين قانون خارج شد. طبق برجام اجراي آن از ابتداي تصويب برجام متوقف شده و با پايان مدت اعتبار آن كه آخر دسامبر۲۰۱۶ است، باید از تمديد آن خودداري شود اما اين قانون براي مدت ۱۰ سال ديگر تمديد شد. درست است كه تا اجرا نشود نقض برجام صورت نمي گيرد و اين هم درست است كه قانونگذاران درمجالس نمايندگان و سناي آمريكا سعي كردند تا با پرهيز از گنجاندن پيشنهاداتي كه مغايرت با برجام دارد، ظاهرا آن را ضد برجامي نشان ندهند، اما ضد برجامي بودن اين اقدام را نمي توان رد كرد. زيرا اولا درصورت حسن نيت واعتقاد به اجراي برجام نباید با پايان عمر اين قانون، آن را تمديد ميكردند و ثانيا اين قانون برخلاف گذشته و آنچه در متن آن آمده است كه تمديدها براي پنج سال انجام ميشود، اين بار براي ۱۰ سال تمديد شد. اين درحالي است همه تحريمها تا هفت سال ديگر(هشت سال بعد ازشروع اجراي برجام) بايد لغو شوند بنابراین موضعگيري ضد برجامي به وضوح دراين اقدام مشاهده ميشود. اين در صورتي است كه اجرا نشد، ولي در صورت اجرا صد در صد با برجام مغايرت دارد. نكته مهمي كه دراينجا مطرح ميشود اين است كه چه عاملي باعث ميشود زمامداران آمريكا به رغم سود سرشاري كه از طريق تجارت با ايران و شركتهای غير ايراني طرف معامله با ايران، عايدشان ميشود، از آن صرف نظر كرده و مبادرت به تحريم ميكنند و اينكه نظام سرمايه داري دنبال سود است، چطور آنها اين سود را به راحتي كنار ميزنند؟ به نظر من پاسخ اصلي همان است كه ترامپ در مبارزات انتخاباتي مطرح كرد. او گفت همه اين مسئولان فاسدند. اگر در احوالات نمايندگان كنگره آمريكا دقت شود ملاحظه ميشود كه اكثريت قريب به اتفاق آنها مديون لابي صهيونيستي هستند. آنها بدون كمك و حمايت لابي صهيونيستي قادر به اشغال جايگاهي كه در آن هستند، نمي باشند. آنها ناگزير اهداف آن را پي ميگيرند كه آن هم امنيت و منافع اسرائيل است و براي تحقق اين امر منافع ملي خود را نديده ميگيرند. آنها حتي در اين مسير به بیاعتباري آمريكا نيز اهميتي نمي دهند. شايد ترامپ خواسته يا ناخواسته نفرت مردم آمريكا را از اينها منعكس كرده باشد.
بسیاری صاحبنظران در کشور معتقدند که تغییر وضعیت در آمریکا از ریاست جمهوری اوباما به ترامپ در شرایط کنونی به نفع ايران است. شما هم با این دیدگاه موافق هستید؟
اصولا در كشوري مثل آمريكا آمد و رفت رئيس جمهورها خيلي در سياستهای جا افتاده آن تاثير اساسي ندارد. البته اين امر به معني آن نيست كه بينش و توان مديريت رئيسان جمهور به كل بیتاثير باشد. در آمريكا نگاه به ايران منفي و تقريبا در بين اكثريت قريب به اتفاق مسئولان آن كشور يكسان است. به همين دليل خيلي نبايد اميدوار بود كه نفس تغيير رئيس جمهور درآمريكا اين نگاه منفي را تغيير دهد. اما در مورد ترامپ به نظر من بينش او و شرايط فعلي آمريكا اقتضا ميكند كه او خواه ناخواه تا حدودي به نفع ايران عمل كند، زيرا ترامپ به عنوان يك عنصر ملي گرا و پوپوليست خود را نشان داده است و بر اين اساس شعارهایي داده است كه با سياستهای دوحزب دموكرات و جمهوريخواه (حزبي كه خود عضو آن است) مغايرت دارد. از اين رو بهرغم محدوديتهایي كه ممكن است دو حزب دموكرات و جمهوريخواه برايش فراهم كنند، او احتمالا سعي در پيشبرد سياستهای اعلامي خود خواهد داشت. او درعرصه اقتصادي وعده ايجاد فرصتهای شغلي بيشتري در داخل كشور را از طريق استفاده بهينه از ظرفيتهای موجود و تاكيد بر سرمايه گذاري در داخل به جاي سرمايه گذاري در خارج داده است. ضمنا شرايط اقتصاد آمريكا رضايت بخش نيست و ترامپ قول بهبود اوضاع اقتصادي را داده است. اگر ترامپ به وعدههاي خود پايبند باشد، كه به نظر ميرسد تا حدود زيادي پايبند خواهد بود -زيرا ظاهرا او خود را نماينده طيف گستردهاي ازمردم ناراضي از وضع موجود آمريكا ميداند - پس بايد مجدانه در جهت ايجاد اشتغال و افزايش توليد ملي كه يكي ازشعارهايش بود، اقدام نمايد. لازمه اين كار استفاده حد اكثري از ظرفيتهای داخلي و گسترش تجارت خارجي است؛ بدین مفهوم که توليد داخلي و صادرات بايد افزايش پيدا كند.
یعنی معتقد هستید که ترامپ در آینده از بوئینگ حمایت میکند؟
از آنجا كه ترامپ معاملهگری بوده كه از فرصتها خوب استفاده كرده است، بيترديد بازار ايران را به لحاظ ظرفيت داخلي ومنطقهای ناديده نخواهد گرفت. بنا براين در زمينه صادرات كالا به ايران اعم ازهواپيماي بوئينگ، قطعات ايرباس، كالاهاي سرمايهاي وغيره كه تابه حال انگيزههاي حمايت از امنيت صهيونيسم بر منافع ملي آمريكا چربيده است، تسهيلاتي مقرر خواهد كرد. به نظر من در اين راه صاحبان صنايع نيز از ترامپ حمايت خواهند كرد. ازسوي ديگر سياست اعلام شده ترامپ عدم مداخله درامور ديگر كشورهاست. اين امر نيز موجب ميشود كه فشار كمتري بر كشورهایي مثل ايران وارد شود، خلاصه اينكه هزينه چنين فشارهایي تا به حال براي آمريكا سنگين بوده است.
پس باید به سیاستهای ترامپ بخصوص در خاورمیانه خوشبین بود؟
به نظر چنين ميآيد. ترامپ در جريان مبارزات انتخاباتي گفته بود كه هزينه مداخلات آمريكا در كشورهاي ديگر بالغ بر شش هزارميليارد دلار بوده است كه با اين پول ميشد آمريكا را سه بار ساخت. او كه شم تجاري دارد نميخواهد آمريكا چنين هزينههایي را تحمل كند. مهمترين جایي كه آمريكا در آنجا مداخله كرده و با هدف تغيير جغرافياي سياسي منطقه با حمايتهای كامل شركاي منطقهاي وغربي هزينه كرده است خاورميانه ميباشد و مهمترين جایي كه برنامههای آمريكا درسالهای اخير با بنبست و شكست مواجه شده خاورميانه است. بنا براين بعيد است كه ترامپ حاضر باشد هزينههای بيهوده ديگري را مجددا متقبل شود. به همين دليل ممكن است ترامپ از نيروها و امكانات نظامي مستقر در منطقه و حتي در ديگر نقاط جهان، به طور چشمگيري بكاهد.
به گزارش روز نو؛ او در مورد مسائل گوناگون دارای دیدگاههای به روزی است که ناشی از بررسی و مطالعات دقیق و همه جانبهاش در مورد مسائل روز اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بینالملل است. سلامتی کم سخن میگوید اما آنگاه که آغاز به بیان مواضعش در موضوعات مختلف میکند اظهاراتش ناظر بر همه ابعاد موضوع است. با او درباره موضوعات مختلف مانند دوره دوم دولت روحانی، میزان استقبال جامعه از انتخابات، داماتو و چگونگی مواجهه ترامپ با ایران و منطقه گفت وگو کردهایم. متن گفت وگوی محمد سلامتی با«آرمان امروز» را میخوانید.
برخی اصولگراها چندی است که از رد صلاحیت روحانی سخن میگویند. هدف آنها تضعیف روحیه حامیان روحانی است یا برنامه دیگری در ذهن دارند؟
این افراد در حقیقت خواسته و آرزوی درونی خود را بیان میکنند زیرا آنها با روش و اساس اعتدال در جامعه موافق نبوده و به دنبال این مساله هستند که تندروی و افراطی گری در جامعه حاکم شود. به همین دلیل مساله ردصلاحیت را مطرح میکنند. همچنین به این دلیل که از رقابت با روحاني عاجز هستند، اميد دارند که شايد بتوان از اين طريق، او را كنار زد.
عده قلیلی از افراد جامعه تمایلی به حضور در انتخاباتها ندارند؛ در سال ۹۲ به پای صندوقهای رای نرفتند و در قبال انتخابات سال ۹۴ سکوت کردند. چگونه میتوان این طیف را در سال ۹۶ به پای صندوق رای کشاند؟
اینکه عنوان تحریمی به این بدهند را صحیح نمیدانم بلكه بايد عنوان کرد آنها گاهي بیاعتنا ميشوند. به هرحال عکس العمل بدنه جامعه در ارتباط با مطالباتش است و آنها به هیچ وجه از مطالباتشان جدا نمیشوند. اگر به مطالباتشان توسط دولتمردان پاسخ داده شود به طور قطع با میل و رغبت درونی در انتخابات حضور پیدا میکنند. اين امر در میان همه اقشار جامعه واقعيت دارد. برخی از این افراد ممكن است از روستاییان بخصوص کشاورزان و طبقه فرودست جامعه باشند که به دليل كمتوجهي دولتمردان، میل و انگیزه چندانی به حضور در پای صندوقهای رای نداشته باشند به همین دلیل دولت باید تلاش کند که با پاسخ دادن به مطالبات آنها، اعتماد از دست رفته را به آنها بازگرداند. قشری هم در جامعه هستند که مطالبات سیاسی دارند و این مطالبات سیاسی موجب میشود که آنها به هر نحوی در انتخابات حضور پیدا کنند زیرا آنها به این امر واقف هستند که مطالبات آنها به وسیله اصلاحطلبان یا اصولگرایان مورد پیگیری قرار میگیرد مگر عده معدودي كه نا اميد هستند. عدهای هم مطالباتشان اقتصادی و سیاسی نیست بلکه مطالبات آنها صرفا فرهنگی است که عمدتا از قشر متوسط جامعه هستند؛ قشری که متشكل از مهندسان، مدیران، نخبگان و کارفرمایان هستند. این افراد وقتی مشاهده میکنند مطالبات فرهنگی آنها از سوی هر یک از جریانهای سیاسی در جامعه مورد پیگیری قرار میگیرد، بلافاصله عکس العمل نشان میدهند اما وقتی ببینند کسی به دنبال مطالبات آنها نیست، به هیچ وجه انگیزه حضور در انتخابات ندارند. درحال حاضر تعداد افراد دارای این شرایط در کشور کم نیست. عناصر زيادي از قشر متوسط قبل از اینکه به دنبال مسائل سیاسی و اقتصادی باشند، به دنبال مسائل فرهنگی مانند کنسرت، فضای مجازی، آزادی اطلاعات و... هستند. دغدغه بزرگ این لایه از جامعه، آزادی است. منظور از آزادی صرفا یک مساله خاص نیست بلکه مقصود انواع آزادیهای اجتماعی، بیان، قلم و پوشش است.
دولت روحانی چگونه میتواند به خواستههای طیف متوسط جامعه پاسخ دهد؟
اکنون در مقطعی قرار داریم که هیچ یک از دولتمردان نمیتوانند به همه مطالبات این قشر پاسخ مثبت دهند زیرا طیف گستردهای است و اگرچه بیشتر خواستههای آنها در ابعاد مختلف قابل اجراست اما بخشی از این خواستهها مانند برخي از آزادیها، مساله کنسرت و... در حد انتظار آنها قابل تحقق نیست و دلیلش هم این است که این خواستهها بیشتر در کشورهای توسعهیافته متداول است و در این جوامع به طور معمول به خواستههای شهروندان با توجه به عرف و قوانین موجود در آن کشورها و شرایط اجتماعی و سیاسی پاسخ داده میشود. بنابراین اگر ۵۵ میلیون رای داشته باشیم، شايد ۳۰ میلیون از این آرا متعلق به طبقه متوسط جامعه باشد كه ازآن میزان شايد حدود يك سوم با توجه به مطالبات خاص فرهنگيشان به راحتي قابل جذب براي دادن راي نباشند اما اكثريت طبقه متوسط ايران به دليل اينكه مطالباتشان در برنامه آقايروحاني آمده است و امكان تحقق آنها باتوجه به ظرفيتهای موجود نيز وجود دارد، با انگيزه درانتخابات شركت ميكنند.
یکی از وعدههای انتخاباتی روحانی در سال ۹۲ حل مشکلات اقتصادی بود که به دلایلی تمام این مشکلات حل نشد. تصور میکنید او بتواند در دوره دوم ریاست جمهوری مشکلات باقی مانده را حل کند؟
آقاي روحاني در دوره دوم رياست جمهوري از امكانات و شرايط بهتري براي حل مشكلات اقتصادي برخوردار خواهد بود. افزايش درآمدهاي نفتي، انسجام نسبي و بهتر برجام، افزايش تدريجي سرمايه گذاري خارجي، تسهيل و امكان صادرات بيشتر بخشي از آن امکانات است. آقاي روحاني ميتواند با مديريتي جديد از اين امكانات درجهت حل مشكلات اقتصادي استفاده كند.
انتظار اصلاحطلبان از آقای روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری چیست؟
انتظاراصلاحطلبان صرفا بايد اجراي هر چه دقيقتر برنامه اعلام شده از سوي آقاي روحاني باشد. همچنین رئیسجمهور باید انتقادات صادقانه و از سر دلسوزي را جدي بگيرد.
مدتهاست که مساله داماتو به عنوان مانعی در مسیر برجام مطرح است، تصور میکنید داماتو تاثیر منفی در مسیر اجرای برجام دارد؟
قانون داماتو كه درحقيقت همان قانون «ايسا» است كه قبلا به نام طراح آن، داماتو مشهور شده، عليه ايران و ليبي در مجالس نمايندگان و سناي آمريكا به تصويب رسيد. درسال ۲۰۰۶ ليبي از شمول اين قانون خارج شد. طبق برجام اجراي آن از ابتداي تصويب برجام متوقف شده و با پايان مدت اعتبار آن كه آخر دسامبر۲۰۱۶ است، باید از تمديد آن خودداري شود اما اين قانون براي مدت ۱۰ سال ديگر تمديد شد. درست است كه تا اجرا نشود نقض برجام صورت نمي گيرد و اين هم درست است كه قانونگذاران درمجالس نمايندگان و سناي آمريكا سعي كردند تا با پرهيز از گنجاندن پيشنهاداتي كه مغايرت با برجام دارد، ظاهرا آن را ضد برجامي نشان ندهند، اما ضد برجامي بودن اين اقدام را نمي توان رد كرد. زيرا اولا درصورت حسن نيت واعتقاد به اجراي برجام نباید با پايان عمر اين قانون، آن را تمديد ميكردند و ثانيا اين قانون برخلاف گذشته و آنچه در متن آن آمده است كه تمديدها براي پنج سال انجام ميشود، اين بار براي ۱۰ سال تمديد شد. اين درحالي است همه تحريمها تا هفت سال ديگر(هشت سال بعد ازشروع اجراي برجام) بايد لغو شوند بنابراین موضعگيري ضد برجامي به وضوح دراين اقدام مشاهده ميشود. اين در صورتي است كه اجرا نشد، ولي در صورت اجرا صد در صد با برجام مغايرت دارد. نكته مهمي كه دراينجا مطرح ميشود اين است كه چه عاملي باعث ميشود زمامداران آمريكا به رغم سود سرشاري كه از طريق تجارت با ايران و شركتهای غير ايراني طرف معامله با ايران، عايدشان ميشود، از آن صرف نظر كرده و مبادرت به تحريم ميكنند و اينكه نظام سرمايه داري دنبال سود است، چطور آنها اين سود را به راحتي كنار ميزنند؟ به نظر من پاسخ اصلي همان است كه ترامپ در مبارزات انتخاباتي مطرح كرد. او گفت همه اين مسئولان فاسدند. اگر در احوالات نمايندگان كنگره آمريكا دقت شود ملاحظه ميشود كه اكثريت قريب به اتفاق آنها مديون لابي صهيونيستي هستند. آنها بدون كمك و حمايت لابي صهيونيستي قادر به اشغال جايگاهي كه در آن هستند، نمي باشند. آنها ناگزير اهداف آن را پي ميگيرند كه آن هم امنيت و منافع اسرائيل است و براي تحقق اين امر منافع ملي خود را نديده ميگيرند. آنها حتي در اين مسير به بیاعتباري آمريكا نيز اهميتي نمي دهند. شايد ترامپ خواسته يا ناخواسته نفرت مردم آمريكا را از اينها منعكس كرده باشد.
بسیاری صاحبنظران در کشور معتقدند که تغییر وضعیت در آمریکا از ریاست جمهوری اوباما به ترامپ در شرایط کنونی به نفع ايران است. شما هم با این دیدگاه موافق هستید؟
اصولا در كشوري مثل آمريكا آمد و رفت رئيس جمهورها خيلي در سياستهای جا افتاده آن تاثير اساسي ندارد. البته اين امر به معني آن نيست كه بينش و توان مديريت رئيسان جمهور به كل بیتاثير باشد. در آمريكا نگاه به ايران منفي و تقريبا در بين اكثريت قريب به اتفاق مسئولان آن كشور يكسان است. به همين دليل خيلي نبايد اميدوار بود كه نفس تغيير رئيس جمهور درآمريكا اين نگاه منفي را تغيير دهد. اما در مورد ترامپ به نظر من بينش او و شرايط فعلي آمريكا اقتضا ميكند كه او خواه ناخواه تا حدودي به نفع ايران عمل كند، زيرا ترامپ به عنوان يك عنصر ملي گرا و پوپوليست خود را نشان داده است و بر اين اساس شعارهایي داده است كه با سياستهای دوحزب دموكرات و جمهوريخواه (حزبي كه خود عضو آن است) مغايرت دارد. از اين رو بهرغم محدوديتهایي كه ممكن است دو حزب دموكرات و جمهوريخواه برايش فراهم كنند، او احتمالا سعي در پيشبرد سياستهای اعلامي خود خواهد داشت. او درعرصه اقتصادي وعده ايجاد فرصتهای شغلي بيشتري در داخل كشور را از طريق استفاده بهينه از ظرفيتهای موجود و تاكيد بر سرمايه گذاري در داخل به جاي سرمايه گذاري در خارج داده است. ضمنا شرايط اقتصاد آمريكا رضايت بخش نيست و ترامپ قول بهبود اوضاع اقتصادي را داده است. اگر ترامپ به وعدههاي خود پايبند باشد، كه به نظر ميرسد تا حدود زيادي پايبند خواهد بود -زيرا ظاهرا او خود را نماينده طيف گستردهاي ازمردم ناراضي از وضع موجود آمريكا ميداند - پس بايد مجدانه در جهت ايجاد اشتغال و افزايش توليد ملي كه يكي ازشعارهايش بود، اقدام نمايد. لازمه اين كار استفاده حد اكثري از ظرفيتهای داخلي و گسترش تجارت خارجي است؛ بدین مفهوم که توليد داخلي و صادرات بايد افزايش پيدا كند.
یعنی معتقد هستید که ترامپ در آینده از بوئینگ حمایت میکند؟
از آنجا كه ترامپ معاملهگری بوده كه از فرصتها خوب استفاده كرده است، بيترديد بازار ايران را به لحاظ ظرفيت داخلي ومنطقهای ناديده نخواهد گرفت. بنا براين در زمينه صادرات كالا به ايران اعم ازهواپيماي بوئينگ، قطعات ايرباس، كالاهاي سرمايهاي وغيره كه تابه حال انگيزههاي حمايت از امنيت صهيونيسم بر منافع ملي آمريكا چربيده است، تسهيلاتي مقرر خواهد كرد. به نظر من در اين راه صاحبان صنايع نيز از ترامپ حمايت خواهند كرد. ازسوي ديگر سياست اعلام شده ترامپ عدم مداخله درامور ديگر كشورهاست. اين امر نيز موجب ميشود كه فشار كمتري بر كشورهایي مثل ايران وارد شود، خلاصه اينكه هزينه چنين فشارهایي تا به حال براي آمريكا سنگين بوده است.
پس باید به سیاستهای ترامپ بخصوص در خاورمیانه خوشبین بود؟
به نظر چنين ميآيد. ترامپ در جريان مبارزات انتخاباتي گفته بود كه هزينه مداخلات آمريكا در كشورهاي ديگر بالغ بر شش هزارميليارد دلار بوده است كه با اين پول ميشد آمريكا را سه بار ساخت. او كه شم تجاري دارد نميخواهد آمريكا چنين هزينههایي را تحمل كند. مهمترين جایي كه آمريكا در آنجا مداخله كرده و با هدف تغيير جغرافياي سياسي منطقه با حمايتهای كامل شركاي منطقهاي وغربي هزينه كرده است خاورميانه ميباشد و مهمترين جایي كه برنامههای آمريكا درسالهای اخير با بنبست و شكست مواجه شده خاورميانه است. بنا براين بعيد است كه ترامپ حاضر باشد هزينههای بيهوده ديگري را مجددا متقبل شود. به همين دليل ممكن است ترامپ از نيروها و امكانات نظامي مستقر در منطقه و حتي در ديگر نقاط جهان، به طور چشمگيري بكاهد.